Pages

۱۳۹۲ شهریور ۲۲, جمعه

نگاه سیاسی اؤیرنجی سسی؛ استان ارومیه!



حزب دموکرات کردستان ایران به رهبری آقای مصطفی هجری که تقریباً عمده ترین تشکل سیاسی کردستان ایران است در اعلام سیاست های خود همواره تاکید میکند مبارزات آنها در راستای ایجاد حکومت فدرال در چارچوب مرزهای ایران میباشد. این حزب همچنین در هر فرصتی بر دوستی و همکاری ملل و اقوام تحت ستم ملی در ایران تاکید میکند و خواستار همکاری و اتحاد نیروهای سیاسی ملل غیرفارس در مواجهه  با جبهه شوونیسم در ایران میباشد.
این طرز نگرش کاملا عقلانی به نظر میرسد. چه کسیست که خواستار اتحاد تمامی نیروهای مخالف شوونیسم و تبعیض ملی نباشد. چه، این اتحاد از لازمه های مبارزه علیه جبهه شوونیسم در ایران بوده و علی الخصوص همکاری دو عنصر ملی عمده یعنی خلق ترک و خلق کرد در دراز مدت بسیار ضروری به نظر میرسد.
لیکن نیازی به پنهان کردن نیست که در حال حاضر دیوار زخیمی از بی اعتمادی و بدبینی نیروهای سیاسی ترک و کرد را از هم دور میکند. به علت مسائل و مشکلات عدیده ای که در گذشته به خصوص در غرب آذربایجان تجربه شده است و تبعات و دامنه آن تا به امروز نیز ادامه دارد در حال حاضر فضای بی اعتمادی و سو ظن بر هر دو طرف حاکم است. با کنار گذاشتن وقایع گذشته (که البته هنوز دفتر آنها بسته نشده و بایستی در محاکم و مراجع ذیصلاح بدانها رسیدگی شود) آنچه عقل سلیم حکم میکند این است که هر دو طرف ترک و کرد بایستی در جهت رفع سوظن ها و بی اعتمادی ها سعی و تلاش به خرج دهند تا بتوان بستری هموار برای همکاریهای دوجانبه ساخت، زیرا همه میداند این همکاری برای هر دوطرف بسیار لازم و ضروری است.
اما متاسفانه شاهد آن هستیم که تریبونها و منابع رسمی حزب دموکرات کردستان ایران در بلعکس این مسیر حرکت میکنند. به عنوان مثال مسولین و نیز سایت رسمی حزب دموکرات کردستان ایران در نوشته ها و بیانات خود به جای “استان آزربایجان غربی” از عبارت مجعول و من درآوردی “استان اورمیه!” استفاده میکنند. تکرار و کثرت استفاده از این عبارت در ادبیات این حزب نشان میدهد که این مساله نه یک امر شخصی بلکه یک سیاست حزبی میباشد.
به جاست ما از اینجا از مسئولن این حزب بخواهیم توضیح خود را در این خصوص به اطلاع افکار عمومی برسانند. ولی آنچه قبل از همه این عبارت در ذهن تداعی میکند این است:
“استان آذربایجان غربی در اصل جزء آذربایجان نیست!”
سوال پیش می آید:
“پس جزء کجاست؟”
جواب آقایان این خواهد بود:
“جز کردستان!”
چنانچه در نقشه های “کردستان بزرگ” از اتاق کار آقای مسعود بارزانی گرفته تا انواع منابع کردی نیز این موضوع به صراحت دیده میشود. این درحالیست که نه منابع تاریخی و نه واقعیات موجود بر چنین ادعایی صحه نمیگذارد و آزربایجانی بودن منطقه اظهار من الشمس است.
اینکه ملت ترک آذربایجان خواسته (بهتر است بگوییم خواب) آقایان را چشم بسته قبول خواهد کرد یا با تمام امکانات موجود از ناموس ملی خود که همانا خاک وطن است دفاع خواهد کرد چیزی است که آینده نشان خواهد داد (گرچه تاریخ به کرات نشان داده است) ولی آنچه مایه حیرت و بهت است ذهنیت مسئولین حزب دموکرات کردستان ایران است. از یک طرف از لزوم همکاری بین ملل و اقوام تحت ستم و در راس آنها دو خلق ترک و کرد برای ایجاد ایران فدرال سخن میگویند و از طرف دیگر عملاً آذربایجان بودن بخش بزرگی از اراضی تاریخی آذربایجان را رد میکنند! واقعاً آیا این آقایان فکر میکنند با این سیاست یک بام و دو هوا و یکی به نعل یکی به میخ میتوانند اعتماد ملت آذربایجان را جلب کنند؟ حتماً این دوستان ضرب المثل دم خروس و قسم حضرت عباس را نیز بلد هستند!
وانگهی، ما ضمن اینکه منتظر توضیح مسئولین حزب دموکرات کردستان ایران در این خصوص هستیم پیشاپیش به ایشان و دیگر تشکلهای کرد اخطار می دهیم که چنین آب در هاون کوبیدنهایی نه تنها نفعی برای کسی نخواهد داشت بلکه در کوتاه مدت باعث هر چه بیشتر متشنج شدن فضای دیالوگ نیروهای سیاسی ترک و کرد خواهد شد. در دراز مدت نیز هزینه چنین ماجراجویی برای منطقه چنان بزرگ خواهد بود که شاید این سطور در وصف آن ناتوان باشد. صد البته دود این وضعیت در چشم هر دو خلق و نفعش به جیب مراکز قدرت خارج از منطقه خواهد رفت.
بیایید عقل سلیم را قاضی و راهنما قرار دهیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر