Pages

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۶, سه‌شنبه

بازنويسي روسي و فارسي تاريخ خلق ترك و آزربايجان - مئهران باهارلي

ساوالان پورت : در قرون نوزده و بيست، دو استعمار روس (تزاري-شوروي) و فارس (سلطنت پهلوي، جمهوري اسلامي ايران) بر اساس به ترتيب "كؤكله‌شيك آزه‌ربايجانچيليق- آزربايجانگرائي كلاسيك" و "ايرانچيليق-ايرانگرائي" و هر كدام در جهت مصالح و نيات خويش، به بازنويسي تاريخ معاصر خلق ترك و سرزمين آزربايجان دست زده اند. (اين دو ايدئولوژي، كه هويت ائتنيكي- ملي را بر اساس جغرافيا و مرزهاي سياسي و نه بر اساس انسان و توده مردم تعريف مي كنند، هر دو به يك اندازه نافي هويت ملي-ائتنيكي ملت ترك ساكن در ايران و آزربايجان، كه ريشه در مرزهاي سياسي نداشته و كوچكترين تناظري با آن ندارد، مي باشند).


در شمال آزربايجان پس از اشغال و الحاق آن سرزمين توسط روسيه تزاري در قرن نوزده، استعمار روس نام ملت "ترك" را به "تاتار قفقاز" تغيير داد. سپس در قرن بيستم نخست جمهوري خلق آزربايجان-مساوات را كه با حمايتهاي بي دريغ امپراتوري عثماني و ارتش نجات بخش وي تاسيس شده بود ساقط نمود و به جاي آن دولت دست نشانده و پوشالي بلشويك آزربايجان شوروي را برپا كرد. استعمار روس بدين نيز اكتفا ننموده، در دوره شوروي خاطره تاريخي خلق ترك در شمال آزربايجان را بالكل زدود و به همراه تغيير نام و هويت ملت "ترك" اينبار به "آزربايجاني" در سال ١٩٣٧، تاريخ معاصر آزربايجان شمالي را سرتاپا تحريف و از نو و به طور سيستماتيك بر اساس ملاحظات و منافع و مطامع ملت حاكم روس، با سائقه و جهتگيري شديد ضد تركي بازنويسي كرد. سياست استعماري روس اما تنها به جعل و تحريف تاريخ و هويت تركان شمال آزربايجان اكتفا ننمود و دامنه جعليات و تحريفات سيستماتيك خود را به جنوب آزربايجان و تاريخ و هويت تركان ساكن در آن نيز گسترانيد و بويژه از سالهاي جنگ جهاني دوم به صادر نمودن و قبولاندن اين تاريخ و هويت تماما جعلي به جنوب آزربايجان، در لفافه ايدئولوژيهاي گوناگون عمدتا چپ و ماركسيستي اقدام نمود. اين سنت تاريخنگاري روسي ضد تركي و سعي در صدور آزربايجانگرائي كلاسيك و جايگزين ساختن هويت ملي-ائتنيكي جعلي آزربايجاني به جاي هويت ملي-ائتنيكي ترك به جنوب، هنوز انديشه و سياست غالب در مراكز آكادميك و سياسي جمهوري آزربايجان است.

مشابه روند جعل و تحريف روسي فوق، در جنوب آزربايجان مستقلا توسط دولت ايران-تاريخنگاري رسمي فارسي و ترك تباران ايران محور بويژه دو جناح راست- فارسوفيل و جناح چپ- روسوفيل آنها تكرار گرديد. دو تشبث آزادسازي آزربايجان جنوبي توسط اردوي نجاتبخش عثماني (۹ ژانويه ١٩١٥- آخر ژانويه ١٩١٥ و ٨ ژوئن ۱۹۱۸ - اول اکتبر ۱۹۱۸) كه منجر به ايجاد شعور ملي ترك به معني مدرن و حاكميت نيمه مستقل – تحت الحمايه عثماني در آزربايجان جنوبي و انفصال عملي آن از ايران شد، زنگ خطري براي فارسگرايان و دولت ايران براي انهدام و ريشه كردن نام و هويت و ملت و تاريخ ترك و هر آنچه كه رنگ و بوي تركي داشت از ايران و آزربايجان جنوبي بود. نتيجه آن شد كه در ايران نيز مانند شوروي، تاريخي بالكل جعلي با سائقه و جهت گيري شديد ضدتركي، بويژه در باره يك صد سال جنبش ملي دمكراتيك ملت ترك و وطن  آزربايجان جنوبي بوجود آمد.

حذف شخصيتهاي ملي ترك گرا از تاريخ معاصر خلق ترك و آزربايجان

در چهارچوب بازنويسي روسي و فارسي تاريخ، دو سياست استعماري مذكور و دنبالكهاي مانقورتي آنها به حذف شخصيتهاي ملي، متجدد، مترقي و ترك گراي قرن بيستم پرداختند. اين سيماهاي تاريخي -كه هويت ملي تركي خود را درك كرده و بدان ايمان آورده بودند- را تماما از حافظه تاريخي ملت ترك و آزربايجان زدودند و نسلهاي بعدي انسان ترك را از وجود آنها بالكل بي خبر گذاردند. هر گاه نيز كه به وجودشان مجبورا اشاره اي كردند، آنها را "پان تركيست"، "تورانگرا"، "عثمانيگرا"، "خائن" و "بدخواه" ناميدند. نتيجتا در گونه شمالي اين تاريخ تماما جعلي، از رهبران راستين خلق ترك و آزربايجان مانند محمد امين رسولزاده در اوائل قرن و در دوره علييئوها از ائلچي بيگ در اواخر آن اثري نيست.

در گونه جنوبي اين تاريخ نويسي جعلي نيز پيشگامان خودآگاهي ملي ترك در آزربايجان جنوبي، شخصيتهائي چون ميرزا تقي خان رفعت، مجدالسطنه افشار اورومي، ميرزا محسن خان رفعت، ميرزا آقاخان بلوري، ابوالفتح خان علوي خلخالي، ميرزا فتح الله اورومي، ميرزا فضل الله مجتهد اورومي، ڬاظم خان قوشچو، ميرزا علي هئيت، ظفرالسلطنه، اجلال الملك و .... تعمدا به فراموشي سپرده شده و يا ترور شخصيت شدند. ايران محوران و فارسگرايان در باره سياسيون و روشنفكران و روحانيون و توده هاي مردم شهرها و مناطق مختلف آزربايجان جنوبي (اورميه، خوي، تبريز، آستارا، سالماس، سولدوز و ...) كه در دوره مشروطيت – سالهاي جنگ جهاني اول در آزربايجان جنوبي بر اساس ملاحظات سياسي و علائق ملي تركي به نيروهاي نجاتبخش عثماني و جنبشهاي اتحاد اسلام، اتحاد و ترقي، تركهاي جوان و ... پيوسته بودند نيز عين همين ناحقي و ظلم را – با پاكسازي آنها از تاريخ و ترور شخصيتشان- روا داشتند.

از طرف ديگر، در بازنويسي استعماري روسي و فارسي تاريخ و جعل آن، شماري از رهبران و شخصيتهاي مرتجع ايران محور، فارسگرا و ضد ترك جنبشهاي آزاديخواهانه اما غيرملي مشروطيت آزربايجان و آزاديستان به سيماهاي تاريخي و قهرمانان ملي آزربايجان تبديل گرديدند. در حاليكه اين دسته اساسا به وجود ملتي بنام ترك و وطني بنام آزربايجان قائل نبوده و در حيات سياسي و فرهنگي خود، كوچكترين دغدغه و نيت و اقدامي در جهت اقامه حقوق ملي ايشان نداشتند، حتي در مواردي مخالف و منكر اينها نيز بودند. واقعيت آن است كه آنها نه بنام ملت ترك و وطن آزربايجاني، بلكه به نام ملت ايران و براي نجات وطن ايران قيام كرده بودند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر