Pages

۱۳۹۲ خرداد ۸, چهارشنبه

کارنامه قلمی محمد امین رسول زاده-پرویز زارع شاهمرسی

مقدمه:محمد امین رسول زاده از رهبران حزب دموکرات ایران و همچنین بنیانگذار جمهوری دمکراتیک آزربایجان است. نقش او در انقلاب مشروطه، نهضت جنگل، تأسیس جمهوری آزربایجان و همچنین در جنبش ملی گرایی آزربایجانی بسیار مهم است. علاوه بر اینکه او شخصیتی سیاسی بشمار می رود، فعالیت قلمی وی نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است. سیاست و نویسندگی دو جزء مهم فعالیت او بشمار می آیند. دربارة نقش و عقاید سیاسی وی مطالب و کتابهای مختلفی در تحلیل نظرات سیاسی وی منتشر شده است.

این مقالات و یا کتابها هریک به فراخور نگرش نویسندة آنها، از زوایای گوناگون به عقاید سیاسی رسول زاده پرداخته اند. مقالة حاضر بیشتر درپی آن است که فعالیت قلمی محمد امین رسول زاده را در طول زندگی اش به احصاء درآورد. آگاهی از نوشته های وی و همچنین سیر فکری در آثار دورة جوانی و همچنین سالهای بعد، می تواند به شناخت این شخصیت مهم یاری رساند.محمدامین رسول زاده در سال ۱۸۸۴ م/ ۱۲۶۲ هجری خورشیدی در روستای نوخانی باکو بدنیا آمد. پدرش حاجی ملاعلی اکبر که یک روحانی شیعه بود، آموزش او را بر عهده گرفت و عربی و فارسی را به آموخت. محمدامین تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسة روس تاتار و سپس در باکو ادامه داد. در همین سالها رسول زاده در چاپخانة انتشارات «کاسپی» به حروفچینی مشغول می گردد. می توان گمان برد که وی از این محیط به نویسندگی علاقمند شده است. نخستین مقالة او با نام «باکیدان مکتوب» (نامه ای از باکو) در سال ۱۹۰۳ در روزنامة «شرق روس» به سرپرستی محمدآقا شاه تختینسکی منتشر شد. او نخستین شعرش را نیز  بنام «مخمس» در شمارة ۲۰ همین روزنامه در ۱۹۰۴ به چاپ رساند. اینها آغاز فعالیت نویسندگی او بودند.
در ۱۹۰۴ بصورت پنهانی مقالاتی را در روزنامة همت ارگان حزب سوسیال دموکرات روسیه می نوشت. رسول زاده خود از بانیان حزب «همت» بود. این روزنامه جمعاً شش شماره انتشار یافت و رسول زاده از گردانندگان اصلی آن بود. همزمان بین سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۰۸ در روزنامه‏های حیات، ارشاد، تکامل، فیوضات، یولداش و ترقی مقالاتی را به چاپ رساند. فیوضات به مدیریت علی بیگ حسین زاده (۱۹۴۱-۱۸۶۴) و ترقی و ارشاد به مدیریت احمدبیگ آقایف (۱۹۳۹-۱۸۶۹) انتشار می یافت. در ۱۹۰۶ مدتی روزنامه‏های تکامل و یولداش را شخصاً اداره کرد و سردبیر ترقی شد. روزنامة تکامل بیشتر مورد توجه کارگران ایرانی ساکن قفقاز بود. رسول زاده در این زمان کتاب لغت تورکی –روسی و روسی – تورکی تألیف اوزئییر حاجی بیگوف را در ۱۹۰۸ منتشر کرد. او در همین سال کتابی را با نام «برای طبقة کارگر کدام آزادیها لازم است» را از آ. بلومون به زبان تورکی ترجمه و بنام هیئت تحریریة «تکامل» در چاپخانة برادران «اوروجوف» به چاپ رسانید.
مقالات نخستین او بیشتر رنگ و بوی آزادیخواهی داشته و تحت  تأثیر روحیة جوانی و وضعیت سیاسی قفقاز بود. او همچنین رسمیت زبان روسی را در مدارس و ادارات محکوم می کرد و اعتقاد داشت که ورود روسها به مناطق تورک نشین و ازدواج آنها با عناصر بومی، باعث برهم خوردن ترکیب نژادی تورکها خواهد شد. در این زمان او دو نمایشنامه بنامهای «قارانلیقدا ایشیقلار» (پرتوهایی در تاریکی) و «ناگهانی بلا» (بلای ناگهانی) نوشت. نمایشنامه اولی نخستین بار در ۱۹۰۸ در باکو بر صحنه آمد. در این نمایشنامه ها او کم کم سخن از خودمختاری تورکها به میان آورد. رهنمود نمایشنامه هوشیاری ملی و تبلیغ نهضت استقلال آزربایجان بود. وی با این اثر فکر استقلال آزربایجان را مطرح ساخت. همین موضوع موجب شد تا تحت تعقیب پلیس تزاری قرار گیرد.
او در ۱۹۰۸ به نمایندگی از طرف کمیتة سوسیال دموکرات به رشت آمد و همراه انقلابیون گیلان به تهران رهسپار شد. او در برپایی حزب دموکرات و تهیه مرامنامة آن شرکت داشت. مقدمة مرامنامه را نیز او نوشته بود. سپس سردبیر روزنامة «ایران نو» ارگان این حزب  گردید. «ایران نو» یکی از معروفترین روزنامة های دورة مشروطه بود و سردبیری آن توسط رسول زاده، نشان از توانایی نویسندگی او داشت. روزنامة «ایران نو» نخستین روزنامه ای بود که سبک و سیاق روزنامه های امروزین را داشت. رسول زاده در این زمان، مقالاتش را بیشتر در مخالفت با استبداد می نوشت. همچنین انتقاد از حزب «اعتدالیون» نیز در کارهای او دیده می شود. او در این زمینه رساله ای را با نام «رسالة تنقید اعتدالیون» نوشت. این رساله اولین رساله به زبان فارسی در مورد سوسیالیسم است. او در سال ۱۹۱۱کتابی را با نام «سعادت بشر» انتشار داد. 
رسول زاده در ۱۹۱۰ به باکو رفت و برای تأسیس حزب مساوات کوشید ولی بر اثر فشار پلیس تزاری ناچار به استانبول رفت. او در تورکیه با دو آزربایجانی دیگر بنامهای احمدبیگ آقایف و علی بیگ حسین زاده دیدار کرد. او در همین سفر با روشنفکران تورک گرایی چون یوسف بیگ آقچورا، ضیاء گوگ آلپ و … ملاقات نمود. رسول زاده در این زمان به «گنج تورکلر تشکیلاتینا» (سازمان تورکان جوان) علاقمند شد و در روزنامة «تورک یوردو» (سرزمین تورک) به نوشتن مقاله پرداخت. او مقاله ای با نام «ایران تورکلری»«ترکان ایران» در این روزنامه نوشته که بسیار حائز اهمیت است. او در این مقاله با ادبیات نوینی به بررسی مسائل جغرافیایی و نژادی مردمان تورک  در نقاط مختلف ایران پرداخته است. او اعتقاد داشت که در تورکیه آگاهی اندکی دربارة آزربایجان و حدود و ثغور آن وجود دارد. رسول زاده در این زمان کتاب«فلسفه و ملت» از سیدجمال الدین اسدآبادی را از فارسی به تورکی ترجمه کرد. سپس اثری را با نام «زندگی تلخ» دربارة وضع مردم آزربایجان نوشت که در ۱۹۱۲ در باکو انتشار یافت.
محمدامین رسول زاده در ۱۹۱۳ به روسیه بازگشت و مدتی روزنامة «اقبال» را مدیریت کرد. در ۱۹۱۵ روزنامة «آچیق سوز» (سخن آشکار) را انتشار داد. این روزنامه ارگان حزب مساوات بود و به شیوة مخفی منتشر می شد. او بین سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۶ در روزنامة «دیریلیک» (حیات) مقاله می‏نوشت. او در سرمقالة اولین شمارة این روزنامه زیر عنوان «زندگی چیست؟» خط مشی مجله را مشخص نموده و مردم آزربایجان را به بیداری ملی فراخواند. وی در صفحات همین مجلة سرّی،  مقاله هایی تحت عنوان «زندگی ملی» نوشته و هدف ملی آزربایجان را تبلیغ می نمود. در این مقالات افکار اسلام گرایی و تورک گرایی تبیین می شد. رسول زاده در این زمان مقاله ای با نام «زبان شناسان جدید و تورک پرستها» و داستانی کوچک با نام «یک خان» دربارة زندگی مردم تبریز نوشت. همچنین مقاله ای را با نام «زبان یک پدیدة اجتماعی است» را در مجلة «شلاله» به چاپ رساند. او در این مقاله به مردمش توصیه می کند که زبانشان را مانند مردمک چشم محافظت کنند. او همچنین قسمتی از کتاب «مادر» ماکسیم گورکی را به زبان تورکی ترجمه و چاپ کرد.
بروز چنین تحولی در نوشته‏های رسول زاده نشان از تغییری در تفکر او بود. ناکامی موجود در انقلاب مشروطه، اوضاع سیاسی ایران، ضعف مفرط حکومت مشروطه، به نتیجه نرسیدن آرمانهای آزادیخواهانه در روسیه و ایران، بازگشتن اربابان و خانها (هزارفامیل) به قدرت و …. موجب بروز نوعی ناامیدی در انقلابیون آن زمان شده بود. برخی از آنها مانند ملک الشعری بهار در ایران در آرزوی قدرتی مقتدر بودند تا به نابسامانی در کشور پایان دهد. با ظهور رضاخان این افراد ناامید از بازی زمانه، به مداحان وی تبدیل شدند.
بهرحال این وضعیت نمی توانست تأثیری در رسول زاده برجای نگذارد. سفر او به استانبول آغاز راهی شد که او از شخصیتی انقلابی که روزی در میان کارگران نفتی باکو، سخنرانهای آتشین برای آزادی تمام ملل روسیه انجام می‏داد، به شخصیتی تبدیل شد که بیشتر حامل اندیشه‏های ملی گرایی گردید. کوچک شدن مقیاس مطالبات انقلابی از تمام روسیه و ایران و مشرق زمین، به سرزمین کوچک آزربایجان می‏تواند تأثیری از اوضاع سیاسی ایران و روسیه و همچنین بروز موج انقلابی جدیدی در عثمانی توسط تورکان جوان باشد.
رسول زاده از ۱۹۱۷ تا ۱۹۲۰ بیشتر به کارهای سیاسی و حکومتی مشغول بوده است. در بهار ۱۹۱۷ کنگرة مسلمانان روسیه در روسیه افتتاح شد. رسول زاده در این کنگره گزارشی رسمی ارائه کرد. کنگره پیشنهاد وی را مبنی بر اینکه روسیة آینده با تاتارستان، قزاقستان، باشقیرستان، آزربایجان و داغستان که عبارت از چند خودمختاری می باشند، به شکل فدراتیو اداره شوند، پذیرفت. او در همین ایام کتابهایی را با نامهای «ادارة مردم» و «برای ما کدام دولت سودمند است» به چاپ رساند. رسول زاده در این زمان مجلة «قارداش کومگی» (کمک برادر) را انتشار داد که بیشتر از یک شماره منتشر نشد.
بمناسبت اولین سالگرد استقلال آزربایجان مجله ای بنام «استقلال» در سال ۱۹۱۹ در باکو چاپ شد ولی بدست بیتشر خوانندگانش نرسید. در همین مجله که یک نسخه بیشتر انتشار نیافت، اثری تحت عنوان «جمهوری آزربایجان» بچاپ رسید. پس از اینکه جمهوری آزربایجان در اثر حملة ارتش سرخ سرنگون شد، رسول زاده از باکو گریخت و هنگام پنهان شدن در روستای لاهیچ، رساله‏ای بنام «عصریمیزین سیاووشو» (سیاوش زمانه) را نگاشت. این رساله نیز دربردارندة نظرات سیاسی رسول زاده است. در این رساله نیز انتقاد شدیدی از ایران و روسیه بعمل آمده است. در این رساله رسول زاده توضیح می دهد که چرا از ایران ناامید شده است. او در قسمتی از کتاب چنین می گوید:
«آخرین مظهر خونهای مناطق جنگهای ایران و توران، جنگهای ایران و عثمانی بر سر مسأله‌ی شیعه و سنی بود. نخستین حرکت برای از میان برداشتن تنفر مذهبی که نتیجه‌ی این جنگها بود، در آذربایجان پدید آمد. در این باره مجالس و محافلی ترتیب یافت و نتایج عملی به دست آمد. این وضعیت از طرف «سوءعالمان» ایرانی که شیفته‌ی سودابه‌گی بودند، ناپسند دیده شد. اینان می‌خواستند محیط ضد ترقی ایران، از تأثیرات جریان نوین در آذربایجان که امور غیرآشنایی محسوب می‌شد، محروم باشد. از آنجا به این طرف روشنفکرانی نمی‌آمدند که جریان پیشرفت را سرعت بخشند بلکه قافله‌هایی از لعنت و نفرت به سالاری روضه خوان و درویش و رمال می‌آمدند.»
رسول زاده پس از مدتی پنهان شدن در لاهیچ دستگیر و به باکو برده شد. در اینجا استالین به باکو آمده و او را از مرگ حتمی نجات داد. آندو در روزگار جوانی در فعالیتهای انقلابی میان کارگران باکو با هم دوست و همکار بودند. رسول زاده به روسیه برده شد و مدتی در دانشکدة زبانشناسی تاریخی از ادبیات تاریخی عثمانی تدریس کرد. او به زبان فارسی تدریس می کرد و خود زبان آلمانی می آموخت.
در شمارة اول مجلة ارگان کمیسری به نام «نووی ووستوک» در ۱۹۲۱ یک آگهی چاپ شد مبنی بر اینکه در شمارة آیندة این مجله مقاله ای از رسول زاده با نام «کمونیستهای قدیم ایران» چاپ خواهد شد. این مقاله در مورد نهضت مزدکیان بود ولی هرگز چاپ نشد چرا که رسول زاده به فنلاند گریخته بود. رسول زاده ابتدا به فنلاند، آلمان و سرانجام در ۱۹۲۲ به تورکیه رفت. 
زمانیکه که بلشویکها به آزربایجان دست یافتند، تمام تلاش خود را کردند تا ریشه های تاریخی آزربایجان را با ایران و به تبع آن با جهان اسلام قطع کنند. در مرحله‌ی نخست تمامی مدارس و مؤسسات آموزشی زبان فارسی در قفقاز تعطیل شد. ایرانیان مقیم قفقاز مجبور به ترک تابعیت ایرانی یا ترک منطقه و مهاجرت به ایران شدند. در سال ۱۹۲۰ زیارت حج و سفر شیعیان آذربایجان به اماکن مقدسه در ایران و عراق متوقف شد. در سال ۱۹۲۹ نیز خط و کتابت عربی ملغی اعلام و الفبای لاتین جانشین آن گردید. کمونیست‌ها قصد داشتند ریشه‌ی ایرانی و اسلامی را از قفقاز قطع نمایند و بدین ترتیب موجبات ادغام راحت آذربایجان شوروی را در قلمرو اتحاد شوروی فراهم نمایند. رسول زاده در این زمان مقاله ای به زبان روسی نوشته و اصلاح خط عربی را در تطابق با مصوتهای زبان تورکی پیشنهاد کرد. او عقیده داشت که تغییر خط عربی، عاملی برای تخریب مدنیت و فرهنگ تورکها و پاره کردن ارتباط قلمی آنها با مسلمانان خارج بود.
او در استانبول رسالة «عصریمیزین سیاووشو» را در ۱۹۲۳ و کتاب «اندیشة آزادی و جوانان» را منتشر کرد. سپس مجلة «یئنی قافقازیا» (قفقاز نوین) را انتشار داد و تا سال ۱۹۲۷ هر ماه دو شماره از آن را به چاپ رساند. تقریباً بطورکلی ۱۰۰ شماره از این مجله منتشر شد. او در مقالاتی با نام «ضروری بیر ایضاح» (یک توضیح ضروری) و «استالینه آچیق مکتوب» (نامه ای سرگشاده به استالین) عملکرد حزب کمونیست را به باد انتقاد ‏گرفت. رسول زاده در مجلة «یئنی قافقازیا» از مسائل تورکان مسلمان روسیه بحث می‏کرد.
سبک و سیاق بیشتر نوشته های رسول زاده در این زمان ملی گرایانه بود. ملی گرایی او ملهم از اندیشه های اندیشمندانی بود که کمتر با مذهب تعارض داشتند. او در این زمینه بیشتر به میرزا عبدالرحیم طالبوف نزدیک بود. فصل پایانی کتاب مهم «سیاوش زمانه» گویای اعتقادات مذهبی استوار وی می باشد. او در این فصل از ظهور مهدی موعود (عج) سخن می گوید و به صراحت اعتقاد شیعی مردم آزربایجان و علاقه به حسین بن علی (سلام خدا بر او باد) را تبیین می نماید. با اینحال او همواره از هر فرصتی برای بیان اعتقادات ملی گرایانة خود استفاده می کند.  او در نامه ای به دوستش سیدحسن تقی زاده چنین می نویسد:
«محض احترام نامه را به فارسی می نویسم در حالیکه اگر می توان به زبان تورکی و مادری خود نوشت چرا باید به فارسی نوشته شود.»  
او در این زمان نخستین کتابش را در تورکیه منتشر کرد. نام این کتاب «آزربایجان جمهوریتی، کیفیت تشکیلی و شیمدیکی وضعیتی» بود. این کتاب همچنانکه از نام آن پیداست، به بررسی وضعیت جمهوری آزربایجان و مشکلات پیرامون آن می‏پردازد. این کتاب با ترجمة تقی سلام زاده با نام «جمهوری آذربایجان، چگونگی شکل گیری و وضعیت کنونی آن» توسط انتشارات شیرازه در تهران بسال ۱۳۷۲ منتشر شد. دومین کتاب رسول زاده همچنانکه گفته شد، سیاوش زمانه بود که آن را در ۱۹۲۰ نوشته بود و در ۱۹۳۳ در استانبول منتشر شد.
رسول زاده در ۱۹۲۷ بدنبال تلاش تورکیه برای بهبود روابط با روسیه، به لهستان و سپس آلمان رفت. بین سالهای ۱۹۲۸ و ۱۹۲۹ در مجلة ارگان انجمن «پرومته» مقاله می نوشت. او همچنین در ۱۹۲۹ سردبیری نشریة «اودلار یوردو» (سرزمین آتش» را پذیرفت. در همین زمان مجلة «اعلام» (اطلاعات) را نیز انتشار می داد. او در این سالها کتابهای «ورشکستگی سوسیالیسم اقتصادی» و ، «آیندة دموکراسی»، «ملت و بولشویسم» و قافقاز تورکلری (تورکان قفقاز) را نوشت. او در ۱۹۳۰ کتابهای «آزربایجان و استقلالش» را به فرانسه و «ارتباط پان تورانیسم با مسئلة قفقاز» را به زبان روسی در شهر پاریس انتشار داد. میان سالهای ۱۹۲۷ تا ۱۹۳۴ مقالاتش در روزنامة «استقلال» چاپ برلین و پس از سال ۱۹۳۵ تا ۱۹۳۹ در روزنامة «قورتولوش» (رهایی) مقالاتی از وی به چاپ رسید. روزنامة سه هفتگی «استقلال» و مجلة «نجات» در شهر برلین با مدیریت او انتشار می یافت. در همین زمان در «مساوات بولتنی» مقالات زیای نوشت. او در این سالها چندین کتاب از جمله کتاب «یادداشتهای تعلیقی دربارة جمهوری آزربایجان» را در ۱۹۳۳ در آلمان انتشار یافت. کتابهایی مانند «چاغداش آزربایجان ادبیاتی» (ادبیات معاصر آزربایجان) به روسی در برلین ۱۹۳۶، «ادبیات آزربایجان» به زبان لهستانی در ورشو، «آزربایجان مسئله سی» (مسئلة آزربایجان) به آلمانی در برلین بسال ۱۹۳۸ و «آزربایجان» به فرانسوی در پاریس ۱۹۳۶ منتشر شد. همچنین در ۱۹۳۹ کتابی از وی با نام «آزربایجان آزادلیق اوغروندا» (بخاطر آزادی آزربایجان) به زبان لهستانی در ورشو انتشار یافت.
او در ۱۹۴۹ در تورکیه به ریاست افتخاری «آزربایجان کولتور درنگی» (نمایشگاه فرهنگی آزربایجان) منصوب شد. او در آنکارا با کتابخانة ملی همکاری می کرد و از این راه امرار معاش می نمود. او در ۱۹۵۱ کتابی را با نام «آزربایجان شاعیری نظامی» را در آنکارا بچاپ رساند. قسمتی از دایرة المعارف بریتانیکا شامل مقالات «تاریخ پیدایش حزب مساوات» و «تشکیل جمهوری دموکراتیک آزربایجان» را که دربارة تشکیل جمهوری آزربایجان و تاریخ تأسیس فرقة مساوات است، او نوشته است. او مقالاتی پیرامون آزربایجان در دایرة المعارف ترک نوشت. مقاله ای از وی با نام «لهجة آزربایجان» در جلد اول این اثر درج گردیده بود. او در برخی از مقالاتش از نامهایی مستعاری چون «یالواج اوغلو» و «علی احمداوغلو» استفاده می کرد.
رسول زاده در ۱۹۴۲ به ریاست مرکز ملی آزربایجان منصوب و در سال ۱۹۴۴ به ریاست افتخاری انجمن فرهنگی آزربایجان انتخاب شد. او در ۱۹۴۷ به آنکارا نقل مکان کرد و در ۱۹۴۹ کتاب دیگرش با نام «عادات  رسوم فرهنگ آزربایجان» در آنجا منتشر شد. همچنین کتابهایی دیگرش «ادبیات معاصر آزربایجان» رادر ۱۹۵۰ و «تاریخ معاصر آزربایجان» را در ۱۹۵۱ انتشار داد. او در ۱۹۵۲ ماهنامة «آزربایجان» را انتشار داد که فعالیت آن تاکنون نیز ادامه دارد. مقاله ای از وی با نام جمهوری آزربایجان» در شمارة سوم جلد هفتم مجموعة «اوکراینا» بچاپ رسید که به زبان انگلیسی در نیویورک منتشر می شد. سرانجام محمدامین رسول زاده بعلت بیماری قند در ۱۹۵۵ درگذشت و در قبرستان عصری آنکارا دفن شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر