ساوالان پورت : مطلبي تحت عنوان "فراخوان به مناسبت بزرگداشت روز جهانی زبان مادرِی" در برخي سايتهاي ايراني درج شده که طي آن رهنمود هائي براي معرفي و بزرگداشت اين روز ارائه شده است. اگر قضاوت بر ظاهر کارباشد، البته بايد اذعان کرد که نکات مثبتی در این فرا خوان مطرح شده وامضا کنندگان نيز علاوه بر فعالين حقوق ملي، نفراتي از طیف سیاست مداران فارس محور را شامل ميشود که شايد براي اولين بار زير سندي امضا گذاشته اند که حاوي نکات ممنوعه در فرهنگ جريانات و تفکرات فارس محور و سراسري است.
اين نکات مثبت عبارتند از:
- اذعان به وجود “مردمانی با ملیت ها و زبان های گوناگون" در ايران و تائيد بر اينکه در ايران نه صرفا يک ملت، بلکه مليتهاي گوناگون با زبانهاي گوناگون زندگي ميکنند.
- قید لزوم “به رسمیت شناخته شدن حقوق ملی و فرهنگی ..، از جمله حق تحصیل به زبان مادری، که از ۱۳۰۴ تا کنون مورد بی توجهی و حتی تهدید و سرکوب نهادهای امنیتی و سرکوبگر واقع شده و می شود". این نکته ای است که با اشاره به نقطه شروع سيستم تک زباني و تک مليتي، از نقطه ممنوعه مهمی عبور میکند.
- تاکيد بر حق ابتدایی و طبیعی و انسانی تحصیل به زبان مادری ملیت ها واقوام مختلف تشکیل دهنده ایران. هر چند اين معني را که زبان هاي غير فارسي نيز بصورت زبان رسمي مطرح شوند نميدهد، در عين حال خود قدمي به جلو ميباشد.
در کنار اينها البته چند نکته نگران کننده هست که اگر دقت شود در واقع نکات مثبت بالا رانه تنها خنثي ميکند بلکه در مجموع نتيجه منفی ببار میاورد:
- نگراني اول اينست که واقعامصداق های تنظيم کنندگان اين فراخوان از “مردمانی با ملیت ها و زبان های گوناگون” چيست؟ اين مليتها و زبان هاي گوناگون کدامند؟ چرا صراحتا نام برده نشده اند؟ چرا با ابهام صحبت شده و صريحا گفته نشده که حق تحصيل به کدام زبان بايستي احراز شود؟ تاکيد بر اين از آن جهت مهم است که نويسندگان اين فراخوان با نام بردن از زبان پارسي - بجاي فارسي - مشخصا واژه مورد استفاده عاشقان سينه چاک اين زبان و باستانگرايان پارس را قبول و تاکيد کرده اند، اما در مورد نام بردن از زبان هاي ديگر سکوت کرده اند. آيا دليل اينکار ملاحظه کاري اين نبود که مبادا بعضي از امضا کنندگان که ترک ها را آذري ميشناسند و زبانشان را زبان آذري مينامند، ممکن است بر آشفته شوند و فراخوان را امضا نکنند؟ آيا اين انتظار نامعقولي به حساب ميايد که فراخوان بايستي در کنار آوردن نام “پارسي” ، از زبان ترکي "تورکی" نيز نام ميبرد تا شائبه اينکه مبادا فعالان ملي آذربايجاني روي اين امر ملاحظه دوستان جديد خود را ميکنند پیش نیاید؟
- نوشته اند: “هر ابتکار و اقدام دیگری که رژیم جمهوری اسلامی را مجبور به باز اندیشی در سیاست های فرهنگ ستیزانهی خود و برداشتن موانع و محدودیت های به رسمیت شناختن حق تحصیل به زبان های ملیت ها و اقوام غیر فارس در ایران سازد، می تواند مفید باشد.” بنظر میرسد که فراخوان دهندگان چنين ميخواهند وانمود کنند که گويا اين فقط رژيم جمهوري اسلامي است که سياست هاي فرهنگ ستيزانه اش مانع به رسميت شناختن حق تحصيل به زبان مليتها و اقوام غير فارس ميباشد. اين تلقي از آنجا تقويت ميشود که در بخش اول فراخوان، “از رسانههای پارسی زبان” ميخواهد که کاري بکنند. با اين نحوه برخورد ، اولا با شکستن کاسه و کوزه همه مصيبت ها بر سر جمهوري اسلامي، رسانه هاي پارسي زبان که خود در “سیاست های فرهنگ ستیزانه” ، دست جمهوري اسلامي را از پشت ميبندند، معصوم و همراه خواست مردم نشان داده میشود، و دوم اينکه اتحاد مقدس علني جمهوري اسلامي و اوپوزيسيون فارس محور آن در نفي حقوق ملي مردمان غير فارس، بالکل در سايه قرار میگیرد.
- از همه نگران کننده تر احساس خاصي است که از خواندن بند دو اين فراخوان به خواننده دست ميدهد. جائيکه “هموطنان محروم از خواندن و نوشتن به زبان مادری” را فراميخواند که “ با لباس ملی و محلی خود” سر ادارات حاضر شوند. نگراني از اينست که تلقي فراخوان دهندگان از “هموطنان محروم از خواندن و نوشتن به زبان مادری” که انتظار دارند آنان با لباس هاي “محلي” خود در سر ادارات حاضر شوند، شايد صرفا محدود به جمعي با لباس هاي گل منگلي است که بيايند مثل مراسم رسمي دولتي و يا بعضا لس انجلسي، رقص محلي و عشيره اي انجام دهند تا جنبه نمايشي توجه به “هموطنان محروم از خواندن و نوشتن به زبان مادری” کامل شود. با خواندن اين فراخوان، ياد برنامه افق دو سه سال پيش افتادم که در حاشيه مصاحبه و بحث راجع به زبان مادري، جا بجا از حاشيه نشينهاي جنوب تهران و از روستاها و ايلات، فيلم نشان ميداد تا غير مستقيم اين را به بيننده تلقين کند که وقتي صحبت از زبان مادري ميشود بحث راجع به اين قبيل جماعت غير شهري است و مبادا افرادي را که لباس امروزي ميپوشند، کراوات ميزنند و ماشين و خانه شيک دارند با مساله زبان مادري قاطي کرد.
بنظرم توصيه نا بجائي نخواهد بود اگر گفته شود که اشخاص موجهی که اين چنين فراخوان هائي را امضا ميکنند، بد نخواهد بود اگر توجه کنند که بخاطر گرفتن يک امضا خشک و خالي از چند شخصيت مشهور اپوزيسيون فارس محور – که در جلسات خودشان با متحدان سلطنت طلب و پان ايرانيست خود، مخالف آنچه را که اینجا امضا میکنند میگویند، از اصول مسلم خود چشم پوشي نکرده و بعلاوه، سیمای موجود ايران کنوني و بخصوص صحنه سياسي و اجتماعي آذربايجان را مستقيم و يا غير مستقيم وارونه نشان ندهند.
فراخوان به مناسبت بزرگداشت روز جهانی زبان مادری
اين نکات مثبت عبارتند از:
- اذعان به وجود “مردمانی با ملیت ها و زبان های گوناگون" در ايران و تائيد بر اينکه در ايران نه صرفا يک ملت، بلکه مليتهاي گوناگون با زبانهاي گوناگون زندگي ميکنند.
- قید لزوم “به رسمیت شناخته شدن حقوق ملی و فرهنگی ..، از جمله حق تحصیل به زبان مادری، که از ۱۳۰۴ تا کنون مورد بی توجهی و حتی تهدید و سرکوب نهادهای امنیتی و سرکوبگر واقع شده و می شود". این نکته ای است که با اشاره به نقطه شروع سيستم تک زباني و تک مليتي، از نقطه ممنوعه مهمی عبور میکند.
- تاکيد بر حق ابتدایی و طبیعی و انسانی تحصیل به زبان مادری ملیت ها واقوام مختلف تشکیل دهنده ایران. هر چند اين معني را که زبان هاي غير فارسي نيز بصورت زبان رسمي مطرح شوند نميدهد، در عين حال خود قدمي به جلو ميباشد.
در کنار اينها البته چند نکته نگران کننده هست که اگر دقت شود در واقع نکات مثبت بالا رانه تنها خنثي ميکند بلکه در مجموع نتيجه منفی ببار میاورد:
- نگراني اول اينست که واقعامصداق های تنظيم کنندگان اين فراخوان از “مردمانی با ملیت ها و زبان های گوناگون” چيست؟ اين مليتها و زبان هاي گوناگون کدامند؟ چرا صراحتا نام برده نشده اند؟ چرا با ابهام صحبت شده و صريحا گفته نشده که حق تحصيل به کدام زبان بايستي احراز شود؟ تاکيد بر اين از آن جهت مهم است که نويسندگان اين فراخوان با نام بردن از زبان پارسي - بجاي فارسي - مشخصا واژه مورد استفاده عاشقان سينه چاک اين زبان و باستانگرايان پارس را قبول و تاکيد کرده اند، اما در مورد نام بردن از زبان هاي ديگر سکوت کرده اند. آيا دليل اينکار ملاحظه کاري اين نبود که مبادا بعضي از امضا کنندگان که ترک ها را آذري ميشناسند و زبانشان را زبان آذري مينامند، ممکن است بر آشفته شوند و فراخوان را امضا نکنند؟ آيا اين انتظار نامعقولي به حساب ميايد که فراخوان بايستي در کنار آوردن نام “پارسي” ، از زبان ترکي "تورکی" نيز نام ميبرد تا شائبه اينکه مبادا فعالان ملي آذربايجاني روي اين امر ملاحظه دوستان جديد خود را ميکنند پیش نیاید؟
- نوشته اند: “هر ابتکار و اقدام دیگری که رژیم جمهوری اسلامی را مجبور به باز اندیشی در سیاست های فرهنگ ستیزانهی خود و برداشتن موانع و محدودیت های به رسمیت شناختن حق تحصیل به زبان های ملیت ها و اقوام غیر فارس در ایران سازد، می تواند مفید باشد.” بنظر میرسد که فراخوان دهندگان چنين ميخواهند وانمود کنند که گويا اين فقط رژيم جمهوري اسلامي است که سياست هاي فرهنگ ستيزانه اش مانع به رسميت شناختن حق تحصيل به زبان مليتها و اقوام غير فارس ميباشد. اين تلقي از آنجا تقويت ميشود که در بخش اول فراخوان، “از رسانههای پارسی زبان” ميخواهد که کاري بکنند. با اين نحوه برخورد ، اولا با شکستن کاسه و کوزه همه مصيبت ها بر سر جمهوري اسلامي، رسانه هاي پارسي زبان که خود در “سیاست های فرهنگ ستیزانه” ، دست جمهوري اسلامي را از پشت ميبندند، معصوم و همراه خواست مردم نشان داده میشود، و دوم اينکه اتحاد مقدس علني جمهوري اسلامي و اوپوزيسيون فارس محور آن در نفي حقوق ملي مردمان غير فارس، بالکل در سايه قرار میگیرد.
- از همه نگران کننده تر احساس خاصي است که از خواندن بند دو اين فراخوان به خواننده دست ميدهد. جائيکه “هموطنان محروم از خواندن و نوشتن به زبان مادری” را فراميخواند که “ با لباس ملی و محلی خود” سر ادارات حاضر شوند. نگراني از اينست که تلقي فراخوان دهندگان از “هموطنان محروم از خواندن و نوشتن به زبان مادری” که انتظار دارند آنان با لباس هاي “محلي” خود در سر ادارات حاضر شوند، شايد صرفا محدود به جمعي با لباس هاي گل منگلي است که بيايند مثل مراسم رسمي دولتي و يا بعضا لس انجلسي، رقص محلي و عشيره اي انجام دهند تا جنبه نمايشي توجه به “هموطنان محروم از خواندن و نوشتن به زبان مادری” کامل شود. با خواندن اين فراخوان، ياد برنامه افق دو سه سال پيش افتادم که در حاشيه مصاحبه و بحث راجع به زبان مادري، جا بجا از حاشيه نشينهاي جنوب تهران و از روستاها و ايلات، فيلم نشان ميداد تا غير مستقيم اين را به بيننده تلقين کند که وقتي صحبت از زبان مادري ميشود بحث راجع به اين قبيل جماعت غير شهري است و مبادا افرادي را که لباس امروزي ميپوشند، کراوات ميزنند و ماشين و خانه شيک دارند با مساله زبان مادري قاطي کرد.
بنظرم توصيه نا بجائي نخواهد بود اگر گفته شود که اشخاص موجهی که اين چنين فراخوان هائي را امضا ميکنند، بد نخواهد بود اگر توجه کنند که بخاطر گرفتن يک امضا خشک و خالي از چند شخصيت مشهور اپوزيسيون فارس محور – که در جلسات خودشان با متحدان سلطنت طلب و پان ايرانيست خود، مخالف آنچه را که اینجا امضا میکنند میگویند، از اصول مسلم خود چشم پوشي نکرده و بعلاوه، سیمای موجود ايران کنوني و بخصوص صحنه سياسي و اجتماعي آذربايجان را مستقيم و يا غير مستقيم وارونه نشان ندهند.
فراخوان به مناسبت بزرگداشت روز جهانی زبان مادری
منبع : یوردنت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر