ساولان پورت : تعاریف تئوریک متفاوت دیگری نیز از ملت موجود است که به
عقیده نگارنده عملا قادر به تبیین رفتار جمعی انسانها و یا نظم موجود
جهانی نمی باشد . متاسفانه برخی جریانات مقولاتی همچون ملت آزربایجان
جنوبی و ملت ترک ایران وملت آزربایجان شمالی نه تنها با تعاریف امروزی
بیگانه بوده بلکه فاقد بار سیاسی متناسب با عبارت بوده و با ابژکتیویسم
سیاسی و سوسیولوژیکی امروزی در تضاد اشکار می باشد را در تحلییلهای خود
بکار میگیرند. در حالیکه تنها یک مقوله ملت آزربایجان از هر سه منظر قابل
تصور است چرا که آزربایجان جنوبی تفاوت ائتنیکی با آزربایجان شمالی ندارد و
همه آزربایجانیها نام خو د را از سرزمین تاریخی آزربایجان بر گرفته اند و
بخشی از آزربایجان ملت-دولت عضو سازمان ملل میباشد.
ملت
یا ناسیون از ریشه لاتین ناسیو یعنی زاده شدن مشتق شده است و نخستین
باردرقرن چهاردهم میلادی در دانشگاه پاریس که به اساتید و دانشجویانی از یک
منطقه مشخص با زبان مشخص و سنن مخصوص به خود, اطلاق می گردید استعمال
شد. بر خلاف معنی ساده لغوی و کاربرد اولیه آن , قرائتها از ملت در
سیستمهای سیاسی, دکترین های حکومتی(1) و ایدئولوژیهای مختلف کاملا
متفاوت و بعضا متضاد هستند. بعبارت دیگر واژه ملت دارای یک تعریف سیالی
است و تابع قانون ظرف و مظروف هست که ظرف آن همانا ایدوئولوژی رسمی و
برداشت قراردادی سیستم منسوب به آن می باشد هر چند برداشتهای غیر رسمی در
محافل آکادمیک در محیط های دموکراتیک غربی نیز موردبررسی تئوریک قرار می
گیرد و لیکن ازثقل کاربردی لازم بر خوردار نیستند. تربیت کادرهای اداری,
برنامه ریزی اقتصادی, سیاست امنیتی, قرائت از تاریخ, خصیصه های رسمی
اجتماعی وکشوری, همه و همه تابع نوع تعبیر و تعریف ملت هستند. ملت ائتنیکی
حاکم(2) در هر کدام از این سیستمها - بسته به محدوده قدرت خویش- در خلال
دهها و در مورد بعضی کشورهای اروپایی صدها سال موفق به تثبیت تعریف ملت
از زاویه دید خود شده اند. تعریف ملت بعبارتی ساده تر تنها در رابطه
تنگاتنگ با منافع کلی سیستمهای ملی موجود میتواند عینیت خود را بروز دهد
در غیر این صورت یک تلقی سوبژکتیوی بیش نخواهد بود.
بسیاری
پیدایش ملت با خصیصه ها ی امروزی را نتیجه طبیعی انقلاب صنعتی و پدیده رو
به رشد شهر نیشینی میدانند.جوامع رو به رشد شهری صنعتی که با تمامیت سیال و
تصادفی خود, زاده شده از سیستم روستایی که صاحب ثبات نسبی , نظم و سلسله
مراتب قراردادی عمودی بود می باشند. این جوامع جدید ضرورت تدوین قوانین
اجتماعی نوینی بمنظور تبیین رابطه ی حقوقی انسانها بشکلی افقی
(مساواتچیلیق) و براساس اصل برابری حقوق حس کرده و منطبق با دینامیزم
سیستم خود , در یک پروسه تکاملی تعاریفی ویژه و مطلوب به مقصد را از ملت
ارائه دادند. نهایتا ایدئولوژی سیستمهای سیاسی در درون مرزهای مشخص
خود, احاد اعضایش را مسلح به دیدگاه های سیتماتیک خویش ساخته و
ادبیات منتج ازآن را در تحصیلات سیستماتیک همه گیر, قالب مطلوب سخن
نموده و به عبارت کلی تر نظم فکری جامعه را در راستای نفع عمومی تعریف شده
قرار دهد. در جستجوی این راه حل بود که سیستم دولت-ملت زاده شد, تعریف
خاص خود از ملت را تثبیت کرد و در مسیر تکاملی خود از چنان ثباتی بر خوردار
گشت که با اعتماد بنفسی مثبت دموکراسی امروزی را در دل خود پروراند و
هنوز هم به تکامل آن خدمت میکند.
تشتت فکری ناشی از
گوناگونی و تضاد تعبیرمقوله ملت مرا بر آن داشت که از میان انبوه تعاریف
تئوریک تنها موارد کاربردی آنرا مورد بحث و بررسی قرار داده و ابژکتیویته
را اساس نوشتار خویش قرار دهم. با این حساب تنها سه تعریف رامیتوان انتخاب
نمود.
1-تعریف ملت از دید سیستم دولت-ملت (کشور)
مجموعه عظیمی از انسانهائی که تحت قیمومیت یک دولت واحد مسقل عضو سازمان ملل زندگی میکنند ملت-دولت نامیده می شوند.
با
این قرائت ترمهای ملت و کشور همواره در یک مضمون بکار می روند. ملت با
تعریف ملت-دولت شامل مللی میگردد که خصیصه های آنها همانند زبان یا
زبانهای رسمی, مرزهای سیاسی مشخص شناخته شده , پرچم, پاسپورت و البته
دولتی مستقل و عضو سازمان ملل.. این تعریف قانونی در واقع ستون فقرات
قوانین بین المللی است و اساس سیاست جهانی را تشکیل می دهد. جنگهای سرد و
گرم بین المللی معاصر در واقع نتیجه برخورد منافع دولت-ملتها و صلح های
بعد از آن همانا ثبات حاصل از توازن قدرتها میباشد. تنها از این زاویه است
که میتوان رفتار فدراتیو روسیه ایالات متحده و بقیه دولت ملتها را بدرستی
تحلیل و بررسی کرد. این تعریف بدون شک تنها یک تعریف حقوقی است و اگر
چند ملت ائتنیکی را در قالب قراردادی خود بخشی از ملت ائتنیکی حاکم
تعریف کند میتواند موجب اصطکاکهای خطرناک و گسستهای عمیق در درون
دولت-ملت در سیستمهای انعطاف ناپذیر گردد.
در سیستم
دولت-ملت کلاسیک تفاوتهای ملت ائتنیکی یا سرزمینی با ملت غالب
دولت-ملتها از نظر زبانی , فرهنگی در حد اقل خود باعث احساس غریبگی و در
حد اکثر خود مجادله همیشگی می گردد که حل کامل معضل در گرو موتاسیون و
ارتقا به استاتوس دولت- ملت جدید می باشد. آخرین مصداق این سخن,
دولت-ملت نوین سودان جنوبی است که در ماه ژوئن 2011 طی یک رفراندوم بر
اساس قانون بین المللی حق تعیین سرنوشت استقلال خود را اعلام کرد.
ضرورت
تئوریزه کردن ملت اولین بار در زمان ناپلئون بنا پارت بمنظور مهندسی
نخستین ملت-دولت مدرن در تاریخ بشری بمنظور مقابله با تهدید های خارجی
بخصوص آلمانی آن احساس شد و از دل آن ملت-دولت فرانسه و تعریف ملت از نوع
ملت-دولتی زاده شد. بعد از خلع امپراطور در جریان انقلاب و ترکیب
ائتنیکی نامتجانس, جامعه فرانسه در مقایسه با تجانس ائتنیکی قابل ملاحظه
آلمانی در موقعیتی شکننده قرارگرفت. امانوئل ژوزف سیه (3) از مشاورین
ناپلئون و ایدئولوگهای بزرگ زمان خود با یک تغییر جهت فکری اش نخستین
قرائت به مقصود را از ملت و ناسیونالیزم کشوری ارائه داد که پایه های
سیستم مدرن ملت-دولت فرانسه را بنا نهاد. در فرانسه ای که تنها 10 در صد
ملت به زبان فرانسه تسلط کافی داشتندد واقلیت10 در صدی دیگر با آن
آشنایی مختصری داشتند -که حتی در حد محاوره کفایت نمی کرد- با ایجاد سیستم
آموزشی متمرکز, ممنوع ساختن شکل گیری ادبیات زبانهای دیگر ملتهای ائتنکی
یا سرزمینی, عملا آغاز به آسیمیله و استحاله اجباری فلامانهای فلاندرلند
و برتانیها در شمال, آلمانها در شرق و کاتالانها, کورسیکائیها, باسکیها,
مورها و ایتالیائیها در جنوب را که 90 در صد جمعیت را شامل میشدند نمود.
تعریف ملت با ملتزمین به قانون اساسی فرانسه (4) منطبق گردید و
ناسیونالیسم کشوری بعنوان ابزاری در مقابل ناسیونالیزم اتنیکی آلمانی
پایه ریزی شد. علاوه بر استاندارد سازی زبان فرانسه اولین پروژه مهنسی
دولت-ملت با دکترین اقتصادی, سیاسی, امنیتی واجتماعی مختص به خود را بر
اساس همین تعریف و با قاطعیت هر چه تمامتر و با اعمال قدم به قدم آن بسوی
نهادینه شدنش پیش برد و تمامی موانع را با توسل به امکانات دولتی از میان
برداشت. انگلستان نیز از همین شیوه در جهت هموژنیزه سازی خویش حول ملت
ائتنیکی حاکم انگلوساکسون استفاده نمود با این تفاوت که بیش از نیمی از
جمعیت جزایر بریتانیا ملت ائتنیکی واحدی را تشکیل میدادند.
تبعه یک
دولت-ملت مشخص در واقع یک فرد با حقوق شهروندی تعریف شده در قانون اساسی
کشوری میباشد و در صورتی که تابعیت خود را پس دهد بر اساس قوانین بین
المللی دیگر او را نمیتوان ملتزم به آن سیستم تصور نمود. بعنوان مثال اگر
یک ایرانی تابعیت ملت-دولت دیگری را داشته باشد واز تابعیت ایرانی خود
امتناع کند دیگر ایرانی محسوب نمی شود و تبعه ملت-دولتی است که پاسپورتش
را حمل میکند هر چند ایران در این خصوص نیز قوانینی متضاد با قوانین بین
المللی دارد و حق ترک تابعیت برای تبعه خویش قائل نیست .
امروزه
دولت-ملت ها به دلیل پیشرفتهای تکنولوژیکی و ارتباطاتی دیگرقادر نییستند
با اعمال سیاست یکسان سازی اجباری نتیجه لازمه را کسب کنند بعبارت دیگر
آسیمیلاسیون با چاشنی زور دیگرجواب دلخواه آنان را نمیدهد که نمونه بارز
آن ایران میباشد. بعلاوه واردات مکانیکی سیستم ملت سازی از نوع فرانسوی,
بدون در نظرگرفتن اختلاف فاز فاحش پیشرفتهای سیاسی, اقتصادی و اداری
مستوجب پدید آمدن گره های کوری می گردد که تنها با تحولات ناگهانی بجای
تکامل آرام میتوان انها را باز نمود گردید. ملتهای ائتنیکی غیر حاکم تنها
دو راه در پیش رو خواهند داشت یا بایستی در یک جدال همیشگی با ملت حاکم
تن به بی ثباتی و تبعات منفی اقتصادی اجتماعی ناشی از آن بدهند و یا راه
تثبیت خود بعنوان ملت-دولتی جدید را انتخاب نمایند.
2- تعریف ملت سرزمینی
تعریف
عینی دیگر که تئوریسینهای اجتماعی سیاسی آنرا بکار میبرند ملت سرزمینی
است که که با معیار تولد افراد یا اجداد آنها در یک محدوده جغرافیائی
خاص با نام و تاریخ مشخص مطرح میکنند. مثلآ سوئد, لهستان, مجارستان ا و
..... افرد منتسب به این واحدهای چغرافیایی بعنوان ملت این بخش جغرافیائی
تابع قوانین این واحد مشخص جغرافیائی میباشند.
اساس و بنیان ملت
سرزمینی باپیشرفتهای اداری و نظامی در قرون وسطی نهاده شد. امیراطوریهای
سرزمینی با حکومتهای اونیتار همانند سوئد, لهستان و اسپانیا در نیمه اول
هزاره دوم میلادی و بعدها روسیه و مجارستان و هلند با تسخیر سرزمینهای
مجاور, اتحاد داوطلبانه و یا ازدواج اعضای خانواده سلطنتی شکل گرفتند و
اولین ملتهای سرزمینی در اروپا می باشند. حکومت سنترالیزه ممالک صفویه,
مصر فاطمیه و ممالک تاتار بانیان ملت سرزمینی در منطقه ما میباشند.
امپراطوری عثمانی بدلیل حکومتی نسبتا غیر سئنترالیزه تماما منطبق با تعریف
ملت سرزمینی نبوده هرچند بسیاری از نشانه های ملت سرزمینی را نیز دارا
بود. بعدها بسیاری از این ملتهای سرزمینی درسیر تکاملی خویش به دولت-ملت
ارتقا یافتند هر چند در مواردی ملت ائتنیکی حاکم موقعیت خاص خود را از دست
داد که امپراطوری صفویه از این دست بود. امپراطوری ترکان صفویه در اوایل
قرن بیستم به یک دولت-ملت فارس محور ایران مبدل گردید. ممالک محروسه
(ایران) که خود از دل دولت-سرزمینی بنا شده توسط ترکان صفوی بیرون امده
با یک کودتا بکمک انگلیسیها در زمان رضا شاه پهلوی ائتنک حاکم را کنار
زده ومرحله کذار به دولت-ملت را تحت حاکمیت ملت ائتنیکی فارس آغاز
نمود.مقاومت کشور ایران در برابر جبر تاریخی تکامل, تشکیل چندین دولت ملت
بعد از فروپاشیش را اجتناب ناپذیر ساخته است.
بسیاری از
ملت-دولتهای مدرن کنونی مسیر تکاملی خویش را از ملت سرزمینی آغاز نموده
اند. بهمین دلیل کشورهائی همانند روسیه, فرانسه, انگلستان,اسپانیا و ....
که وارثان ملت-سرزمینی هستن هنوز هم بسیاری از خصیصه های ملت- سرزمینی
خود را که بعضا با نرمهای مدرن دولت-ملت در تضاد هستند دارا میباشند.
اسپانیا هنوز از التزام عملی به قانون بین المللی اصل تعیین سرنوشت ملل و
رفراندوم استقلال در باسک سر باز می زند. اسکاتلند از آخرین وصله های
موجود بر تن بریطانیا اخیرا صاحب دولت خود مختار خویش شده و حزب استقلال
طلب حاکم قصد برگزاری رفراندوم را دارد. ولزیها از خود مختاری کمتری بر
خوردارند و کرنیشها در جونب غربی از هیچ حق ملی برخوردارنیستند.
فرانسویها اجازه داشتن هویت فلامان, برتانی, آلمانی و کورسیکائی را به
ائتنیکهای غیر فرانسوی نمی دهند و شونیست ترین سیستم اروپای غربی را دارا
میباشند. روسیه نه تنها استقلال چچن و تاتارستان را که از طریق رفراندوم
دموکراتیک بر اساس اصل حق تعیین سرنوشت صورت گرفته بود را نپذیرفت و با
لشگرکشی و سرکوب حل مشکل را به تعویق انداخت. ملتهای سرزمینی که
ملت-ائتنیکی حاکم قادر به مدرنیزه کردن خویش و تطبیق با شرایط نظم نوین
جهانی نیستن محکوم به تجزیه می باشند.
.
ملت سرزمینی
لزوما به یک منطقه جغرافیائی مونو ائتنیک اطلاق نمی گردد بلکه میتواند
شامل دو و یا چند ملت ائتنیکی باشد. ملتهای سرزمینی نیز جهتگیریهای سیاسی,
رشد اقتصادی و اتحادهای امنیتی خود را کثرا در راستای منافع ملت ائتنیکی
غالب آن تعریف میکنند . بعنوان مثال ملت سرزمینی باسک در شمال تابع
ملت-دولت فرانسه و در جنوب تابع ملت-دولت اسپانیا میباشد . باسکیها در
فرانسه تنها حق آسیمیلاسیون و در اسپانیا علیرغم داشتن حکومتی خود مختار
برهبری استقلال طلبان حقوق خود را تنها در محدوده اسپانیا میتوانند
میتوانند تعریف کنند. درمواردی یک ملت سرزمینی همانند آزربایجان تنها در
بخش کوچکش ملت-دولت خود را داشته و بخش اعظم آن تابع ملت-دولتهای مجاور می
باشند که این بیز بنوبه خود عامل اصلی دیکتاتوری و عدم رشد همه جانبه
منطقه است. برخی از کشورها علیرغم دارا بودن نقش رهبری جهان دولت-ملتها
بسیاری از خصیصه های ملت سرزمینی را هنوز نیز هم در خود دارند مثلا در
انگلستان با اثبات جد یا جده بریتانیائی میتوان تابعیت آن کشور را کسب
کرد ویا رئیس جمهور ایالت متحده آمریکا می بایستی متولد محدوده جغرافیائی
این کشور باشد
3- تعریف ملت اتنیکی
صاحب نظران مطرح علم
تاریخ یا جامعه شناسی همانند کار, استون-وارتون, هابزباوم, کیرمان, تیلی,
اسکوکپول, بارینگتن, مور, والرشتایلنر, آرمسترانگ, هچر و گلنر (5)هر کدام
نقش ملت اتنیکی را در پیدایش دولت-ملتها یا بعبارت دیگر نقش راهبردی آن
در کسب استقلال در اکثر موارد و متعاقب آن تشکیل نظم نوین جهانی از
آغاز کاپیتالیسم تا سکولایزم و تکوین بوروکراتیک دنیای فعلی را از دیدگاه
خود مورد بررسی قرار داه اند. این دیدگاههای پراتیکی از آن جهت حائز اهمیت
هستند که تثبیت دولت-ملتها بعد از فرماسیون سیستم سیاسی جدید نیزدر
محدوده رفتار ملت ائتنیکی یافت می شود. ملت اتنیکی با مشخص نمودن دامنه
جغرافیائی حضور خود و ارتقا ارتباط عناصرش از مناسبات اتنیکی به ملی که از
طریق بسیج عمومی متعاقبا ورود به فاز سیاسی مبارزه و در نهایت کنترل
کامل موطن خویش بمرور زمان به یک دولت ملت در پروسه تکامل خویش تبدیل می
شود.
از اساسی ترین اشتراکات در تعریف ملت ائتنیکی زبان مشترک,
فرهنگ مشترک, اسطوره های مشترک, تاریخ مشترک, ارزشهای مشترک, نفوس قابل
توجه و بعضا اعتقاد به نژادی مشترک در میان انسانهای منسوب به آن می باشد.
زبان
مشترک بدون تردید مهمترین خصیصه ملت ائتنیکی است. زبان تجربه جععی ملت
اتنیکی را بصورت رسوباتی در خود جای داده و اوپتمال ترین قالب برای بیان
ارزوها, تبیین روابط بین انسانها, تنظیم چگونگی ادای سخن با در نظر گرفتن
عرفهای جمعی و بقول نوام چامسکی زبان شناس مشهور و استاد دانشگاه
ام.آی.تی تاثیری عمیق در قانونمندی های ذهنی فرد میگذارد. سمبلها, افسانه
ها, ارزشها و خاطره ها در ملل اتنیکی که بخش اعظم تمایز دو ملت اتنیکی را
شامل میشوند همگی با اصطلاحات, ضرب المثلها, لکسیکون مختص آن تنها با زبان
همان ائتنیک بطور کامل قابل و بدون نقص قابل بیان هستندد. بدون شک تفاوت
زبانی گسستی عمیق را بین دو انسان میتواند رقم بزند.
از
دیگر ملزومات تعلق به ملت اتنیکی همانا تولد در منطقه تاریخی متعلق به یک
ملت اتنیکی و یا فرزندان آنان میباشد که در واقع حیطه مشترک تعریف با ملت
جغرافیائی میباشد. در واقع ملت ائتنیکی با سرزمین مشخص خود, وارد فاز
سیاسی فرماسیون دولت-ملت میگردد.تاریخ مشترک که بعضا چند صد سال را شامل
میشود در بوجود آمدن فرهنگ مشترک و بسیاری از ارزشهای یکسان که خود نیز
از ملزومات ملت ائتنیکی است نقشی اساسی بازی میکند. اسطوره هائی همانند
بوزقورد, ارگنه کون ( گرگ خاکستری نوروز), اپیکهای مانناس, افسانه های دده
قورقود, سیمرغ , الهه های یونانی و ... از خصیصه های ملت ائتنیکی است که
به نوبه خویش در تمایز ائتنیکی نقشی انکار ناپذیر دارد همانند سمبل بوز
قورد در استادیوم سهند که ده ها هزار نفربا یک اشارت بزقورد بسان یک
مانیفست سیاسی خواست خود و سمت و سوی مبارزه خویش را مشخص می سازند . تعداد
انسانهای منسوب به یک ملت ائتنیکی نیز از اهمیت فراوانی برخوردار است و
هر چه منسوبین بیشتری موجود باشد ثقل ائتنیکی خود را به نمایش میگذارد.
تعاریف
تئوریک متفاوت دیگری نیز از ملت موجود است که به عقیده نگارنده عملا
قادر به تبیین رفتار جمعی انسانها و یا نظم موجود جهانی نمی باشد .
متاسفانه برخی جریانات مقولاتی همچون ملت آزربایجان جنوبی و ملت ترک
ایران وملت آزربایجان شمالی نه تنها با تعاریف امروزی بیگانه بوده بلکه
فاقد بار سیاسی متناسب با عبارت بوده و با ابژکتیویسم سیاسی و
سوسیولوژیکی امروزی در تضاد اشکار می باشد را در تحلییلهای خود بکار
میگیرند. در حالیکه تنها یک مقوله ملت آزربایجان از هر سه منظر قابل تصور
است چرا که آزربایجان جنوبی تفاوت ائتنیکی با آزربایجان شمالی ندارد و همه
آزربایجانیها نام خو د را از سرزمین تاریخی آزربایجان بر گرفته اند و
بخشی از آزربایجان ملت-دولت عضو سازمان ملل میباشد.
دیرنج مین ائللی
DirencMinelli1 May 2012
direncguneyli@yahoo.co.uk
(1) )Governance Doctrine
(2)Dominant Nation
(3) Emmanuel Joseph Sieyès
(4) Citizen
(5)E.H.Carr, Seton-Watson, Hobsbawm, Kiernan,Tilly, Scocpol,Barrington,Moore, Wallersteiellner and Armstrongn, Hechter, Gellner
(6) هر چند آنالیز داده های د.ان.ا ساکنین مناطق مختلف وجود تفاوت ژنتیکی را فقط با فاصله جغرافیائی تبیین میکند.
Bibliography
- Nation and Nationalism byErnestGellner
- The Ethnic origins of Nations byAnthonyD.Smith
- Imagined Community byBenedictAnderson
- Ethnonationalism in Contemporary World byWalkerConner
- Various Dictionaries
- Borders and Brethren BrendaShaffer
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر