Pages

۱۳۹۱ دی ۲۲, جمعه

پاسخ به نوشته آقای داریوش برادری تحت عنوان : آسیب شناسی ساختارِ گُفتارِ ستم ملی «رضا براهنی»

ساوالان پورت : از دانش و اخلاق گرفته تا تمامی یاد داشتهای و آگاهی های آقای داریوش برادری شکل یافته ومحصول فرهنگ همان جامعه ای است که در آن نشو ونما یافته ,بزرگ شده و همان جامعه ایکه امروز جلو چشم همه مان است , نه بیشتر و نه کمتر.
ای کاش آقای داریوش برادری به عنوان شخص تحصیل کرده, روانشناس و آکادمیسین جرعت و یا لیاقتش را داشت ولو اندک هم که شده , به نقد و تحلیل روانی فرهنگ بیمار جامعه‌ای بپردازد که خودش متعلق به آنست و جامعه فارس نامیده میشود و ای کاش کمی از استعداد و خلاقیتی که در رشته روانکاوی دارد صرف یافتن علت ومعلول های عقب‌ ماندگی و اوهام پرستی جامعه خودش میکرد .


واقعیت این است: تنها آقای داریوش برادری مقصر نیست بلکه همان جامعه‌ای مقصر است که در آن تا حال کوچکترین فرهنگ نقد و نقد پذیری و تحمل دیگران شکل نگرفته و عاری از هر نوع فرهنگ خود انتقادی و تولرانس است امادر مقابل, فرهنگی از شعر و شاعری, مداحی, اوهام پرستی و لومپنیزم به فرهنگی غالب جامعه مبدل شده است .

مشکل دیگرجامعه فارس خود شیفتگی فرهنگی و زبانی و نژادی و عدم تحمل و پذیرش یک جامعه‌ای غیر خودی با فرهنگ و زبانهای ….. دیگر است.

در این نوشته پر طمطراق آقای برادری( البته به خیال خودش) این دو خصیصه ,یعنی خود شیفتگی و عدم تحمل (Zero Tolerance) به سهولت قابل فهم است وهدفی جز لومپنیزم وتخریب کردن شخصیت ادبی انسانی آقای براهنی و عدم قبول دیگراندیشان نداشته است.

آقای داریوش برادری حتماً به خاطر دارد که آقای دکتر رضابراهنی به خاطر استفاده از فقط یک کلمه ترکی, قاپدی قاچدی, در یکی از نوشته هایش, شش ماه تمام در زندانهای شاه محمدارضا, با شکنجه های فیزیکی و روحی , سپری کرده است, همان شاهی که از درباریان و وزیرانش گرفته تا جلادان و ساواکی هایش همجون پرویز ثابتی, حالا از انسان دوستی دم میزنند و اگر دوباره سر کار بیایند , میخواهند دموکراتی را دوباره به ایران برگردانند.
آیا ازاین روشنفکران نماهای جامعه فارس یکی را سراغ داریم که به این نوع خودکامگیها وفرهنگ کشیها , چه در دوران شاه شا ن و چه در دوران شیخ شان دو جمله اعتراض میز نوشته باشند؟
آقای داریوش برادری ! این همه خدمت که دکتر براهنی در غنی سازی فرهنگ و ادبیات فارسی شما کرده است, آیا خدمت شما به زبان مادری آقای براهنی فقط درنابود کردن آن نبوده است؟

جامعه فارس عاری از هر نوع تبلور و نو آوری فکری است زیرا در غشائی محکم از وهم گرائی محصور و گرفتار نوعی گسل فکری با دنیای خارج وعینیتهای زمان امروزی است و در همگون‌سازی اش با جوامع مدرن با مشکلات لا ینحلی روبرو است.جامعه فارس با باستان سازی و باستان پرستی مشغول است تا نو آوری و مدرن سازی.
نمونه بارزی از این اوهام گرائی های جامعه فارس جشنهای 2500 ساله در خرابه‌های پاسارگاد در 24 مهرماه 1350 بود و یا خطابه معروف محمد رضا شاه در جلو خرابه سنگی خیالی قبر کورش« کورش آسوده بخواب ما بیداریم». آیا کسی از این باستان شناسان و روانکاوان فارسی جرعت و لیاقت آنرا نداشت که بپرسد, اعلاحضرتا با کدام سند معتبر باستان شناسی قبول کنیم که کورش اینجا خوابیده است؟ بگذریم از اینکه میشد بامیلیونها دلار ی که در این جشن به هدر داده شد, میلونها گرسنه این جامعه را سیر کرد و دیدیم که بعد 7 سال برایش علی ماند و حوضش و چگونه فرار را بر ایران ترجیح داد.

آقای برادری, نصف جامعه کنونی تان منتظر ظهور کورش است و نصف دیگرش منتظر ظهور امام زمان.
آقای داریوش برادری, مگر غیراز وهم گرائی است؟ که در جامعه شما مردم به بیرون رفتن هم احتیاج به فال حافظ دارند واگر روان در مان کن خوبی هستید, اول توهم وخیال پرستی جامعه خودتان را در مان کنید.

واقعیت این است آقای دکتر براهنی انسانی است ادیب و وارسته و خیلی بیشتر از هر فرد فارسی به زبان و ادبیات فارسها خدمت کرده است و من مطمئنم بعد از یک عمر خدمت ,با این گونه نمک ناشناسی که از جانب فارسها میبیند, از کرده خود احساس پشیمانی میکند.
آقای براهنی از طرف افراطیون و باستان پرستهای فارس به تجزیه طلبی مجرم شناخته و توبیده میشود , در عین حال از طرف آزربایجانی ها هم به ایران گرائی متهم است, ولی هر طور باشددر میان آزربایجانیها نه به عنوان ملی بودنش بلکه به خاطر ریش سفید, ادیب و انسان بودنش , مورد احترام است.

آقای داریوش برادری , بدانید که هر ظلمی پایانی دارد و پایان هرشب سیاه , روشنائی ,و بدانید: دوران جباریت تان رو به افول است. حدود 90 سال است هرچه در توان داشته اید در حق ملتهای بی سرپرست, بی سلاح و بی‌دفاع غیر فارس مضایقه نکرده اید. در خاتمه برایتان مینویسم: کاش ذره از انسادوستی وایمان به همزیستی مسا لمت آمیز آقای براهنی را شما هم داشتید.

11.01.2013

آلمان - دکتر آراز سلیمانی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر