Pages

۱۳۹۱ تیر ۲۵, یکشنبه

سرود مدرسه ترك خئيير يوردوي اورميه در ٩٤ سال پيش و يادي از حاجي ميرزا فضل الله مجتهد اورمولو - مئهران باهارلی

ساوالان پورت : در اين نوشته به كوتاهي به مدرسه ترك خئيير يوردوي اورميه و حاجي ميرزا فضل الله مجتهد، يكي از برجسته ترين خادمان فرهنگ ترك و پيشگامان نهضت تعليم و تعلم به زبان ملي تركي و مدرنيته آزربايجان و ايران پرداخته ام. 


حاجي ميرزا فضل الله مجتهد، از عالي رتبه ترين روحانيون شهر اورميه آزربايجان در دو دهه نخستين قرن بيستم است. وي كه بيش از بيست سال در عتبات عاليات كشور عراق به تحصيل و تدريس علوم ديني اشتغال داشت، پس از نيل به درجه اجتهاد به اورميه شهر زادگاه خويش بازگشت. حاجي ميرزا فضل الله مجتهد در سالهاي جنگ جهاني اول به نهضت ترك گرائي دمكراتيك و آزادسازي آزربايجان توسط نيروهاي متحده ترك (اردوي عثماني و داوطلبان آزربايجاني) پيوست و در همگامي با حركت اتحاد اسلام بر عليه نيروهاي اشغالگر روسيه تزاري (كه در ضمن آزربايجان شمالي را نيز تحت اشغال داشت) و متحدين تجاوزگر ارمني و آسوري وي اعلان جهاد نمود. وي در سال ١٩٢٠ در اورميه فوت كرد.



از تاريخي ترين اقدامات حاجي ميرزا فضل الله مجتهدي، تاسيس مدرسه اي در اورميه به نام "مدرسه صلاحيه" ويا "خئيير يوردو" به منظور تدريس زبان تركي است. اين مدرسه در سال ١٩١٨ پس از آزادسازي آزربايجان از سوي نيروهاي متحده ترك (اردوي عثماني و داوطلبان آزربايجاني) و در دوره حاكميت نيمه مستقل مجدالسلطنه افشار اورومي بر آن تاسيس شد. تاسيس مدرسه خئيير يوردو، نقطه عطفي نه تنها در تاريخ تدريس زبان تركي در آزربايجان جنوبي، بلكه در تاريخ فرهنگ ترك و روند ملت شوندگي خلق ترك است. اين مدرسه نخستين مدرسه مدرن ترك در ايران و آزربايجان جنوبي است.



حاجي ميرزا فضل الله مجتهد خود سمت مديريت اين مدرسه را كه جزء اولين مدارس تاسيس شده به سبك مدرن در آزربايجان جنوبي و ايران نيز ميباشد، بر عهده داشت. در مدرسه خئيير يوردو زبان تدريس و همه مفردات به تركي بود. زبان فارسي نيز هر روز به مدت يك ساعت به مثابه زباني خارجي به علاقه مندان تدريس ميشد. مدرسين مدرسه را عمدتا روشنفكران و افسران ترك بومي و نيروهاي آزاديبخش عثماني تشكيل ميدادند. منابع تاريخي ذكر مي كنند كه كلاسهاي مدرسه "خئيير يوردو" در مدت بسيار كوتاهي از كودكان و جوانان شهر كه مشتاق سواد آموزي به زبان مادري خود تركي و تشنه يادگيري فرهنگ ملي خويش بودند پر گشته بود.






يكي ديگر از موضعگيريهاي تابوشكنانه حاجي ميرزا فضل الله مجتهد كه نام وي را در تاريخ فرهنگ و زبان ترك و آزربايجان ماندگار كرده است، فتواي وي در مورد جواز تغيير الفبا و خط عربي و كاربرد الفباي لاتين (براي زبان تركي) به جاي آن است. حكم تاريخي اين مقام ديني برجسته شيعي به جواز خط لاتين براي زبان تركي امروز نيز براي تركهاي مقيد به فتاواي مقامات ديني داراي اهميت مي باشد. در زير فتواي اين روحاني بلند پايه ترك آزربايجاني مدرنيست و آينده نگر آمده است:



فتواي ميرزا فضل الله مجتهد اورميه اي (جريده اختر، سال ١٢٩٧، شماره ٢٢): "تغيير در خط كتب يا اختيار خطي جديدي مطلق جايز است بلا اشكال. بلكه هر گاه موجب تسهيل تعليم و تعلم و تصحيح قرائت بشود راجح خواهد بود. اگر كسي توهم بكند كه اين تغيير تشبه به اهل خارجه است و جائز نيست، اين توهم ضعيف است كه اينگونه تشبيهات حرام نيست و الا استعمال سماور بايد جائز نباشد."



امروز پس از گذشت ٩٤ سال از گشايش مدرسه تركي خئيير يورد، تركهاي آزربايجان جنوبي و ديگر نقاط ايران، در راستاي سياستهاي فارسگرايانه و انكار و امحاء زبان و هويت تركي و حقوق زباني و ملي ملت ترك ساكن در ايران توسط دولت اين كشور، از كاربرد آزادانه زبان ملي خود در نظام آموزشي، عرصه هاي گوناگون حيات اجتماعي و فعاليتهاي دولتي بالكل محروم گشته اند و فرهنگ و هويت خلق ترك ساكن در ايران در نتيجه اقدامات سيستماتيك رسمي حاكميت فارس و غيررسمي جامعه فارسي در آستانه نابودي كامل قرار گرفته است. ايدئولوژي دولتي به تلاشي بسيار گسترده براي باز نويسي تاريخ ايران و زدودن حافظه تاريخي ملت ترك بويژه در دو عرصه سابقه رسميت زبان تركي و تعليم و تعلم به زبان تركي در آزربايجان جنوبي و ديگر مناطق ملي ترك نشين دست يازيده است. زيرا خود بخوبي مي داند آنچه كه ملت ترك ساكن در ايران، در آزربايجان جنوبي و خراسان و جنوب و مركز ايران خواهان آن است، نه چيزي نو و وارداتي، بلكه آن چيزي است كه قبل از پياده شدن طرح استعماري و وارداتي فارس-آرياسازي فعلي به طور طبيعي از بطن تاريخ و جامعه ايراني برخاسته و در جريان بوده است، يعني: برابري و تساوي مطلق ملل ساكن در ايران و زبان و فرهنگها و حقوقشان، طرد سياستهاي استعماري و نژادپرستي آريايي و قوميت گرايي برتري طلب فارسي.



از سوي ديگر، در يك صد سال گذشته استعمار روس (آزربايجانگرائي استالينيستي) و فارس (پان ايرانيسم خجالتي)، عزم به انهدام هويت ملي خلق ترك از طريق تلاش براي تغيير نام و هويت ملي "ترك" وي و زبان "تركي" او به آزربايجاني و آزري و ... كرده اند. آنها همچنين در جهت مصالح و نيات خود، به بازنويسي تاريخ معاصر خلق ترك و آزربايجان جنوبي پرداخته اند و من جمله شماري از رهبران و شخصيتهاي ضد ترك و فارسگراي مرتجع جنبشهاي آزاديخواهانه اما غيرملي مشروطيت آزربايجان و آزادستان را به سيماهاي تاريخي و حتي قهرمانان ملي خلق ترك تبديل كرده اند.



اين دو سياست استعماري، در عين حال به حذف شخصيتهاي حقيقتا ملي، متجدد، مترقي و ترك گراي اين دوره مانند مجدالسلطنه افشار اورومي، ميرزا فضل الله مجتهد اورميه اي و تقي رفعت و همچنين لجن مالي سياستهاي بسيار مثبت عثماني و اتحاد اسلام در قبال تركان ايران و آزربايجان جنوبي در اين دوره دست زده اند. اما واقعيت آن است كه شخصيتهاي ترك گراي مذكور و سياستهاي عثماني در آن دوره و بويژه حركت اتحاد اسلام از جمله با اقداماتي مانند تاكيد بر هويت ملي ترك خلق ما، گسترش تركي نويسي، تاسيس مدارس تركي زبان، تشويق به گذار به الفباي لاتيني تركي و طراحي پرچم براي آزربايجان جنوبي، سازماندهي مقاومت مسلحانه و مردمي ترك در برابر متجاوزين ارمني-آسوري در مناطق غربي آزربايجان جنوبي، آزادسازي برخي شهرهاي اشغال شده توسط آنها، .... نقش عظيمي در خودآگاهي ملي تركان آزربايجان جنوبي و روند ملت شوندگي و دولت شوندگي آنها در اوائل قرن بيستم داشته است.



با اين وصف، شايسته است كه خاطره مدرسه ترك خئيير يوردو همواره زنده نگاهداشته و حاجي فضل الله مجتهد، اين خادم انساندوست و وطنپرور، فقيه عاليقدر، مدرنيست و فرهنگ دوست ترك و آرمانهايش به نيكي ياد شود و اين دو جايگاه شايسته خود را در تاريخ سياسي ترك، آزربايجان جنوبي و فرهنگ ترك باز يابند. بسيار بجا خواهد بود اگر روز مبارك تاسيس مدرسه ترك در اورميه در ٩٤ سال پيش نيز، نه تنها فقط در اين شهر، بلكه در سراسر آزربايجان جنوبي و كل ايران به عنوان "روز ملي مدارس ترك" همه ساله گرامي داشته شود.



در زير بخشي از مارش و سرودي را كه ٩٤ سال پيش كودكان و جوانان ترك در مدرسه خئيير يوردوي اورميه آزربايجان ميخواندند تقديم ميشود. سخنان اين مارش، سروده شاعر برجسته ترك، محمدامين يورداقول (١٩٤٤-١٨٦٩) است:



من بير تورك`ه‌م

Men bir Türkem



اورمو`دا خئيير يوردو تورك اوخولونون آييتيمي

Urmu’da Xéyir Yurdu Türk oxulunun ayıtımı


١٩١٨ دوغوش (١٢٩٦ گونه‌ش) ايلي

1918







من بير تورك`ه‌م، دينيم جينسيم اولودورMen bir Türkem dénim cinsim uludur
سينه‌م، اؤزوم آته‌ش ايله دولودورSinem özüm ateş ile doludur
اينسان اولان وطه‌نينين قولودورİnsan olan veteninin quludur
تورك ائولادي ائوده دورماز، گئده‌ره‌م!Türk évladı évde durmaz géderem

يارادانين كيتابيني قالديرتمامyaradanın kitabını qaldırtmam
وطه‌نيمين بايراغيني آلديرتمامVetenimin bayrağını aldırtmam

دوشمه‌نيمي، وطه‌نيمه سالديرتمامDüşmenimi vetenime saldırtmam
تانري ائوي ويران اولماز٬ گئده‌ره‌م!Tanrı évi viran qalmaz géderem


بو تورپاقلار اجداديمين اوجاغيBu torpaqlar ecdadımın ocağı

ائويم٬ كؤيوم٬ هپ بو يوردون بوجاغيÉvim köyüm hep bu yurdun bucağı

ايشته وطه‌ن٬ ايشته تانري قوجاغيİşte veten işte Tanrı qucağı

آتا يوردون ائولاد پوزماز٬ گئده‌ره‌مAta yurdun évlad pozmaz géderem



تانريم شاهيد٬ دوراجاغام سؤزومدهTanrım şâhid duracağam sözümde

ميلله‌تيمين سئوگيله‌ري اؤزومدهMilletimin sévgileri özümde

وطه‌نيمده‌ن باشقا شئي يوخ گؤزومدهVetenimden başqa şéy yox gözümde

يار ياتاغين دوشمه‌ن آلماز٬ گئده‌ره‌مYar yatağın düşmen almaz géderem



آغ كؤينه‌كله گؤز ياشيمي سيله‌ره‌مAğ köynekle göz yaşımı silerem

قارا داشلا پيچاغيمي بيله‌ره‌مQara daşla piçağımı bilerem

وطه‌نيمچون اوجاليقلار ديله‌ره‌مVetenimçün ucalıqlar dilerem

بو دونيادا كيمسه قالماز٬ گئده‌ره‌مBu dünyada kimse qalmaz géderem


ترجمه فارسي:

من ترك هستم، دين و جنسم والاست
سينه ام، درونم از آتش انباشته است.
آنكه انسان است، بنده وطن خويش است،
فرزندان ترك، در خانه نمي نشينند، به پيش!

كتاب آفريدگار را هرگز به كسي نمي دهم
اجازه نميدهم كه كسي پرچم وطنم را برداشته و بيافكند،

هيچگاه به دشمن مجال هجوم به ميهنم را نميدهم.
خانه پروردگار ويران نميشود، به پيش!



اين خاك، جايگاه مقدس اجداد من است

خانه و روستاي من همه در گوشه و كنار اين سرزمين است

وطن، آغوش پروردگار است

فرزندان، سرزمين پدري را اهمال نمي كنند، به پيش!


خداوند شاهد است، بر سر سخن خود خواهم ايستاد

عشق ملتم در درونم است

به جز وطنم به چيزي نمي انديشم

بستر يار جاي دشمن نيست، به پيش!



با پيراهن سفيد اشك چشمانم را پاك مي كنم

با سنگ سياه چاقوي خود را تيز مي كنم

و براي وطن خود سربلندي آرزو مي كنم

كسي در اين دنيا باقي نيست، به پيش!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر