۱۳۹۲ تیر ۲۶, چهارشنبه

مصاحبه سایت یئنی گاموح با خانم سونا فرج زاده در باره اعتصاب کادر رهبری تشکیلات



سونا فرج زاده همسر آیت (یوروش) مهرعلی بیگلو عضو کمیته مرکزی تشکیلات  یئنی گاموح می باشد که به همراه دکتر لطیف حسنی ( دبیر کل تشکیلات یئنی گاموح )، مهندس محمود فضلی، مهندس شهرام رادمهر و بهبود قلی زاده که  همگی از اعضای کمیته مرکزی یئنی گاموح می باشند که در زندان تبریز اعلام اعتصاب غذا کرده اند. این پنج فعال سیاسی آذربایجان که در واقع کادر رهبری تشکیلات یئنی گاموح هستند از دی ماه سال 91 در بازداشت هستند. 

ایشان از تاریخ 22-04-92 به دلیل عدم رسیدگی صحیح و قانونی به پرونده ، روند دادرسی و حکم نه سال حبس تعزیری ( جمعا 45 سال) برای هر یک از این فعالین مدنی دست به اعتصاب غذای نا محدود زده اند و در حالی ششمین روز اعتصاب خود را به سر می برند که ضعف عمومی بر همگی آن ها مستولی گشته.
در همین ارتباط مصاحبه ای تنظیم کرده ایم با خانم صونا فرج زاده همسر آیت (یوروش) مهرعلی بیگلو.
از خانم فرج زاده در مورد وضعیت عمومی همسر و دوستان دربندشان پرسیدم؟
- یوروش ( آیت) در وضعیتی دست به اعتصاب غذا زده که از مدت ها پیش دارای مشکلات گوارشی و زخم معده می باشد، اما با توجه به روند دادرسی و عدم رسیدگی به پرونده مجبور به اینچنین کاری شده اند. دیروز ( 26-04-92) هم یوروش و دوستانشان را به بهداری زندان تبریز برده اند و فشار خون آن ها را کنترل کرده اند که همگی با افت فشار رو به رو بوده اند، اما در این میان آقای محمود فضلی یکی دیگر از اعضای کمیته مرکزی یئنی گاموح وضعیت نامساعدتری نسبت به دیگران داشته و ناراحتی معده، تهوع و فشار خون پایین داشته اند.
خانم فرج زاده عکس العمل مسئولین بند در برابر این اعتصاب غذا چه بوده؟
- بعد از شروع به اعتصاب غذا نامه ای توسط این فعالین به مسئولین بند داده شده که در آن خواسته های آن ها مطرح شده است، که به آن ها گفته شده مسئولین را در جریان می گذاریم. اما تا به امروز با هیچ واکنشی از سوی مسئولین روبه رو نبودیم. اما دیروز زمزمه هایی از تبعید دوستان به گوش رسید، امروز هم این فعالین به بهداری زندان انتقال داده شده اند و در آن جا تحت کنترل قرار گرفته اند. در پیگیری هایی هم که توسط ما صورت گرفته گفته اند به نامه ارسالی و درخواست های این فعالین بعد از ماه رمضان رسیدگی خواهد شد، این بی تفاوتی در حالی ادامه دارد که همسرم و سایر دوستانشان اصلا در وضعیت جسمانی مناسبی به سر نمی برند و معلوم نیست تا پایان این یک ماه چه اتفاقاتی ممکن است بیفتد.
 خانواده این زندانیان سیاسی در چه وضعیتی به سر می برند و آیا هیچ اقدامی در این زمینه توسط آن ها صورت گرفته؟
- بله، علاوه بر این که تک تک خانواده ها به طور متعدد به دادگستری و مراجع ذی صلاح مراجعه کرده اند، همه خانواده ها چندین بار دور هم جمع شده ایم و به اتفاق جهت رسیدگی به پرونده و اعتراض به حکم صادره به دادگستری تبریز مراجعه کردیم، اما آن ها حاضر به شنیدن حرف های ما نشده اند، ساعت ها جلوی در اتاق رئیس دادگستری منتظر مانده ایم ولی حتی اجازه صحبت کردن هم پیدا نکرده ایم و حتی از طرف یکی از معاونین ریاست دادگستری با زننده ترین رفتارها و انواع فحاشی ها و بی احترامی ها مواجه شده ایم .
همسر شما بارها توسط نیروهای اطلاعاتی دستگیر شده در این میان  در سال 1389 هم دستگیر شده بودند که اتفاقا یکی از اتهام های ایشان در آن سال هم تشکیل گروه غیر قانونی بود، حال چه تفاوتی بین حکمی که برای ایشان در سال 89 صادر شده بود با حکم سال 92 ایشان وجود دارد؟
- بله یوروش در سال 81 در مراسم 21 آذر، در سال 83 در مراسم قلعه بابک، در سال 85  ودر سال 86 در تهران، و در سال 89 در منزل شخصی مان دستگیر شده است. که در پرونده سال 89 یکی از اتهامات ایشان عضویت در گروه غیر قانونی بود و به خاطر همین اتهام هم توسط قاضی دولت آبادی به یک سال حبس محکوم شده بود، با این وجود در حالی که برای گذراندن مابقی دوران محکومیت آماده می شد بار دیگر توسط نیروهای اطلاعاتی دستگیر شده و این بار قاضی باقرپور به خاطر همان گروه (یعنی همان گروهی که سرجای خود باقی است و فقط نامشان را به یئنی گاموح تغییر داده اند و تصمیم گرفته اند با انجام اصلاحات در اساسنامه به صورت حزب علنی فعالیت کنند ) این بار او و چهار تن دیگر از دوستانش را به اتهام تشکیل گروه غیرقانونی به حکم ناعادلانه نه سال حبس تعزیری محکوم کرد و در دادگاه بدوی آقای باقرپور به فاصله چند روز بعد از رسیدن پرونده به دادگاه و برگزاری دادگاه حکم را صادر کرد و آقای ایمانی قاضی دادگاه تجدیدنظر هم با آن همه مشغله ای که داشتند و با وجود دادگاه هایی که برگزار می کردند طی دو روز پرونده 500 صفحه ای را خوانده یا نخوانده (الله اعلم) رای به تایید حکم دادگاه بدوی دادند.
آیا برای این پرونده وکیل نیز اختیار شده؟ روند رسیدگی وکلا به چه صورتی بوده؟
- بلی، اما وکلا تا مرحله اتمام بازپرسی و انتقال پرونده به دادگاه انقلاب و انتقال متهمین از بازداشتگاه اداره اطلاعات به زندان تبریز هیچ نقشی ندارند، و اجازه حضور و دخالت در روند بازرسی به آن ها داده نمی شود و عملا حضور بی تاثیر است و در مورد پرونده حاضر بعد از ارجاع پرونده به شعبه سوم دادگاه انقلاب تبریز به فاصله چند روز دادگاه برگزار شد و وکلای پرونده امکان نیافتند پرونده را به صورت کامل مطالعه کنند. به نحوی که به دلیل عدم امکان مطالعه پرونده لایحه دفاعیه وکلا بعد از برگزاری دادگاه تسلیم دادگاه شد. در مراحل بعدی نیز در پیگیری پرونده با وکلای ما نیز همچون خود ما برخورد مناسبی صورت نمی گرفت.
و صحبت پایانی تان...
- همسر من و دوستانشان فعالین مدنی هستند که به خاطر دفاع از ابتدائی ترین حقوق ملی به این حکم نا عادلانه محکوم شدند، آن ها با اعلام فعالیت آشکار سعی شان بر این بوده است که به دور از خشونت و رادیکالیسم پیگیری خواسته های به حق مردم آذربایجان در مسیر صحیح  و قانونی انجام شود. همسرم و سایر اعضاء این کمیته  در سال 89 و در سال 91 ماههای متوالی در سلولهای انفرادی اداره اطلاعات تبریز به انواع سوالات پاسخ داده و از خواستهای بحق مردم خود دفاع کرده اند، همسرم در این راستا انواع شکنجه ها از جمله بی خوابی 13 روزه را تحمل کرده است، که همه آن ها در کتابی تحت عنوان "قار چیچک لری " آشکارا بدون هیچ کم و کاستی بیان کرده و حالا در حالی به 9 سال حبس محکوم شده است که ایرادات بسیاری به روند برگزاری دادگاه وارد است و صدور حکم نه با نگاه حقوقی بلکه با نگاه سیاسی صورت گرفته است و تلاشهای ما و پیگیریهای ما و خود عزیزان زندانی ما در جهت اعاده دادرسی و درخواست برگزاری یک دادگاه منصفانه نتیجه بخش نبوده است و اکنون ناچارا دست به اعتصاب غذا زده اند تا شاید صدایشان شنیده شود.

به امیدی آزادی ایشان و همه زندانیان سیاسی.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر