Pages

۱۳۹۰ اسفند ۲۶, جمعه

بخشهاي ترك نشين و آزربايجاني استانهاي كردستان و كرمانشاه-مهران بهاری

ساوالان پورت :
يكي از استانهايي كه بخشهاي عظيمي از منطقه ترك نشين شمال غرب كشور در آن استان قرار داده شده است، استان كردستان است. مناطق ترك نشين و بخشهاي آزربايجاني در استان كردستان، اساسا در دشتهاي گسترده منطقه شرقي و شمال شرقي آن، شامل بخش عمده دو شهرستان بيجار (١) و قروه (٢) و بخشهاي كوچكي از شمال شهرستانهاي سقز (٣) و ديواندره ميباشد. اين نواحي از ديرباز تركنشين، ادامه و بخشي از ناحيه پيوسته ترك نشين شمال غرب كشور و جزئي از آزربايجان ائتنيك و يا آزربايجان جنوبي ميباشند كه در اثر بازي با تقسيمات اداري توسط مرزهاي استاني، از مناطق مجاور تركنشين در استانهاي همسايه آزربايجاني (آزربايجان غربي، زنجان و همدان) جدا شده و در داخل استان جديد التاسيس كردستان قرار داده شده اند.

امروزه اقلا يك چهارم تا يك سوم اراضي استان كردستان را نواحي ترك نشين و آزربايجاني مذكور تشكيل ميدهد. اكثريت مطلق شهرستان بيجار ترك نشين و از ديرباز متعلق به آزربايجان تاريخي است. شهرستان قروه نيز با جدا كردن دهها مركز جمعيتي ترك نشين از آزربايجان تاريخي و الحاق آن به استان كردستان بوجود آمده است. در استان مجاور كرمانشاه، شهرستان ترك نشين و آزربايجاني سنقر (٤)دچار همين عاقبت شده است. در دهه هاي اخير اين شهرستانهاي آزربايجاني، با هجوم مهاجرتي كردان ايراني و عراقي مواجه شده و در غرب آنها اقليت كوچك اما در حال افزايش كردي بوجود آمده است.

در استان هاي كرمانشاه و كردستان علاوه بر مناطق فعلا ترك نشين و آزربايجاني مذكور، دو گروه ديگر مراكز جمعيتي ترك نيز وجود دارند:

الف- مراكزي كه به صورت جزاير منفرد زباني و پراكنده ترك نشين، در دريايي از همكشوريهاي كرد و لر و لك قرار دارند. اينگونه جزاير زباني تركي علاوه بر سه شهرستان فوق، در ديگر شهرستانهاي استانهاي كرمانشاه و كردستان نيز يافت ميشوند.

ب- مناطق سابقا ترك نشين كه به مروز زمان و با مهاجرت كردان تازه وارد و خروج تركان بومي به ديگر مناطق، و گسترش ناحيه كردنشين و نيز تغيير زبان اهالي از تركي به كردي به صورت كردنشين در آمده و به طور تقريبي قسمت شرقي خط سقز -ديواندره-سنندج را شامل است. امروزه اسامي تركي جغرافيائي باقيمانده در كردستان استان كه نزديك به ٨٠- ٩٠ در صد اسامي جغرافيائي اين استان را شامل ميشود، تنها يادگار حضور خلق ترك در اين مناطق آزربايجاني سابقا تركنشين است.

داستان تكراري: تجزيه ارضي آزربايجان، بحران هويت تركي

قوميتگرائي فارسي و استعمارگران غربي براي تسهيل نمودن امر ريشه كن كردن هويت تركي و توده ترك در شمال غرب كشور، از يك طرف ايالت و يا مملكت محروسه آزربايجان دوران قاجار و توده واحد و به هم پيوسته ترك در شمال غرب كشور را در ١٣ استان جدا از هم و همه مستقيما وابسته به مركز تجزيه نموده اند و از طرف ديگر گروههاي پراكنده خلق واحد ترك در ايران را بر حسب منطقه جغرافيائي، وابستگي طائفه اي، مذهبي و يا لهجه اي به صورت اقوام جداگانه نشان داده و تثبيت كرده اند. ميبايد اعتراف نمود كه اين دو تدبير از موثرترين و موفقترين توطئه ها در تجزيه، زدودن هويت تركي و از بين بردن همبستگي ملي خلق ترك در آزربايجان و ايران بوده است. و بر اين مبناست كه امروزه ما از يك طرف شاهد بوجود آمدن استانها و شهرستانها و بخشهاي ترك نشين در شمال غرب كشور، بيگانه و رقيب با يكديگر اما همه بدون دارا بودن هويت واحد و مشترك ارضي آزربايجاني ميباشيم و از سوي ديگر شاهد گروههاي جداسر ترك زبان در سراسر ايران هستيم كه هر كدام هويتهاي ائتنيكي مصنوعي تقديم شده به ايشان از طرف پان ايرانيستها و استعمارگران غربي را با صافدلي تمام و جان و دل پذيرفته اند. تلختر آنكه بسياري از نخبگان ترك نيز فريفته اين توطئه ها شده اند و در راستاي سياست تجزيه ملت ترك در ايران با حرارت تمام از هويتهاي مصنوعي اي مانند "ملت آزربايجان" و "قوم قشقائي" و ... سخن ميرانند.

فعالين آزربايجاني بيخبر از آزربايجان

بسياري از گروههاي افراطي مليگراي كرد و فارس، شامل روشنفكران، سياسيون، روحانيون، دانشجويان، و مقامات دولتي محلي و استاني و كشوري در بسيجي همگاني به ادعاهاي ارضي خود بر مناطق غيركردي ترك نشين استانهاي آزربايجاني و خود استان كردستان از جمله شهرستانهاي بيجار، قروه و سنقر و حتي همدان شدت بخشيده و به سرعت در حال گسترش محدوده كردنشين و تثبيت هويت كردي و تغيير تركيب جمعيتي مناطق ترك نشين و آزربايجاني باقي مانده در استان كردستان و كرمانشاهان ميباشند. آنها در اين راستا كوشش فراواني در انكار و سرپوش گذاردن بر هويت و توده ترك در اين استان داشته، بايكوتي بسيار گسترده در باره عنصر تركي در اين استان اعمال مينمايند. در حاليكه بيش از يك سوم خاك استان كردستان را مناطق ترك نشين و آزربايجاني تشكيل ميدهند در هيچكدام از بررسيهاي زبان و فولكلور و مردم شناسي و صنايعي دستي و اقتصادي و فرهنگي و سياسي و .... كه از سوي كردان و فارسان منتشر مي شود، به مسائل و خواستهاي توده ترك ساكن در استان كردستان، حتي وجود تركان و اراضي آزربايجاني در اين استان اشاره اي نميشود. همچنين در همه نشريات و انتشارات و رسانه هاي دولتي فارسي و كردي، از اين استان يكصدا به عنوان استان همگون كرد ياد ميشود.

در بوجود آمدن وضعيت موجود، نهادينه شدن رفتار ناديده گرفتن و انكار حقوق خلق ترك و بخشهاي آزربايجاني استان كردستان و تلاش براي كردي و كردستاني نشان دادن خلق ترك ساكن در اين استان و سرزمينهاي تركي و آزربايجاني واقع در آن؛ ناآگاهي فعالين ترك و آزربايجاني نيز نقش عمده اي داشته است. به عنوان نمونه يكي از فعالين آزربايجاني (آل بايراق) در مقاله خود به نام "استقلال آزربايجان: پايان غارت ثروتها"، بخشهاي آزربايجاني و ترك نشين استان كردستان را مناطق كردنشين و كردستاني تصور نموده و پس از اشاره به اقتصاد آزربايجان، به غارت منابع ديگر ملل ايران پرداخته و در اين ميان از معادن داش كسه¬ن بهارلوي قروه (ساري گونئي)، اين سرزمين ترك و پاره خاك آزربايجاني به عنوان "غارت ثروت كردستان"ياد كرده و مي گويد: "سياست غارت و چپاول نه تنها در آذربايجان بلکه در ال-احواز، کردستان، بلوچستان و ترکمنستان هم تعقيب ميشود، ..... . در اين جا اشاره به غارت طلاي کردستان (داش كسه¬ن بهارلوي قروه) هم بي مورد نيست".

گرچه¬يه هو!!!

١-بايجار (بيجار، بيجر): كلمه اي تركي برگرفته از نام يكي از فرماندهان دوره امپراتوري تركي سلجوقي در اين منطقه از آزربايجان و به معني شخص قدرتمند و ثروتمند.

٢-قوروا (قروه، قروا، قوربا): كلمه اي تركي به معني نهال نو، برگ تازه جوانه زده، همريشه با كلمه كؤرپه معاصر؛ نيز ظرفي چرمي براي حمل آب. قوروا به زبان مغولي به معني عدد سه است.

٣-ساققيز (سقز، ساغيز): كلمه اي تركي به معني صمغ به مناسبت وجود درختان ون (حبه الخضر) در اطراف اين شهر.

٤-سونقور (سنقر، سونقار، ....): كلمه اي تركي برگرفته از نام يكي از فرماندهان دوره امپراتوري تركي سلجوقي در منطقه و به معني نوعي باز و عقاب درشت و نيرومند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر