Pages

۱۳۹۰ اسفند ۲۹, دوشنبه

اهميت استراتژيك شهرستانهاي آزربايجاني قروه (قوروا) و بيجار (بايجار)- مهران بهاري

ساوالان پورت : سكوت احزاب و فعالان و شخصيتهاي سياسي و فرهنگي انساندوست، صلح طلب و دمكرات كرد در مقابل روند غيردمكراتيك و سعي تنشزاي افرطيون قوميتگراي كرد در آسيميلاسيون و كردسازي مناطق ترك نشين و آزربايجاني استانهاي كردستان و كرمانشاهان، تلاش براي استثمار منابع و ذخائر آنها و ادعاهاي ناسنجيده ارضي كردان ايراني و خارجي بر اين مناطق و ديگر مراكز جمعيتي تركنشين و آزربايجاني در استانهاي آزربايجان غربي و همدان و زنجان و آزربايجان شرقي، اعم از اينكه تحت تاثير سياست ارعاب قرار گرفته باشند و يا به خاطر مراعات بعضي ملاحظات باشد، بيش از هر زمان نامشروع، ناموجه و زيانبار است. وقت آن رسيده است كه بنام دوستي و همزيستي ملتهاي ساكن در ايران، همه احزاب سياسي و همه فعالان سياسي و فرهنگي و شخصيتها و روشنفكران مسئول و روشنبين كرد، يكصدا اين اعمال ضدانساني را محكوم كرده و بدين ترتيب فشار اجتماعي نيرومندي عليه قوميتگرائي بدوي و توسعه طلب دشمنان هر دو ملت كرد و ترك و براي جلوگيري از تكرار فجايع در آينده ايجاد نمايند.

قروه-قورواي آزربايجان (Ghourveh, Qorve, Qurveh, Qorveh, Gorveh, Ghorveh)

قوروا (قروه، قروا، قوربا، ....) كلمه اي تركي به معني نهال نو، برگ تازه جوانه زده، همريشه با كلمه معاصر كؤرپه؛ و نيز ظرفي چرمي براي حمل آب است. (قوروا به زبان مغولي به معني عدد سه است). در آزربايجان علاوه بر "قروه بهارلو" در استان فعلي كردستان، چند قروه ديگر نيز وجود دارند. از جمله:

١-قروه درجزين: در شهرستان رزن، استان آزربايجاني همدان
٢-قروه ابهر: روستاي قروه در دوازده كيلومتري شهرستان ابهر در كنار جاده ترانزيت زنجان به تهران، كه به لحاظ مسجد جامع تاريخي خود اهميت دارد
٣-قروه سنقر: در جنوب شهر سنقر در شهرستان آزربايجاني سنقر در استان فعلي كرمانشاهان

شهرستان قروه يكي از شهرستانهاي آزربايجاني استان كردستان است. اين شهرستان از شمال به شهرستان آزربايجاني بيجار (١) و از شرق و جنوب شرقي به استان آزربايجاني همدان، از جنوب و از غرب به شهرستان آزربايجاني سنقر (٢) و شهرستان كردستاني سنندج محدود است. شهرهاي شهرستان قروه عبارت از قروه، دهگلان، سريش آباد، دزج (٣) و دلبران (٤) ميباشد. قروه مانند ديگر مناطق آزربايجان شهري سردسير در شمال غربي همدان و بر سر راه همدان بوده و در ٩٠ كيلومتري شرق مركز استان سنندج در دشتي وسيع قرار دارد. قرار گرفتن‌ در مسير راه‌ ارتباطي‌ شرق‌ به‌ غرب‌ در طول جادة سنندج به طرف همدان سبب‌ توسعه‌ ‌و آبادي‌ قروه شده است. عوامل‌ موثر در پيدايش‌ اين‌ شهر، چشمه‌ هاي جوشان‌ آب معدني و گرم (قاينارجا، ايسسي سو و ايليجالار) در شمال‌ آن، رودهاي‌ متعدد و دشت‌ حاصل‌خيزي‌ است كه امروز هم آنرا به يكي از مراكز توريستي آزربايجان تبديل نموده اند. رودخانه هاي معروف اين شهرستان "آجي چاي"، "ازون" (اوزون) و "طهماسب قلي" (تايماز قولو) كه آب آنها وارد رود بزرگ قزل اوزن مي شود هستند.

مركز حكومت اين شهر در گذشته روستاي قصلان (٥) بوده است. (بلوك اسفندآباد كه در گذشته آن را "قلمرو علي شكر بيگ" مي گفتند در غرب استان آزربايجاني همدان واقع شده و مركز حكومت آن در سابق روستاي قصلان-قاسيلان بوده است. منطقه‌ عراق عجم آزربايجان به مركزيت همدان در دوره‌ي دولت تركي آزربايجاني آق‌ قويونلو به دلیل اعتبار بالای علي شكر بيگ بهارلو، يكي از سران و امراي مشهور طايفه بهارلو به نام قلمرو "عليشكر" ناميده شده است. بعد از قاراقويونلوها، در دوره آق قويونلوها، صفويان، زنديه و حتي افشاريه نيز در اغلب كتب تاريخي اين جنوبي ترين منطقه آزربايجان به نام علي شكر بيگ معروف بوده است. در تمام اين دوره، منطقه مذكور ترك نشين و بخشي از آزربايجان قديمي بود).

فرهنگ مردم بومي شهرستان قروه، همانند نواحي مجاور شرقي آن در استان همدان، تركي است و ارتباط با همدان موجب پايداري فرهنگ تركي آن ميشود. در واقع اين بخش از آزربايجان و ادامه آن در استانهاي همدان و مركزي، از پايه هاي اصلي زبان، فرهنگ و موسيقي تركي در شمال غرب ايران بشمار ميرود. (براي خواندن گفتگوئي با عاشق رضا فطري از روستاي تراقيه (٦) قروه (قوروا) به گفت و گو با عاشق حق رضا فطري - وبلاگ همدان-آزربايجان مراجعه كنيد) (٧). از طرف ديگر، تابع تشكيلات اداري استان كردستان شدن و مهاجرت روزافزون كردان به آن باعث شده است كه در ده هه هاي اخير، در قسمتهائي از غرب شهرستان همزيستي فرهنگي تركي و كردي بوجود آيد.

اهميت استراتژيك شهرستانهاي آزربايجاني قروه (قوروا) و بيجار (بايجار)

١-منابع زيرزميني (طلا، معادن بيشمار ديگر): شهرستان قروه آزربايجان - كه امروزه در تركيب استان كردستان قرار داده شده - با داشتن معادن فراوان فلزي و سنگهاي تزئيني و ساختماني اطرافش، از مهمترين قطبهاي معدني آزربايجان و ايران و تامين كننده سنگهاي ساختماني منطقه و كشور مي باشد. قروه در استان كردستان نيز مهمترين قطب معدني بشمار مي آيد.

٢-كشاورزي: شهرستان قروه آزربايجان - كه فعلا در تركيب استان كردستان قرار دارد- منطقه اي مستعد و يكي از مهمترين قطبهاي كشاورزي آزربايجان است. درآمد مردم از كشاورزي و تا حدودي دامداري تامين مي شود و اين خود موجب تمركز جمعيت در روستاهاي قروه شده است. قروه در استان كردستان نيز قطب كشاورزي بشمار ميرود.

٣-توريستي: قروه آزربايجان - كه فعلا در تركيب استان كردستان قرار دارد- به دليل شرايط خاص زمين ساختي و چشمه هاي آب گرم و معدني خود، مورد توجه مسافرين و گردشگران است. از مراكز ديدني اين بخش از آزربايجان، ميتوان به پل فرهادآباد، مقبره‌ شيداي‌ نازار، بقعه‌ باباگرگر (باباقورقور - دده قورقوت)، حمام‌ قصلان (قاسيلان)‌، و آثار صخره‌اي‌ فرهادتاش (فرهاد داشي)‌، چشمه‌ وينسار و باباگرگر (باباقورقور - دده قورقوت) اشاره نمود. همه اين مناطق، آزربايجاني و ترك نشين ميباشند.

٤-بقعه باباگرگر (باباقورقور- دده قورقوت): در ٢٣ كيلومتري شمال شرقي شهر (بلوك اسفندآباد سابق)، در دشتي فراخ روستاي بابا گرگر كهنه (قديمي) قرار دارد كه بر اثر زلزله ويران شده است. در اين روستا چشمه هميشه جوشان شفابخشي بنام تنگز (١١) وجود دارد. در فاصله دو كيلومتري اين محل و در مسير روستاهاي قصلان (قاسيلان) و دلبران (دالبيران)، زيارتگاه باباگرگر (دده قورقوت) ديده ميشود كه منسوب به امامزاده سيد جلال الدين (به گفته اهالي از نوادگان امام باقر) و در ادبيات آشيقي تركي منتسب به دده قورقوت ميباشد.

٥-فرش بافي: شهرستان قروه (قوروا) مانند شهرستان بيجار (بايجار) و شهرستان سنقر (سونقور) يكي از مراكز عمده و مهم قاليبافي آزربايجاني و فرش ترك ميباشند. همانگونه كه فرش تركي در كل ايران به نادرستي به نام فرش فارسي-پرشين به جهانيان تقديم ميشود، متاسفانه فرش و ديگر صنايع دستي تركهاي استان كردستان و مناطق آزربايجاني قرار داده شده در آن نيز، در تمام منابع داخلي و خارجي از سوي مليتگرايان فارس و كرد و مقامهاي استاني و كشوري، به غلط به صورت فرش كردستاني و يا كردي تقديم ميگردند.

٦-گنجينه نامهاي تركي جغرافيائي: شهرستان قروه (قوروا) مانند شهرستان ديگر آزربايجاني بيجار (بايجار) و عموما همه كردستان، گنجينه نامهاي باستاني و اصيل جغرافيائي تركي در ايران است. بسياري از اين نامها مربوط به طوائف و گروههاي باستاني تركي ساكن در اين مناطق اند: آختاتار (آغ تاتار)، جان باغي (چان باغي)، قوري چاي (قورو چاي)، گوجه كند (گؤيجه كند)، گزل قايه (قيزيل قايا)، گيلكلو (گيله‌كلي)، چمقلو (چوماقلي)، قشلاق (قيشلاق)، قرآغل (قارا آغيل)، اوج بلاغ (اوچ بولاق)، بايتمر (باي دمير)، يمق (ياماق)، قزلجه كند (قيزيلجا كند)، مالوجه (ماليجا)، علي وردي كريم آباد (علي وئردي)، يكه چاي (يئكه چاي)، يالقوز آغاج (يالقيز آغاج)، باباگرگر (دده قورقوت)، باغلوجه (باغليجا)، بهارلو (باهارلي)، داش كسن (داش كسه‌ن)، قوجاق، قصلان (قاسيلان)، باشماق، شاه قلي (شاه قولو)، چاغر بلاغ (چاغير بولاق)، قره بلاغ (قارابولاق)، شاه بلاغي (شاه بولاغي)، نياز بلاغ (نيياز بولاق)، قاملو (قاملي)، قره بلاغ (قارابولاق) خان، آق داغ، ساري گونئي، ...

زيرنويسها:

(١)-بايجار (بيجار، بيجر): كلمه اي تركي و يا مغولي-تركي برگرفته از نام يكي از فرماندهان دوره امپراتوري تركي سلجوقي در اين منطقه از آزربايجان و به معني شخص قدرتمند و ثروتمند است
(٢)-سونقور (سنقر، سونقار، ....): كلمه اي تركي برگرفته از نام يكي از فرماندهان دوره امپراتوري تركي سلجوقي در اين منطقه از آزربايجان و به معني نوعي باز و عقاب درشت و نيرومند است.
(٣)-ديزه‌ج: از ريشه "تيز"-"ديز" به معني جاي بلند و مرتفع. به گفته محمود كاشغري اين كلمه تركي به صورت "دز"، "دژ" به زبان فارسي داخل شده است.
(٤)-تالپيران و يا دالبيران (دلبران): كلمه اي تركي و به معني پرنده اي كه بال و پر مي زند. از ريشه تالپيرماق-دالبيرماق به معني بال و پر زدن پرنده است.
(٥)-قاسيلان ( قصلان، قسلن، ....): كلمه اي تركي به معني لرزنده و لرزان. از ريشه قاسيلماق به معني بشدت لرزيدن است.
(٦)-تورا قايا: صخره محافظ. قايا به معني صخره و تورا به معني هر چيزي كه در پشت آن بتوان پناه گرفت (سپر، ديوار، قلعه، استحكامات، حصار، صخره،.... )
(7)-http://hemedan-az.blogspot.com/
(٨)-تنگز: كلمه اي به تركي قديم و به معني دريا. معادل آن در تركي نو دنيز ميباشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر