Pages

۱۳۹۲ شهریور ۱۵, جمعه

"جنبش ملی آذربایجان" یا "جنبش ملی ترک"؛ کدامین؟ - یونس شاملی



پرسش: امروز جنبش سیاسی موجود در آذربایجان جنوبی را گاه "جنبش ملی آذربایجان" و گاه "جنبش ملی ترک" می نامند. عنوان دقیق و درست این جنبش چیست و چرایی های آن کدام است؟
پاسخ: البته که پیش از این بحثهایی در این زمینه صورت گرفته و مقالاتی نیز در این باره منتشر شده است. به همین دلیل من بصورت خلاصه "چرایی انتخاب" تثبیت دقیق تر از سویی و هم "چرایی این انتخاب" را توضیح میدهم.



پرسش اولیه و اصلی این استکه؛ جنبش سیاسی مذکور را آذربایجان (که اسم جغرافیا و یا وطن مادری ترکان است) ایجاد کرده است یا پیشروان ملت ترک در آذربایجان؟ آیا آذربایجان و ملت ترک مترادف و هم معنی هستند، چون اگر این دو (آذربایجان و ترک) هم معنی و مترادف هم باشند طبعتا استفاده از یکی از این مفاهیم (هرکدام که میخواهد باشد) درست و دقیق مینماید. اما میدانیم که چنین نیست و "آذربایجان" (یا آذربایجان جنوبی) و "ترک" معنی واحدی را افاده نمیکنند، بلکه دو معنی و دو مفهوم کاملا جداگانه را به توضیح میکشند. "آذربایجان" وطن ملی خلق ترک و "ترک" عنوان هویت ملی آن است.

پرسش بعدی اینست که؛ آیا در آذربایجان (جنوبی) فقط ترکها زندگی میکنند یا عناصری از خلقهای دیگر نیز (فارس، کرد، گیلک، تالش، ارمنی و...) در آن ساکن هستند؟ اگر بر این واقعیت صحه بگذاریم که جدا از اینکه آذربایجان وطن ملت ماست، عناصری از خلقهای دیگر نیز در آن ساکن هستند، پرسش دیگری هویدا میگردد و آن اینکه؛ آیا عناصر فعال جنبش ملی در آذربایجان ترکها هستند و یا غیرترکها نیز در این جنبش سهیم اند؟ میدانیم که جنبش سیاسی در آذربایجان که به گستره های از ایران نیز (اوشار یوردو، قشقایی یوردو و تهران و...) کشیده میشود، جنبش ملی و دمکراتیک متعلق به ملت ترک در ایران است. پس اگر عناصر غیرترک در جنبش ملی- سیاسی موجود در آذربایجان سهمی ندارند، نامیدن نام آذربایجان به این جنبش، عملا نامیدنی غیرواقعی است. اگر این جنبش ملی است، تکیه گاه و عنوان آن نیز بایستی بر هویت ملی چه در نام و چه در ماهیت دلالت داشته باشد. یعنی اگر جنبش ملی متعلق به ملت ترک است، و پیشروان سیاسی ترک این جنبش را برای رهایی خلق و یا ملت ترک برپاداشته اند، عنوان این جنبش نیز از آنجا که ملی است باید به ملت مورد تکیه خویش یعنی "جنبش ملی ترک" نامیده شود. اگر معادل این مفهوم را در نزد کردها از نظر بگذرانیم می بینیم که عنوان جنبش آنان "جنبش ملی کرد" و یا "کنگره ملی کرد" (که اخیرا تدارک برگزاری آن در کردستان عراق پیش میرود) نام دارد. اما معادل ترکی- آذربایجانی "کنگره ملی کرد" نه "کنگره ملی ترک" یا حداقل "کنگره ملی ترک – آذربایجان" بلکه به غلط "کنگره جهانی آذربایجانیها" است. چون "کنگره جهانی آذربایجانیها" تنها به ترکهای آذربایجان تعلق دارد و حتی یک عنصر غیرترک در آن یافت نمیشود. و برای نمونه در کردستان سخن از "جنبش ملی کردستان" یا "کنگره ملی کردستان" نمیرود. چون واقعا چنین نیست. کردستان و یا آذربایجان ایجاد کننده جنبش نیست، چون جغرافیا ایجاد کننده جنبش نیست. ایجاد کننده جنبش عنصر انسانی و تفکر ملی است. یعنی عنصر "ترک" به دلایل انسانی و اجتماعی و در سمت و سوی حرکت بسوی کسب حقوق شناخته شده اش در وطن خود (آذربایجان) به ملت تبدیل شده است.

اما "دولت" با "جنبش ملی" تفاوت زیادی دارد. دولت متعلق به همه احاد جامعه (ترک و غیرترک) در آذربایجان جنوبی و یا هر جغرافیای سیاسی دیگر است و از آنجا که دولت به جغرافیای معینی احاطه دارد و حقوق برابر تمامی احاد مردم را با تمامی تعلقاتشان (اتنیکی، جنسیتی، طبقاتی و دینی و...) در آن جغرافیا مد نظر دارد، لذا نام جغرافیای سیاسی را به خود میگیرد مثل "دولت آذربایجان"، "دولت فرانسه"، دولت آمریکا" و الآخر. اسم دولت مورد نظر ملت ما نیز "دولت آذربایجان جنوبی" خواهد بود چرا که در جغرافیای آذربایجان جنوبی برپا میگردد. اما جنبش ملی موجود در آذربایجان و ایران اساسا "جنبش ملی ترک" است نه "جنبش ملی آذربایجان". اگر تا کنون اسم "جنبش ملی آذربایجان" در جنبش ملی ترک تکرار شده و جا افتاده اما ناصحیح است. کسی که این ناصحیحی را میداند، اصرار به استفاده از آن استمرار و تعمیق آن ناصحیحی است. تاکید به عنصر "هویت ملی ترک" که اساسا مورد تهاجم دشمن در ایران نیز هست در عنوان این جنبش (جنبش ملی آذربایجان) جایش خالی است. به نظر من عنوان شدن "جنبش ملی آذربایجان" بر کم تجربگی و حتی کم دانشی در برداشت از مفهوم جنبش ملی استوار است و این واقعیتی انکار ناپذیر است. خلق ما جنبشی ملی را در عمیقترین شکل آن تنها و تنها در شرایط کنونی استکه تجربه میکند. حتی حکومت ملی آذربایجان به رهبری سید جعفر پیشه وری نیز بر بستر یک مبارزه درازمدت ملی شکل نگرفته است و لذا از ادبیات لازم و تجربه کافی در این زمینه برخوردار نبود. یکی از دلایل انقطاع مبارزه ملی خلق ترک بعد از سرنگونی حکومت ملی آذربایجان نبود فرهنگ ملی برخاسته از متن مبارزه درازمدت ملی بود. بر همین اساس عنوان درست و دقیق جنبش ملت ما "جنبش ملی ترک" در آذربایجان جنوبی ویا حتی در ایران است. امتیاز عنوان "جنبش ملی ترک" در اینست که میتواند تمامی ترکان ساکن ایران را (که بخشا نیز آذربایجانی نیستند) زیر لوای خود بسیج کند.

به نظر من جنبش خلق ما، اگر چه در صدد برپایی دولت در آذربایجان جنوبی است، اما حتی برای تحقق این آرمان بایستی به بسیج سراسری ترکان در ایران تاکید کند. در واقع سکتاریسم ناخواسته و نا طلبیده و اما خفته بربستر ناآگاهی در میان فعالین ملی ترک در آذربایجان جنوبی و ایران عنوان "جنبش ملی آذربایجان" را به این حرکت تحمیل کرده است. پاسخ به هجوم بسیار وسیع در عرصه مطبوعات و مدیای فارس علیه جنبش ملی خلق ترک در سراسر ایران، تنها و تنها میتواند در بستر بسیج سراسری ترکان ساکن در ایران پاسخ خود را بیابد. چون "هجوم وسیع" "مقاومت وسیع" را نیز طلب میکند. به بیانی دیگر عنوان "جنبش ملی آذربایجان" جدا از فاصله گیری از مفهوم اصلی مبارزه ملی خلق ترک، از سویی یکپارچگی ملت ترک (با عناوین آذربایجانی وغیرآذربایجانی) را در معرض تهدید قرار میدهند و از سوی دیگربسیج همگانی ملت ترک ساکن در ایران را با نقصانهای بسیار جدی مواجه میسازند.  بنابراین استفاده از عنوان "جنبش ملی آذریایجان" بجای "جنبش ملی ترک" یا حداقل "جنبش ملی ترک – آذربایجان" خود نوعی فاصله گرفتن از دوراندیشی است.

همان طور که عنوان کردم بسیج همگانی اولتراناسیونالیسم فارس علیه جنبش ملی خلق ما، نیاز این جنبش را برای استمرار بقا و دستیابی به اهداف خویش به بسیج وسیعترین قوای سیاسی در آذربایجان جنوبی و تمامی نقاط دیگر ایران (اوشار یوردو، قشقایی یوردو، تهران، اصفهان و دیگر شهرهای ایران است که ترکها در آن به مثابه اقلیت ملی زندگی میکنند) طلب میکند. به همین سبب عنوان "جنبش ملی ترک" جنبشی برای به حرکت درآوردن ملت ترک ساکن در ایران است. از این رو میتوان از عنوان "جنبش ملی ترک- آذربایجان جنوبی" به مثابه مهمترین بخش "جنبش ملی ترک" در ایران یاد کرد و اهمیت آذربایجان جنوبی برای برقراری دولت ملی را نیز از این طریق مورد تاکید قرار داد. عنوان صرف "آذربایجان" به جای "ترک" وحدت ملت ترک، تعلق خاطر ترکهای غیرآذربایجانی را با تردید روبرو میکند. اگر در "جنبش ملی ترک" صرفا به آلترناتیو سیاسی "استقلال آذربایجان" متمرکز نباشیم، و با توجه به دینامیسم سیاست، آلترناتیوهای دیگر (فدارتیو) را امکانی برای عرض اندام سیاسی در شرایط مقتضی آینده به حساب آوریم، در آنجا بسیج تمام احاد خلق ترک در سراسر ایران و بویژه آذربایجان جنوبی نتایج مفید و غیرقابل انکاری را عاید ملتمان خواهد کرد، که بی توجهی به آن به معنی برخورد مکانیکی با اهداف ملت ترک و دوری جستن از رفتاری ارگانیک و با در نظر گرفتن آلترناتیوهای مختلف در شرایط  محتمل در آینده است. بنابراین بسیج سراسری ملت ترک در آینده محتمل از هر جهت، هم برای پیشرفت جنبش ملی در آذربایجان جنوبی و هم برای تامین منافع ملت ترک در ایران بسیار ضروری و مفید است. "جنبش ملی ترک" اصطلاحی است که در مرحله اول میتواند با عبارت "در آذربایجان جنوبی" همراه باشد (جنبش ملی ترک در آذربایجان جنوبی) و بعد از جا افتادن مفهوم "جنبش ملی ترک" استفاده از "در آذربایجان جنوبی" با توجه به ملاحظات ضروری میتواند مورد استفاده قرار گیرد.

در پایان ذکر این نکته نیز خالی از فایده نیست که مترادف دانستن "آذربایجان" و "ترک" نتایج جامعه شناسانه و سیاسی ناهنجاری را بر دولتمداری آینده تحمیل میکند. چه در این نوع برداشت آذربایجانیها و ترکها با هم مترادف خواهند بود و غیرترکها در آذربایجان خود را (غیرترک و غیر آذربایجانی خواهند یافت، اگر که آذربایجانی در برداشت فوق مترادف ترک باشد) بیگانه به حساب خواهند آورد و بدین وسیله تلقی نادرست خودی (آذربایجانی یا ترک) و غیرخودی (بیگانه) در دولتمداری آذربایجان جنوبی رواج یافته و زمینه های فکر برتری جویی و سپس نژادپرستی به عرصه سیاست در آن غلبه خواهد یافت. مثال روشن این تجربه را میتوان در ایران مورد بررسی قرار داد. در این کشور "ایران" مترادف "فارس" به حساب می آید. این مقوله در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز تثبیت شده است. امروز بعد از هشتاد وا ندی سال دولتمداری فارسی در ایران، ملتهای غیرفارس در این کشور به مثابه ملتهای بیگانه و حتی دشمن تلقی میکند و هرگونه مطالبه حقوق اتنیکی با توحشی بی پایان پاسخ میدهد. اما اگر دولت ایران از جنبه حقوقی تمامی ملتها و یا اتنیکهای ساکن آن را دربر میگرفت، این کشور مامن و مسکن همه مردم آن تلقی میشد. آنگاه سیاست در این کشور نیز به نژادپرستی راه نمیبرد. به همین سبب جنبش ملی و دمکراتیک خلق ترک در آذربایجان جنوبی نیز برای دوری از این تجربه بسیار تلخ بایستی تلقی مترادف "آذربایجانی" و "ترک" را در ادبیات سیاسی برهم بزند و سرزمین آذربایجان را مامن انسانهای ساکن (با هر تعلق ملی شان) آن بداند، هرچند که اکثریت مردم آذربایجان را ترکها تشکیل دهند. این روش خود زمینه ساز برپایی یک دولت دمکراتیک در فردای تحولات سیاسی در آذربایجان خواهد شد. از این زاویه استکه استفاده از عنوان "جنبش ملی آذربایجان" به جای "جنبش ملی ترک" چشم انداز زیانبخشی را ترسیم میکند.

20130826

- See more at: http://www.tribun.com/index.php/2013-06-25-19-19-37/2013-09-03-10-21-11/1583-q-q-q-q#sthash.nyKFiHMW.dpuf

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر