Pages

۱۳۹۱ خرداد ۱۵, دوشنبه

مسئله چند زبانگی و مدلهای مختلف برخورد با آن-آلپر آتاسی

ساوالان پورت : در بحث و گفتگو با افراد مختلف گاهی مسائل پیش پا افتاده ای مانند چند زبانگی و فدرالیسم را چنان پیچیده می کنند مثل اینکه ایران اولین کشور دنیا است که با این مسائل دست به گریبان است و می خواهیم یک مشکل لاینحل جهانی را حل بکنبم در حالی که چنین مسائلی سالهاست که در همه جای دنیا مطرح است و اکثر مردمان دنیا به سادگی آنها را در درون خود حل کرده اند. برای این منظور عموما هرجا صحبت از این مسائل است معمولا کشورهای سوئیس، کانادا، هند و ... مثال زده می شود و به نظر می رسد که گویا فقط این کشورها مشکل چند زبانگی یا ملیتها را دارند. درحالی که درصد کمی از کشورهای جهان از یک ملیت تشکیل شده اند و بحث چند فرهنگی و چند زبانگی در آنها مطرح نمی باشد ولی در اکثر کشورهای دنیا این بحث جریان دارد و هر یک از کشورها به فراخور وضعیت خود راه حلهایی برای آن برگزیده اند. قبل از شروع بحث باید یاد آور شوم که : موضوع ملتهای بومی یک کشور با مهاجرین متفاوت است. 


خواسته های فرهنگی ملل بومی یک کشور چند ملیتی، جزو حقوق ذاتی آنها می باشد در حالی که خواسته های مهاجرین به یک کشور یک مزیت برای آن کشور و جزو مسائل حقوق بشر می باشد. لذا حقوق آلمانی زبانهای بومی سوئیس با حقوق آلمانیهای مهاجر در مثلا فرانسه با هم متفاوت است. یکی صاحب سرزمین است و حق تعیین سرنوشت و تغییر قوانین مطابق دلخواه خود را دارد و دیگری مهمان است که در عین حال که موظف به تطبیق خود با شرایط فرهنگی کشور میزبان است می تواند از برخی از مزایای میزبان که برای رعایت حقوق بشر و احترام به ذات انسانها در نظر گرفته اند استفاده بکند.

اصولا کشورهای مختلف کثیرالمله، مشکل چند زبانی خود را به یک یا ترکیبی از روشهای زیر حال کرده اند :
1-    انتخاب چند زبان رسمی : در کشورهایی که ملیتهای مختلف آن گستره جغرافیایی بزرگتری دارند یا شامل کل کشور می شوند. همه آن زبانها به عنوان زبان رسمی کل کشور انتخاب شده اند مانند سویس، بلژیک، هلند، فنلاند، هند، سنگاپور، اسرائیل، پاکستان و ...

2-    انتخاب یک زبان رسمی  کشوری و جند زبان رسمی ایلتی : در کشورهایی که اکثریت مردم از یک زبان هستند ولی در برخی جاها افراد بومی به زبان دیگر تکلم می کنند، یک زبان به عنوان زبان رسمی انتخاب شده و زبانهای دیگر در ایالت یا استان مربوطه حکم زبان رسمی را پیدا می کند مانند : آلمان، پرتقال، رومانی، چین، برزیل، کانادا، لبنان و ...

3-    کشورهایی که یک زبان بین المللی را به عنوان زبان رسمی انتخاب کرده اند : در برخی از کشورهای جهان، خصوصا کشورهای آفریقایی که هیچ یک از زبانها یا ملیتهای ساکن در آن سرزمین اکثریت نیستند، یک زبان بین المللی مانند انگلیسی یا فرانسوی را به عنوان زبان رسمی خود انتخاب کرده اند مانند : کنگو، اوگاندا، اتیوپی، الجزایر، کامبوج، فیلیپین، ویتنام و ...

4-    کشورهایی که هیچ زبان رسمی انتخاب نکرده اند: این کشورها هیچ یک از زبانها را به عنوان زبان رسمی در قانون اساسی خود ذکر نکرده اند و استفاده از هر زبانی و به هر شکلی آزاد است البته در این کشورها هم یا یک زبان به صورت دیفاکتو زبان رایج است و یا این که هر ایالت برای خود زبان خاصی را انتخاب می کند. مثلا در قانون اساسی آمریکا، هیچ زبانی به عنوان زبان رسمی تعریف نشده است و در قانون اساسی ایالتهای آمریکا هم برخی از ایالتها، یک یا چند زبان رسمی برای خود تعریف کرده اند و برخی از ایالتها هم هیچ زبان رسمی تعریف نکرده اند. کشورهای دیگر با این ساختار مانند انگلستان، اریتره، موریس و ...

5-    کشورهایی که زبان رسمی آنها بر اساس شرط در صدر است : در این کشورها در محدوده یک شهر، ایالت یا کل کشور، اگر در صد جمعیت هر یک از اقوام بیشتر از 10% شود، زبان آن ملت به صورت اتوماتیک زبان رسمی آن شهر، ایالت یا کشور می شود. از جمله این کشورها می توان به جمهوری چک اشاره کرد.

6-    کشورهای تک زبانه: برخی از کشورها، از جمله کشورهای عربی که داری جمعیت یکدست می باشند، دارای یک زبان رسمی می باشند در کشورهای دیگری هم که دارای اکثریت بالایی از یک ملت(مثلا بالاتر از 90%) باز هم یک زبان رسمی وجود دارد و امکانات خاصی هم برای اقلیتها کوچک در نظر گرفته می شود مانند فرانسه، آذربایجان و ...

7-    کشورهای دشمن ملتها : کشورهای کثیرالمله ای که فقط یک زبان را به عنوان زبان رسمی می شناسند و سعی در یکسانسازی زبان ملتهای دیگر و استحاله آنها دارند. چنین کشورهایی در دنیای امروز بسیار نادر می باشند که از جمله آنها می توان به ترکیه و ایران اشاره کرد که در ترکیه حداقل بیش از 70% جمعیت ترک می باشند و مابقی از اقوام و ملل دیگر. در حالی که در ایران زبان مادری حدود 40% از مردم فارسی می باشد و تنها زبان رسمی فارسی است که نمونه جنین سیستمی در هیچ کشور جهان موجود نیست. مسئله دیگر اینکه در فضای سیاسی ترکیه گشایش در این زمینه مورد بحث قرار می گیرد و امید تحول در آن بسیار بالاست ولی متاسفانه در ایران نه در سطح حکومت و نه در میان اپوزیسیون و فعالان سیاسی بحث و گشایش خاصی مشاهده نمی شود

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر