۱۳۹۰ اسفند ۱۰, چهارشنبه

فوری:تضاهرات در سطح شهر سولدوز و سردادن شعارهای ملی

ساوالان پورت : بنا به خبرهای رسیده از شهر سولدوز(نقده) با نزدیک شدن به انتصابات مجلس و اوج گیری تبلیغات کاندیداهای کرد و تورک در این شهر امروز ساعات حوالی غروب این تبلیغات خیابانی به اعتراضات ملی مبدل گشته و جوانان با سر دادن شعارهای ملی در سطح شهر مخالفت خود را با تغییر ترکیب جمعیتی آزربایجان غربی و به خصوص حضور نمایندگان کرد زبان در شهر خود شدند.

رژیم راسیستی جمهوری اسلامی ایران برای جلوگیری از سرایت موج اعتراضات ملی به سایر شهرهای آزرباجین جنوبی  اینترنت و تلفن شهر را مختل و قطع نموده است.

منشور سیاسی طیف فعالین مستقل حرکت ملی آزربایجان جنوبی

مقدمه :

حرکت ملی آزربایجان در روند مبارزات ملی آزربایجانیها بر علیه حاکمیت راسیستی ایران ، آرام آرام بر هویت ملی سیاسی خود افزوده است به طوری که لفظ حرکت ملی آزربایجان جنوبی همواره به عنوان چتری بوده است که تمامی گروهها و تشکیلات شکل گرفته در این پروسه ، خود گوشه ای از این چتر را تشکیل داده اند .

فعالین مستقل حرکت ملی آزربایجان که بی تردید تجمیع آنها بزرگترین اکثریت موجود در داخل حرکت ملی آزربایجان  را تشکیل می دهند همواره به صورت شخصی یا گروههای کوچک توانسته اند تاثیراتی بر روند حرکت ملی آزربایجان بگذارند .

اینکه هیچ حرکت و هیچ ملتی نمی توانند به صورت گروهها یا افراد پراکنده به عنوان قدرتی بزرگ عرض اندام کنند به عنوان اصلی است که به هیچ وجه نمی توان آن را کتمان کرد .

در این که چرا تاکنون متاسفانه شاهد حضور گروهها و اشخاص مستقل در حرکت هستیم مسئله را می توان به اختصار در دو مقوله مورد ارزیابی قرار داد .

الف ) وجود اختلاف سلیقه در بین فعالین ملی

ب  ) ضعف تشکیلاتهای موجود آزربایجانی در سازماندهی فعالین مستقل که خود ناشی از چند مورد زیر است :

1 – وجود خفقان شدید از طرف حاکمیت

2 – ضعف بنیه اقتصادی تشکیلاتهای ملی

3 – متاسفانه برخی از تشکیلات سیاسی آزربایجانی به علت عدم درک صحیح از نوع مبارزه ملی ، وارد مبارزات تشکیلاتی و حفظ منافع تشکیلاتی شده اند و در این راه برخی متاسفانه کوشیده اند در مقابل سایر جریانها و تشکیلات سیاسی قرار گیرند . و همین مسئله باعث گشته است که نسبت به ورود افراد دیگر در تشکیلات حساسیت فوق العاده ای به خرج دهند .

4 – برخی تشکیلات ملی به علت حفظ منافع تشکیلاتی در مقابل دیدگاههای فعالین مستقل ، روند بایکوت را برگزیده اند .

5 – تشکیلاتهای ملی گاهاً دچار نوعی خود بینی و عناد ورزی در مورد افکار خویش گردیده اند .

6 – برخی تشکیلات محترم ملی متاسفانه در برخی از جریانات از فعالین مستقل به عنوان سیاهی لشگر استفاده کرده اند .

تمامی این موارد و موارد مشابه دیگر ما را بر این داشت که برای هر چه متحد کردن و جذب حداکثری فعالین مستقل حرکت ملی آزربایجان و جلوگیری از به انزوا کشیده شدن و هدر رفتن انرژی فعالین مستقل و مهمتر از همه بخشیدن شخصیت سیاسی به گروه بزرگی به عنوان فعالین مستقل درون حرکت ، تفکر طیف فعالین مستقل را به عنوان تزی جدید در حرکت ملی آزربایجان مطرح کنیم .

برای رسیدن به اهداف اصلی طیف مستقل که همانا جذب حداکثری فعالین مستقل و تزریق این طیف به حرکت برای رسیدن به توده عظیم ملی و قدرتمند در حرکت به خصوص در داخل آزربایجان جنوبی است منشور سیاسی طیف به شرح زیر ارائه می شود .

1 – طیف فعالین مستقل حرکت ملی آزربایجان جنوبی نماینده کل فعالین مستقل حرکت نبوده و چنین ادعایی را هم نمی کند . اما طیف مستقل برای جذب حداکثری فعالین مستقل حرکت ملی آزربایجان جنوبی تلاش می کند .

2 – طیف فعالین مستقل حرکت ملی آزربایجان جنوبی ، جمهوری اسلامی ایران و کلیه جریانات سیاسی که دارای ذهنیت راسیست فارس می باشند را دشمن ملت آزربایجان می داند . و هر گونه همکاری با این جریانات را بر خلاف منافع ملی آزربایجان و خیانت به ملت بزرگ آزربایجان می داند .

3 – طیف فعالین مستقل حرکت ملی آزربایجان خواستار تشکیل دولت ملی آزربایجانی در چهارچوب مرزهای تاریخی آزربایجان جنوبی است و برای این هدف مبارزه می کند . نوع دولت ملی را ملت آزربایجان تعیین خواهند کرد .

4 – طیف فعالین مستقل حرکت ملی آزربایجان جنوبی در مقابل هر جریانی که قصد ایجاد بایکوت سیاسی

( در چهارچوب منافع ملی آزربایجان ) در حرکت ملی که نتیجه آن در صورت آزادی آزربایجان جنوبی، به قدرت رسیدن جریانهای توتالیتر خواهد بود به شدت مبارزه خواهد کرد .

5 – طیف فعالین مستقل حرکت ملی آزربایجان جنوبی زبان تورکی آزربایجانی را زبان رسمی دولت ملی آزربایجان جنوبی می داند .

6 – طیف فعالین مستقل حرکت ملی آزربایجان جنوبی ، تشکیلات نیست و فراجناحی می اندیشد .

7 – طیف فعالین مستقل حرکت ملی آزربایجان جنوبی در عین اینکه درمقابل هرگونه تک روی جناحی ، القاء فرهنگ مصادره و ایجاد اختلاف در حرکت خواهد ایستاد ، در مقابل هر گونه انحراف در حرکت نیز سکوت نخواهد کرد .

8 – طیف فعالین مستقل حرکت ملی آزربایجان جنوبی خواستار برابری حقوق زن و مرد در آزربایجان است.

9 – طیف مستقل در مقابل کلیه احکام ضد انسانی اعم از احکام شرعی و غیر شرعی که در مغایرت با قوانین کنوانسیون حقوق بشر است خواهد ایستاد و برای برچیدن چنین احکامی همانند حکم اعدام و سنگسار مبارزه خواهد کرد .

10 طیف مستقل خواستار آزادی بیان ، دمکراسی و آزادی احزاب سیاسی در چهارچوب منافع ملی آزربایجان است .

11 – طیف فعالین مستقل حرکت ملی آزربایجان جنوبی حاضر به همکاری و همفکری با تمامی تشکیلاتهای ملی آزربایجانی در چهارچوب منافع ملی آزربایجان است . طیف مستقل هرگز مخالف متشکل شدن در بدنه حرکت ملی آزربایجان نیست و برای افزایش قدرت تشکیلاتهای ملی کمک خواهد کرد .

9 اسفند ماه 1390

مداخله ایالات متحده در سوریه روی میز کار پنتاگون

ساوالان پورت : ایالات متحده آمریکا برنامه ی مداخله در سوریه را آماده کرده است.

به گزارش لئنت.آز از روزنامه ی الشرق الاوسط به استناد از منابع پنتاگون آمریکا گزینه ی مداخله در سوریه را روی میز کار دارد.

برنامه ی واشینگتون در خصوص سوریه از تجربه ی ناتو در سال 1998 در رابطه با کمپین علیه کوزوو طرح و آماده شده است.

«در سال های 1998-1999 ارتش جمهوری فدرال یوگوسلاوی علیه ارتش آزادی بخش کوزوو و شبه نظامیان مبارز برای استقلال کوزوو عملیات سرکوب انجام داده بودند که با مداخله ی ناتو همراه شده بود.

با مداخله ی نظامی ناتو ارتش صربها به همراه شبه نظامیان  با نام ارتش یوگوسلاوی شروع به نسل کشی و پاکسازی قومی علیه مردم بیگناه کوزوو کرده بودند.»

در برنامه ی آمریکا برای سوریه منطقه ی امن برای پناهندگان سوری در بین مرزهای ترکیه و سوریه در نظر گرفته شده است.

هدف از ایجاد منطقه ی امن ایجاد پایگاه های صلیب سرخ و سپس کمک های بشردوستانه توسط ناتو به آوارگان و پناهندگان سوری می باشد.

بعد از ایجاد دالان های بشردوستانه در منطقه، آتش بس بین طرفین مناقشه می تواند صورت پذیرد.

بررسی وضعیت منطقه و به دنبال آن گزارش از این وضعیت به شورای امنیت سازمان ملل و در پی آن فرستادن نمایندگانی از سازمان ملل به منطقه از طرح های موجود در این برنامه می باشد.

بر اساس سناریوی طراحی شده توسط آمریکا از نقطه نظر قوانین بین المللی می توان از خاک کشورهای ترکیه و اردن برای محافظت از کاروان های ارسال کمک های بشردوستانه به منطقه اقدامات نظامی صورت پذیرد. البته این طرح با احتیاط بیشتری در دستور کار ایالات متحده قرار گرفته است.

این برنامه ی طراحی شده توسط پنتاگون با طرح کوزوو دارای تفاوت هایی می باشد و نابودی نیروهای جنگی و بمباران سوریه حداقل در مرحله ی اول در نظر گرفته نشده است.

«پارس آباد» مغان در یك نگاه تاریخی و جغرافیایی

ساوالان پورت : نگاهی اجمالی بر تاریخ و ریشه منطقه موغان

پارسآباد برآیند موقعیّت جغرافیایی و اقتصادی مغان است. حدود 50 سال پیش، آنگاه که برنامه ریزان کشاورزی ایران چشم گشودند و مغان را «دیدند»، پارسآباد جوانه زد و به سرعت رشد کرد.
این رشد به قدری سریع بوده است که امروزه پارسآباد شهری است با مختصّات خاصّ خود: شهر مهاجران، شهر اسکان یافتگان عشایر و ایلات، شهر تولید گندم و ذرّت و پنبه و قند، شهر کارخانهها و شهر کار.
از گذشته های دور نقطهای که شهر کار، در آن واقع است، چه میدانیم؟ اطّلاعات اندک ما در باره ی آن بخش از تاریخ کره ی زمین، که در ادوار زمینشناسی، از هم میگسلد و گم میشود؛ نشان میدهد که «مغان تا اوایل دوران سوّم زمین شناسی به صورت دریای کم عمق، در زیر آب بوده است و چون ارتفاع کمتری نسبت به سطح آبهای آزاد دارد (پارسآباد حدود 30 تا 40 متر) تا نیمه ی دوّم دوران سوّم، شکل خلیج داشته است. از این دوران به بعد، بر اثر کاهش تدریجی آب، به صورت جلگه ی وسیعی بین رود کر و ارس شکل گرفته و اکنون حدود سه میلیون سال است که صورت خشکی دارد»
میدانیم که بخش عمده ی این سه میلیون سال در «نقطه ی تاریک تاریخ» واقع است و دانش ما در مورد رویدادهای آن بسیار اندک، غیر یقینی و تنها مبتنی بر فسیل شناسی و شناخت عمر رسوبات است. پیشتر که می آییم اندک ـ اندک در مییابیم که به قول زیست شناسان، «حدود یک میلیون سال از پیدایش آدمی بر روی زمین میگذرد.»
حقیقت آن است که بخش روشن این یک میلیون سال، به سختی بر10هزار سال بالغ میشود. به این معنی که کمتر ملّتی را میتوان پیدا کرد که تاریخ روشن 10 هزار ساله داشته باشد. چه ابتدای بخش روشن تاریخ، اختراع خط است و اختراع خط، حتّی با سخاوتمندی خاصّی که در اندازه گیری عمرهای تاریخی به عمل میآید، به سختی تا «هفت هزار سال» بالغ میشود.
روشن است که از این نظر وضع مغان ـ زادگاه و زیستگاه پارسآباد ـ پوشیدگی پیچیدگی و ایهام بیشتری دارد.
مورّخین و گزارشگران پارسآباد که با احساس غروری تحسین برانگیز، از کتاب درسی جغرافیای استان اردبیل، سال دوّم آموزش متوسّطه عمومی، نقل میکنند که «جلگه ی مغان روزگاری آباد بوده و تمدّنی داشته که بعدها بر اثر حوادث نامعلومی از میان رفته است» و آبادی اولتان را بازمانده ی 12 شهری میدانند که به اسامی 12 ماه سال، در کنار ارس بنا شده بوده است، در صدد برنیامده اند که روشن کنند چرا باید تمدّنی در ساحل رودخانه ای پر آب و زمینی با خاک زراعی مرغوب، آنچنان نابود شود که دیگر تا قرنها کوچکترین ادامه ای نداشته باشد.
اینکه شهری یا شهرهایی بر اثر زلزله یا فرو رفتگی زمین از بین برود، عجیب نیست. شگفت آور و سؤال برانگیز آن است که ساحل رودخانه ارس از نابودی آن شهرها! تا اواسط سده ی حاضر، لم یزرع و غیر مسکون باقی مانده و تنها مرتع زمستانی شبانکاران باشد، تا آنکه در سال 1328 هجری شمسی به نام قوچقشلاقی نمود پیدا کند!
منظور انکار وجود احتمال تمدّنی از دست رفته نیست. بلکه گفتنی است که در مورد این شهرها و تمدّن آنها چیزی نمیتوان گفت مگر آنکه عملیّات باستان شناسی کافی صورت پذیرد، اشیاء و آلات بدست آمده مورد مطالعه ی علمی قرار گیرد و آنگاه که وجود چنین شهرهایی به اثبات رسد این مسأله روشن شود که آیا این شهرها در استفاده از آب رودخانه، به نحوی ابتدایی، موقعیّت مردم امروز پارسآباد را داشته اند یا نه؟ چه میدانیم که لازمه ی اسکان و ده نشینی که بعداً به شهرنشینی تبدیل میشود، بوستان کاری و کشاورزی است ـ مخصوصاً کشت آبی ـ چیزی که فلسفه ی وجودی پارسآباد بوده است.
بسیار گفته اند ایرانیان قدیم در استفاده از آب به وسیله ی قنات «= کانال) استاد و پیشرو بوده اند. با این حال اگر روزگاری؛ تمدّنی در شانه ی جنوبی رود ارس وجود داشته، بی شک از چنین امکانی ـ امکان فاریاب کردن زمین زراعی به وسیله ی رود ارس ـ برخودار بوده است. قراینی در دست است که انسان را وا میدارد تا حدس بزند کانالهای کم عمقی که در جا به جای این پاره از دشت وجود دارد و به کانالهای نادری معروف اند، احتمال سابقه ی دیرینه تری دارند. این تنها یک حدس است در کنار یک واقعیّت. و آن اینکه زمین این پاره از دشت، برای دیم کاری مناسب نیست و خشکسالی مداوم آن را تهدید میکند. نمونه اش را در هفت هشت سال گذشته دیدیم. مگر آنکه فرض کنیم تغییرات آب و هوایی مهمّی بعد از فروریزی تمدّن باستانی بوجود آمده باشد
گر این فرض را کنار بگذاریم درمی یابیم که تهدید خشکسالی و عدم بهره برداری صنعتی به منظور آبیاری زمین زراعی دو متغیّر اجتناب ناپذیری بوده است که پارسآباد و حوالی آن را برای مردم غیر قابل سکونت دایمی ساخته است کما اینکه به محض استفاده ی کشاورزی از آب ارس اسکان شروع شد و پارسآباد شکل گرفت.
در حد فاصل بخش تاریک جلگه ی مغان (قسمت پارسآباد) و بخش امروزی و روشن آن، یک فاصله ی زمانی تقریباً هزار ساله قرار گرفته است. و مبداء این حد فاصل مساعی جغرافیدانان مسلمان از قرن چهارم هجری به بعد است که گاهی با پای پیاده حدود «بلاد» و «قراء» ـ شهرها و روستاها ـ را مساحی میکردند. آنان از «مغان» که به صورتهای «موغان»، «مغکان»، «موقان» ثبت کردهاند، غفلت نکرده اند.
گی لسترنج که متخصّص جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی است نوشته های جغرافی دانان نامبرده را در کتاب خود خلاصه کرده، میگوید: «موغان یا مغکان یا موقان نام دشت باتلاغی بزرگی است که از دامنه ی کوه سبلان تا کناره ی خاوری دریای خزر کشیده شده و در جنوب مصبّ رود ارس و شمال کوههای تالش قرار دارد.… کرسی موغان در قرن چهارم، شهری بوده، به همان نام، که اکنون تعیین محل دقیق آن دشوار است.
تعیین محل دقیق کرسی مغان کاری شایسته بوده و وجهه همت کسانی است که شناخت جغرافیای تاریخی مناطق و کشف اماکن باستانی را مشغله ی ذهنی و علمی خود ساخته اند. کار باستانشناسان را به خودشان واگذاریم و امیدوار باشیم که به زودی در مغان اقدام به حفاری خواهند کرد و جنبه های گوناگون زندگی نیاکان ما را روشن خواهند کرد. به واقعیّت بنگریم.
عمر پارسآباد تقریباًٌ به اندازه متوسط عمر ساکنان آن است. در سال 1330 پارسآباد به وسیله ی مهندس پارسا مدیر عامل شرکت شیار بنیاد نهاده و به همین سبب پارسا آباد خوانده شده است امّا بعدها به دلیل اشکال در تلفّظ «دو الف بلافاصله» یکی از الفها حذف شد و شکل نوشتاری پارسآباد صورت امروزی خود را یافت «پارسآباد»
موقعیّت پارسآباد یعنی طول جغرافیایی 38 و عرض شمالی 39 درجه، از فروریزی شهرهای افسانه ای دوازده گانه تا حضور شرکت شیار (1330) محل قشلاقی دامداران بوده است و البته به دلیل وابستگی زمین به آسمان یعنی انتظار باران، استفاده ی اقتصادی غیر دامداری از عرصه ی دشت مغان ممکن نمی شده است و همین مسأله جایگاه مناسبی برای حیات وحش ایجاد میکرده که اشتهار آهوی مغان از همین زاویه ی دید قابل بحث است.
چنین است که این پاره از دشت، خالی از حضور صنعت و شهر، به عرضه ی رقابتهای دائمی شبانکاران با همدیگر در قرنهای گذشته و بعدها عرصه ی جنگهای ایران و روس و همچنین نا آرامی ها و ستیزه جوییهای طایفه ای در عصر قاجار تبدیل میشود. ناآرامیهایی که به موجب آن شاه قاجار به خانلرخان اعتصام الملک مأموریّت داد تا به مغان بیاید و مأمور «سرشماری و قطع و فصل دعاوی شاهسون بشود.»
شرکت شیار و بعدها بنگاه عمران دشت مغان با در دیدرس نهادن گونه ای دیگر از زندگی ـ کشاورزی ـ و نیز با در اختیار نهادن زمین زراعی موجب جذب مهاجران از شهرها و آبادیهای دور و نزدیک و جلب و جمع ایلات و عشایر شد. و بعدها تشکیلات شرکت کشت و صنعت و دامپروری مغان که به نوعی برآیند همان بنگاه عمران مغان و شرکت شیار بود (و همه ی اینها محصول اقلیم جذاب مغان بود) به این جذب و جمع سرعت بخشید و در اندک مدّتی که به سختی بر نیم قرن بالغ می شود وضعیتی پیش آمد که پارسآباد امروز را داریم
شکل گیری و رشد دامن گستر این شهر محصول چرخه ی موجواره و به هم پیوسته ی کار و زمین و سرمایه همراه با نیروهای متخصص و ابزارهای پیشرفته ی کشاورزی و صنعتی است پارسآباد از نمونه های برجسته ی یک شهر نوبنیاد است که از پیش طرّاحی شده نیست. از 20 ساله تا 70 ساله نمیتوان کسی را سراغ گرفت که شاهد نطفه بستن، بدنیا آمدن و کامل شدن محلّه ای نبوده باشد.
به طور کلّی شاید بشود گفت که پارسآباد جزء نادر شهرهایی است که ساکنان آن شاهدان توسعه اش هستند.
پارسآباد شهر بزرگی است. نه از این نظر که اماکن باستانی و آسمان خراش هایش چشم هر بیننده ای را به خود خیره کند و نه حتّی علیرغم انبوه جمعیّت دانشگاهی، چنان دانشگاهی داشته باشد که بشود به آن افتخار کرد. خیلی از شاخصهایی که درجه ی بزرگی و رفاه شهر را معیّن میکنند در پارسآباد وجود ندارد. این شهر که شهر مرفهی نیست با وجود آنکه در اوّل راه است، امّا شهر بزرگی است از این رو که تفکّر روستائی و قبیله پرستی ایلاتی را به سرعت پشت سر نهاده و به تفکّر و تعقّل شهری رسیده است و اگر با یک دست در حال صدور کالاهایی مانند گندم و پنبه و شکر و موادّ لبنی به تمام نقاط ایران است با دست دیگر مینویسد و به صدور اندیشه میپردازد و از آنجائیکه ذهن و عین شهر در ساختار آینده ی آن اثر قاطع دارند، توسعه ی مضاعف شهر در آینده نیاز به حدس و پیشگویی ندارد.

اگر بخواهیم پارسآباد را با یک شهر بزرگ بسنجیم درخواهیم یافت که معمولاً نیروی کار از حاشیه ی شهر به درون آن جذب میشود. در اینجا این روند درست برعکس است یعنی نیروی کار از شهر به بیرون سرریز میکند و شبانه به خانه بر میگردد، به شهر. به شهری که عیناً و ذهناً هر روز گسترش بیشتری می یابد و پنبه زارها و گندم زارها و… کارگران و همزمان با آنها متخصّصان هر روز به توفیق دیگری نایل می آیند.
آنچه این توفیق را به این شهر نوجوان ارزانی کرده است، تعدد بسیار زیاد قبایل ساکنان آن است به طوری که کسی نمیتواند خود را بومی بنامد و در عین حال هیچ کس غیر بومی نیست. افراد را هدفها و آرمانها به یکدیگر مرتبط میسازد و نه ایلات و قبایل.
هوای شهر نه ماه معتدل است و سه ماه تقریباً سرد.
اندیشه ها، متساهلانه نفس میکشند، رشد میکنند و به تفکّر میرسند. تفکّر به تمدّن شکل میدهد و زبان وسیله ی تبادل تفکّر و اندیشه است. شناخت یک منطقه از طریق شناخت ذهن و زبان آن مطمئن ترین نوع شناخت است.
مردم پارسآباد همچون مردم سایر نقاط آذربایجان به زبان ترکی آ‎ذربایجانی تکلّم میکنند. متأسّفانه الفبای خاصّی برای این زبان وضع نشده است. این زبان اصوات مخصوصی دارد که نوشتن و خواندن آن را به خط عربی مشکل میسازد، از این رو که اصوات اختصاصی زبان ترکی آذربایجانی در این خط میشکند. این زبان در مقایسه با زبان فارسی نوعی مصدر مرکّب دارد که امکان بالقوّه ای برای آن پدید می آورد.
هنر: موسیقی و صنایع دستبافت

کمتر خانه ای میتوان پیدا کرد که در آن چیزی از دستبافت های سنّتی مانند گلیم و جاجیم دیده نشود. در بررسی تاریخ هنر منطقه، رسوب زندگی درازمدّت شبانکاره ای، کمبودها و امکانات خاصّ آن را نباید از یاد برد که طبعاً بر هنر مردم اثر ماندگار نهاده است. به طوری که رفتن و گم شدن در آن سوی کوهها، در صنایع دستبافت، خود را به صورت بزرگراههای بی بازگشتی که تنها نخی آنها را از همدیگر جدا میسازد(کسانی که به موازات هم یا در جهت خلاف هم میروند) و در نهایت راضی شدن به نوعی تقدیر شبانکاره ای را به نمایش میگذارد. مفاهیمی مثل حسرت و هجران و تعبیرات و سمبل هایی از آنگونه که گفتیم از این رو که بیانگر حالات نفسانی اند در اشعار و ترانه ها و قصّه ها به وفور به گوش میخورد و خوانده میشود. آنچه که خالق ماهنیسی «ترانه ی توده ای» خوانده میشود اغلب شعری از نوع بایاتی است، که از کوتاهترین اشکال بیان است امّا آنچنان بدوی و زیبا و اصیل و اثرگذار است که نظیری برایش نتوان پیدا کرد. ترانه ها مشحون از پیاله و نمادهایی مانند آن است که هفته هاست آن را به دست خودمان در طاقچه گذاشته ایم و از دیدن آن غافل مانده ایم. آیا این پیاله استعاره از واقعیّت وجود عزیزی نیست؟

پیالالار ایریفده دیر
هره سی بیر طرفده دیر
گؤرمه میشم بیر هفته دیر
یار بیزه قوناق گله جک
بیلمیرم نه واخت گله جک

زندگی شهرنشینی، گلیم بافی و جاجی مبافی را به قلّاب بافی و ملیله دوزی و منجوق دوزی و بافت ورنی تبدیل کرده است و ترانه های آکنده از حسرت و ضرب آهنگ سازهایی که صلابت کوهها را به یاد میآورد، به اجبار جهان پیرامون اندک اندک رنگ میبازد و مجبور میشود که خود را با داده های صوتی و تصویری روزگار معاصر هم قدم و هم کلام سازد.

شهر تقریباً فضای سبز ندارد و از سالهای پیش شهرداران مجموعاً در تخریب فضای سبز فعّال بوده اند. امکانات بالقوه بسیار زیاد است. اگر مسئولان زیبا و سالم سازی شهر، سر خود را به طرف ارس برگردانند خواهند دید که این مادر/رود علاوه بر به بار و بر نشاندن مزارع و باغات، لطف های دیگری نیز دارد. از جمله آنکه ساحل ارس که فاصله ای با شهر ندارد گردشگاه طبیعی دلپسندی است که اندکی دلسوزی، اندکی تفکّر اقتصادی و اجتماعی میطلبد. خاصه که ارس ساحل بندی شده است و طغیان رودخانه وایجاد خسارت تقریباً منتفی است و نام ارس که در ادبیات این کشور ریشه دوانیده است به خودی خود جاذبه ی توریستی ایجاد خواهد کرد.

برگرفته از وبلاگ بیرلیک یولو

۱۳۹۰ اسفند ۹, سه‌شنبه

پخش جزوه به مناسبت فاجعه ی خوجالی در دانشگاه تبریز

ساوالان پورت : جمعی از فعالین آزربایجانی در دانشگاه تبریز اقدام به تهیه و پخش جزوه با عنوان (خوجالی فاجعه سی) کردند . این جزوه که با تیراژ بسیار بالا در بین دانشجویان پخش گردید که با استقبال پر شور جوانان آزربایجانی مواجه گردید.

این جزوه از چندین بخش تشکیل شده بود که یک بخش آن مربوط بوده به فاجعه ی نسل کشی مسلمانان آزربایجانی به دست داشناک های ارمنی و بخش دیگر آن مربوط به 2 اسفند،روز جهانی زبان مادری و بخش دیگر آن مربوط به اخبار آزربایجان وهمچنین دستگیر شدگان آزربایجانی وبخشهای دیگراین را موضوعات متنوع شامل می شد.



هچنین خبر های دیگر از دانشگاه تبریز حاکی از آن است که مسولین حراستی و همچنین دیگر مسولین این دانشگاه بر فعالیتهای کانون که زیر نظر دانشگاه است فشار آورده و دانشجویان چندین بار اقدام به گرفتن مجوز برای برگزاری نمایشگاه کتاب کرده اند که متاسفانه مسولین حراستی مانع برگزاری این نمایشگاه کتاب شده اند .این در حالی است که در هفته های پیش کانون زاگرس که کردها در آن فعالیت سیاسی زیر زمینی دارند اقدام به برگزاری نمایشگاه کتاب کردستان کرده بود و کتابهای غیر قانونی و سیاسی خود را به دست فعالین می رساندند.

سپر دفاع موشکی ناتو در ترکیه برای مقابله با «تهدید ایران» راه اندازی شد

ساوالان پورت : يک فرمانده ارشد ارتش آمريکا راه اندازی سيستم رادار دفاعی ناتو در ترکيه را رسما تایيد کرده و گفته است که سربازان و کارشناسان نظامی آمريکا در منطقه مستقر شده اند.

اين سيستم رادار دفاعی که بخشی از سامانه دفاع موشکی ناتو برای مقابله با خطرات احتمالی موشکی جمهوری اسلامی است در ۷۰۰ کيلومتری مرز ترکیه با ايران مستقر شده است.

روسيه با استقرار سامانه دفاعی ناتو در چند کشور اروپايی مخالفت کرده و ايران نيز واکنشی تند به آن نشان داده است.

سرتيپ مارک هرتلينگ، فرمانده نيروهای آمريکايی مستقر در اروپا می گوید که سيستم رادار دفاعی ناتو در جنوب ترکيه آماده شده و عده ای ازسربازان و کارشناسان آمريکايی هم در منطقه هستند.

اين نخستين بار است که يک فرمانده ارشد آمريکايی استقرار اين سيستم را که بخشی از سامانه دفاع موشکی ناتو در اروپا است، تایيد می کند.

خبرگزاری های ترکيه هم از استقرار سربازان آمريکايی در منطقه خبر داده و گفته اند که نيروهای آمريکايی به طور موقت در هتلی در شهر «مالاتيا» می مانند تا محل زندگی دائمی آنها در نزديکی سايت رادار ساخته شود.

مقامات آمريکايی تا کنون اعلام نکرده اند که چه تعداد از سربازان و کارشناسان نظامی آمريکا به منطقه اعزام شده اند.

سامانه دفاع موشکی ناتو از چندين سيستم دفاعی تشکيل شده که هر کدام از آنها در يکی از کشورهای اروپايی مستقر خواهد شد.

فرمانده نيروهای آمريکايی در اروپا گفته است که واحدهای زمينی دفاع موشکی آماده عمليات هستند و همکاری های دائم با نيروهای دريايی و هوايی آمريکا نيز ادامه دارد.

به گفته مارک هرتلينگ، فعاليت های مربوط به استقرار سامانه دفاع موشکی به خوبی و طبق برنامه پيش می رود.

سيستم راداری که در ترکيه مستقر شده بخشی از سامانه دفاعی است که قادر است موشک های کوتاه برد و ميان برد را که در ارتفاع بسيار بالا پرواز می کنند شناسايی و رديابی کند.

اين سيستم رادار دفاعی در منطقه «کورجيک » در ۶۰ کيلومتری شهر مالاتيا در جنوب شرقی ترکيه مستقر شده است. اين منطقه ۴۰۰ کيلومتر تا آنکارا و ۷۰۰ کيلومتر تا مرز ايران فاصله دارد.

سال گذشته دولت رجب طيب اردوغان با استقرار اين سيستم دفاعی که برای مقابله با تهديدهای احتمالی ايران طراحی شده است، موافقت کرد.

به دنبال این موافقت، روابط آنکارا و تهران به تيرگی گرایيد و ايران از ترکيه درخواست کرد تا از استقرار سيستم دفاعی ناتو در آن کشور جلوگيری کند.

سامانه دفاع موشکی ناتو که مرکز عملياتی آن درپايگاه هوايی «رم اشتاين» آلمان است در کشورهای لهستان، رومانی و اسپانيا نيز مستقر خواهد شد.

روسيه هم با استقرار سامانه دفاع موشکی ناتو در اروپا مخالفت کرده است.

"ايرانلا موناقيشه‌نين اينکيشافي يقين کي، آذربايجان و جنوبي قافقازدان يان کئچميه‌جک" - موصاحيبه

ساوالان پورت : "وضعيتدن چيخماقدا باکي يا روسيا کؤمک ائده بيلر، چونکي آذربايجان-ايران موناسيبتلرينده گرگينليک اونلارين ماراغيندا دئييل"


 کانزاس بیلیم یوردونون پروفئسورو، واشينگتون خاريجي علاقه لر(ایلیشکی لر) شوراسينين سياسي شرحچيسي(مشاور) -دئيل هئرسپرينق- (Dale Herspring) آپا-يا موصاحيبه وئريب. قئيد ائدک کي، د. هئرسپرينق 32 ايل آمریکا حربي دنيز دونانماسيندا، 23 ايل ايسه خاريجي سياست ايداره‌ سينده خيدمت ائديب.

- آذربايجان-ايران موناسيبتلرينده مؤوجود گرگينليگي نئجه قييمتلنديريرسينيز؟ آذربايجان دفعه لرله بيان ائديب کي، اؤز اراضيسيندن ايرانا قارشي ايستيفاده ائديلمه‌سينه هئچ واخت يول وئرمه يه‌جک. بونا باخماياراق، ايران آذربايجاني ايسرايلين کشفيات اورقانلاري ايله امکداشليقدا گوناهلانديرير. بو وضعيتده آذربايجان هانسي سيياستي يوروتمه‌ليدير؟

- مؤحکم دورماق لازيمدير. نه قدر پارادوکسال اولسا دا، بو وضعيتدن چيخماقدا باکييا روسييا کؤمک ائده بيلر، چونکي آذربايجان-ايران موناسيبتلرينده گرگينليک اونلارين ماراغيندا دئييل. ايسرايل کشفياتينا گلديکده ايس، بو، باکينين ايشيدير. بو سوالين جاوابي سده‌دير. "هؤکومتيميز هئچ بير شرح وئرمير، کشفيات فعاليتي ايله باغلي شرحلري نه تصديقله‌يير، نه ده اينکار ائدير".

- ايران و آذربايجان اهاليسينين بؤيوک حيصه سيني شيه‌لر تشکيل ائدن دؤولتلردير، آرالاريندا قوهوملوق علاقه لري وار. بس اينديکي تئهران رئژيمينين اؤز شيمال قونشوسونا آنتيپاتيياسينين سببي ندير؟

- منه ائله گلير کي (دوزدور من بونو تصديقله‌يه ده بيلمرم)، ايران مثلاين ايسرايلله علاقه دار اولماسيندا اميندير. علاقه سيز ايدئولوژي چيخيشلاردان گؤرونور کي، ايران باکينين اونا قارشي ايشله‌ديگينه اينانير. تئهراندان ياييلان سون شرحلر هم ده اونو گؤسترير کي، اونلار اؤزلريني کيفايت قدر دالاشقان حساب ائديرلر و امينديرلر کي، بيرجه سؤزله باکيني اونلارين دئديگيني ائتمه‌يه مجبور ائده بيلرلر.

- بو گون هامي ايرانا قارشي مومکون موحاريبه دن دانيشير. آمئريکانين ايرانا هوجومو نه قدر رئالدير؟

- منه ائله گلير کي، ايرانا ايلک اولاراق ايسرايل هوجوم ائده بيلر. تئهران ايسه ائله جاواب وئره‌جک کي، گويا هر شئي واشينگتوندا حاضيرلانيب. بو، البته، نونسئنس دير(بی معنی و دور از واقعیت). آما تهران بوغازلاري باغلاسا،آمریکا نین دنيز قوووه‌لري ايرانين دونانماسينين(دونانما=ناوگان نیروی دریایی) (اگر بونا دونانما دئمک مومکوندورسه) عؤهده سيندن تئز بير زاماندا گله‌جکلر. سونرا ايسه اونلار "حماس" و "حزب الله"لا مشغول اولاجاقلار.

 بو مسله‌ده روسلار حاقليدير، حاديثه لرين بو جور اينکيشافي تخمين ائديلمه‌يه ن موناقيشه‌يه گتيريب چيخارار و يقين کي، آذربايجاندان و جنوبي قافقازدان يان کئچمز. يالنيز آللاه بيلير کي، بونون نتيجه‌سي نه اولا بيلر.

- بعضي آناليتيکلر بئله حساب ائديرلر کي، گرگينليک آرتسا، ايران آذربايجانا هوجوم ائده بيلر. سيز بو فيکيرلري بؤلوشورسونوزمو؟

- اگر آمئريکا کؤرفزده(خلیج) هوجوما کئچسه، اوندا جاواب آغير اولاجاق. من نووه سيلاحيني نظرده توتمورام. من مؤحکمله‌ديلميش و يا يئرالتي قورغولاري داغيدان بومبالاري نظرده توتورام و نه اولورسا اولسون، بو، ايرانين دونانماسيني و ديگر اساس هدفلري کؤرفزين ديبينه گؤمه‌جک.

- اگر ايران اطرافيندا گرگينليک آرتسا، آذربايجانين رولو ندن عيبارت اولا بيلر؟

- بيرينجيسي، يادينيزدا ساخلايين کي، روسلار بو گرگينليگين آرتماسيني ايستمير و يئري گلديکده اساس موتتفيق اولا بيلرلر. هر شئي تئهرانين نئجه دوشونمه‌سيندن آسيليدير. من باکيدان موسلمان دونياسيندا عاغلين سسي اولماغي گؤزله‌ييرم. اوميد ائديرم کي، باکي اؤزونو قوروياجاق و عاغلين سسينه چئوريله‌رک، آمئريکا و روسيياني صولح اوغروندا موباريزه‌ده بيرلشديره‌جک. بو، منيم شخصي مؤوقئعييمدير. 
منبع : آپا

حضور علیرضا قولونجو از آداپ در مناظره صدای آمریکا

ساوالان پورت : علیرضا قولونجو مدیر ارتباطات آداپ روز ۱ اسفند ۱۳۹۰ در برنامه تلویزیونی افق بخش فارسی صدای آمریکا حضور و به تحلیل تنش موجود بین ایران و جمهوری آذربایجان پرداخت.

در این مناظره یک ساعته علیرضا قولونجو مدیر ارتباطات آداپ و عضو هیات موسس انجمن قلم آذربایجان جنوبی و تورج اتابکی به عنوان کارشناس حضور و به تحلیل تاثیرات مسائلی همچون مسئله اتنیکی آذربایجانیها در ایران، رابطه اسرائیل و جمهوری آذربایجان و دخالتهای دینی ایران بر تنشهای موجود در روابط ایران و آذربایجان پرداختند.

قولونجو در پاسخ به این سوال که کیفیت روابط گرم اسرائیل و آذربایجان چقدر می تواند در این تنش تاثیر داشته باشد گفت :«آذربایجان سکولار است و جمعیت قابل توجهی یهودی در جمهوری آذربایجان زندگی میکنند حتی می شود گفت که شهر "قبا" تنها منطقه مسکونی خارج از خاک اسرائیل است که جمعیت قابل توجهی یهودی دارد بنابراین این جمعیت چون در جامعه سکولار آذربایجان فعال بوده اند توانسته اند رابطه آذربایجان با اسرائیل را افزایش دهند.»

وی اتهامات وارده از سوی ایران و آذربایجان را مبهم خواند و افزود : اینکه ایران و اسرائیل همدیگر را به ترور متهم کنندمشخص نیست که دقیقاً این اتهامات چیست و به عقیده من اتهامات حالتی عکس العملی دارد.» قولونجو در خصوص انگیزه اصلی ایران برای برجسته سازی مسئله اسرائیل به عنوان علت اصلی تنشها گفت:« جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل جمهوری آذربایجان پس از انحلال شوروی سعی داشته است که روابط بد خود با آذربایجان و روابطش با ارمنستان را با این منطق توجیه کند که علت این دشمنی به خاطر رابطه خوب آذربایجان با اسرائیل است»


قولونجو در بخشی دیگر از سخنانش به دخالتهای مذهبی ایران در جمهوری آذربایجان پرداخت و با تاکید بر سکولاریسم ریشه دار در جمهوری آذربایجان گفت: «اینکه ایران می خواهد از ابزار مذهب در کشورهای دیگر شیعی استفاده کند یک طرف قضیه است اما طرف دیگر جامعه آذربایجان است که به حالت ویژه ای سکولار است. جامعه سکولار جمهوری آذربایجان یک ادعا نیست بلکه در جهان اسلام منحصر به فرد است و حتی جامعه آذربایجان بر خلاف به عنوان مثال جامعه ترکیه هرگز مشکلات مذهبی نداشته است.من مسئله یهودیها را اشاره کردم. تنها قصبه یهودی خارج از اسرائیل در خاک آذربایجان، آزادی بهائیها در آذربایجان که البته ایران به این مسئله هم اعتراض کرده است.

مجری برنامه صدای آمریکا به دنبال سخنان علیرضا قولونجو در خصوص سیستم سکولار جمهوری آذربایجان گفت:»در گزارش آزادی بیان که چندی پیش منتشر شده بود آذربایجان جای همچین بهتری از ایران ندارد اگر ایران در رتبه ۱۷۴ بود آذربایجان هم در رتبه ۱۶۳ بود. وضعیت حقوق بشر در آنجا چندان هم رضایت بخش نیست.«

قولونجو در پاسخ به مجری صدای آمریکا گفت :»نخیر وضعیت حقوق بشر در جمهوری آذربایجان رضایت بخش نیست.ژورنالیستها زندانی می شوند. علیرغم اینکه سیستم جمهوری آذربایجان چند حزبی است احزاب سیاسی آزادی چندانی ندارند اما مسئله ای که من در موردش صحبت می کنم سکولاریسم است حتی شورای اروپا و بسیاری از سازمانهای اروپایی جمهوری آذربایجان را به خاطر آنچه اجرای جامعه چند مذهبی مورد آرزوی کشورهای اروپایی مورد ستایش قرار داده اند و آذربایجان علیرغم اینکه اکثریت جمعیتش شیعه هستند جمعیت قابل توجهی هم سنی دارد که هیچکاه مشکلات قابل توجهی نداشته اند.شاید سکولاریسم موفق یکی از مسائلی است که این کشور به عنوان یک کشور مدرن دارد و حتی بسیاری بر این عقیده اند که تشکیلاتهای غیر دولتی جمهوری آذربایجان می توانند از این زمینه موفق شروع کنند وآنرا به سایر ارکان دموکراسی هم گسترش دهند.»

قولونجو با پیوند دادن سکولاریسم موجود در جامعه آذربایجان و دخالتهای مذهبی ایران در جمهوری آذربایجان به مسئله آذربایجانیها در ایران تصریح کرد: «اینکه ایران این جامعه سکولار موفق را مورد حمله قرار دهد و بخصوص اینکه این جامعه سکولار شیعی در همسایگی منطقه ای از ایران است که زبان مشترکی با آن جمهوری دارند و مخصوصا اینکه جمعیت آذربایجانیهای ایران چند برابر جمعیت جمهوری آذربایجان است. ایران درصدد است به این جامعه سکولار صدمه بزند و البته همین جامعه سکولار است که سبب می شود آذربایجان بتواند به روابط خودش با اسرائیل هم ادامه دهد.»

تورج اتابکی استاد دانشگاه نیز در واکنش به سخنان قولونجو در مورد سکولاریسم موجود در جامعه آذربایجان گفت:«نباید در مورد سکولاریسم آذربایجان غلو کرد و بهترین الگوی سکولاریسم و دموکراسی در خاورمیانه ترکیه است.» اتابکی در بخش دیگری از سخنانش افزود:«نیروی استعماری روس آمد و این منطقه را از هم جدا و بخشی از قفقاز کرد.» اتابکی تصریح کرد:«علیرغم اینکه همزبانی بین آذربایجانیها در ایران و جمهوری آذربایجان وجود دارد اما این دو بیش از دویست سال است که جدا از هم زندگی کرده اند و تجربه تاریخی متفاوتی را تجربه کرده اند.»

علیرضا قولونجو مدیر مطالعات آداپ نیز با تایید اینکه آذربایجانیها در دو سوی رود ارس در طی دویست سال گذشته تجربیات متفاوتی داشته اند تصریح کرد:«بله تجربه های متفاوتی را تجربه کرده اند.به یکی از این دو بخش زبان فارسی و به دیگری زبان روسی تحمیل شده است» قولونجو با اشاره به قدغن بودن زبان ترکی آذربایجانی در ایران تاسیس کشوری با زبان رسمی ترکی آذربایجانی در آنسوی رود ارس را سبب تاثیرات در بین آذربایجانیهای ایران دانست و گفت: «اینکه کشوری به نام آذربایجان وجود دارد که بعد از فروپاشی شوروی استقلال خودش را به دست آورده و زبانی را که در این سوی رودخانه ارس زبان قدغنی است - چون امکان آموزش و استفاده رسمی وجود ندارد- در این کشور زبان رسمی اعلام می شود همه اینها همه اینها تاثیرگذار هستند که جامعه آذربایجانی در ایران از پیشرفتهای فرهنگی،زبانی و موسیقی آذربایجانی که آنجا هست متاثر شود.» قولونجو در ادامه تصریح کرد : «بعد از استقلال آذربایجان آموزش زبان آذربایجانی در داخل ایران به صورت بسیار گسترده ای گسترش پیدا کرد و هم اکنون حتی به صورت مخفی در خانه ها آموزش داده می شود.»

به عقیده قولونجو علت ریشه ای تنش بین ایران و آذربایجان موجودیت کشور آذربایجان است که ریشه قومی مشترکی با آذربایجانیهای ایران دارد.وی در این خصوص گفت:«مسئله اسم و اینکه کشوری به نام "آذربایجان" در همسایگی ایران تشکیل شود از همان ابتدا ناراحتی هایی را در داخل ایران ایجادکرده بود. این نارحتیها به داخل جمهوری اسلامی خلاصه نمی شد بلکه بیشتر این ناراحتی را می شد در داخل جامعه روشنفکری ایرانی دید مثلا حساسیتی که به اسم آذربایجان وجود داشته است و یا تاریخ سازی در مورد این مسئله که این اسم آذربایجان وجود نداشته است.»

قولونجو ضمن مخالفت با ارجاع دادن همه چیز به تاریخ و دید تاریخی٬ بر نقش اساسی حقوق در بررسی اینگونه مسائل تاکید کرد و گفت : «من زیاد با بحث تاریخی در مورد این مسائل موافق نیستم اگرچه خانات آذربایجان در تاریخ وجود داشته اند و اگرچه کشور آذربایجان به صورت سیاسی در سال ۱۹۱۸ به صورت سیاسی ایجاد شد. به عقیده من در مورد بسیاری از مسائل تاریخ نقش مهمی دنبال نمی کند و این حقوق است که نقش اساسی ایفا می کند و پافشاری بر تاریخ تنها اوضاع را متشنج تر می کند. سیاستی از همان نوع که حماس یا خود ایران در قبال اسرائیل دارند و به تاریخ استناد می کنند.»

این عضو آداپ ضمن رویایی خواندن نظرات افرادی که در مورد نام آذربایجان و خواسته های آذربایجانیها در ایران همیشه به تاریخ استناد می کنند گفت:«به نظرم این مسائل به هیچ وجه واقع گرایانه نیست و جنبه رویایی دارد. واقعیت این است که کشوری به نام کشور آذربایجان وجود دارد.همچنبن یک جامعه معترض آذربایجانی در داخل مرزهای ایران وجود دارد. جامعه ای که مطالبات جدی فرهنگی دارد و در طول این مدت توانسته این مطالبات را به بسیاری از مخالفان خود تحمیل کند به طوری که بسیاری از کاندیداهای ریاست جمهوری حتی اگر شده از مطالبات این مردم به صورت مقطعی سخن گفته اند.»

قولونجو در خصوص علت اصلی حمایت ایران از ارمنستان گفت:«حمایت ایران از ارمنستان هم از همین جا یعنی وجود جامعه بزرگ آذربایجانی در ایران شکل میگیرد و اگرچه جمهوری آذربایجان بعد از تشکیل نتوانست حمایتی از آذربایجانیهای ایران بکند اما حمایت ایران از ارمنستان موج اولین اعتراضات آذربایجانیها در ایران را سبب شد که بعد از اشغال قره باغ در دانشگاه تبریز تظاهرات گسترده ای در اعتراض به سیاست ایران در این خصوص اتفاق افتاد.»

این عضو انجمن قلم آذربایجان جنوبی برای بیان تاریخچه آذربایجان جنوبی و شمالی ضمن توصیف آذربایجان فرهنگی تصریح کرد:«آذربایجان فرهنگی تاریخچه زیادی دارد و اینکه آذربایجانیهای دوسو بخواهند مناسبات نزدیک فرهنگی داشته باشند این هم تاریخچه زیادی دارد. مثلا ژانر ادبی در ادبیات آذربایجان قبل از استقلال جمهوری آذربایجان به نام ادبیات حسرت بوده است که شعرایی بوده اند که مجبور شده اند به جمهوری آذربایجان بروند از قبیل بالاش آذراوغلو٬ مدینه گلگون و حکیمه بلوری که از شهرهایی مثل زنجان و اردبیل و تبریز بوده اند. حتی مشهورترین نمونه ادبیات حسرت نامه نگاریهایی است که بین استاد شهریار و سلیمان رستم و حسن راحیم به صورت شعر بوده است. این ادبیات حسرت و یا اشعار و ترانه های بیشماری که اسم رودخانه آراز و کلمه تبریز در جمهوری آذربایجان تاریخچه زیادی در آذربایجان دارد.»

قولونجو در خصوص نام آذربایجان شمالی و جنوبی نیز گفت : «شاید در دوره ای نیاز به این نامگذاری ها نبوده اما اینکه جامعه ای است که اجازه بدهدید من آن را آذربایجان فرهنگی بنامم. آذربایجان فرهنگی فقط کشور آذربایجان نیست که در سازمان ملل تبت شده است و حتی استانهای آذربایجانشرقی و غربی هم نیست که رسماً در جمهوری اسلامی به اسم استان ثبت شده و حتی زنجان و اردبیل هم نیستند که اخیراً و در تاریخ نزدیک اسمشان را تغییر داده اند بلکه آذربایجان فرهنگی منطقه گسترده ای است و تاریخچه زیادی دارد. آذربایجان فرهنگی تاریخچه زیادی دارد و اینکه آذربایجانیهای دوسو بخواهند مناسبات نزدیک فرهنگی داشته باشند این هم تاریخچه زیادی دارد.»

قولونجو در توضیح تاریخچه تمایلات آذربایجانیهای دو سوی رود ارس به داشتن روابط فرهنگی به ادبیات حسرت در دو سوی دود ارس اشاره کرد و گفت:« ژانر ادبی در ادبیات آذربایجان قبل از استقلال جمهوری آذربایجان به نام ادبیات حسرت بوده است که شعرایی بوده اند که مجبور شده اند به جمهوری آذربایجان بروند از قبیل بالاش آذراوغلو٬ مدینه گلگون و حکیمه بلوری که از شهرهایی مثل زنجان و اردبیل و تبریز بوده اند. حتی مشهورترین نمونه ادبیات حسرت نامه نگاریهایی است که بین استاد شهریار و سلیمان رستم و حسن راحیم به صورت شعر بوده است. این ادبیات حسرت و یا اشعار و ترانه های بیشماری که اسم رودخانه آراز و اسم تبریز را در ترانه های جمهوری آذربایجان تاریخچه زیادی در آذربایجان دارد.»

به باور قولونجو استفاده از اصطلاح آذربایجان شمالی و جنوبی برای جمهوری آذربایجان و آذربایجانیها در ایران سابقه ای طولانی در بین آذربایجانیها در ایران دارد وی تصریح کرد :«مسئله آذربایجان شمالی و جنوبی مسئله ای نیست که از طرف جمهوری آذربایجان مطرح شده باشد بلکه این مسئله قبلاً از سوی جامعه آذربایجانی ایران مطرح شد و هم اکنون هم مطرح شدنش دارد ادامه پیدا می کند مثلا گروههای زیادی به این نام ایجاد شدند و هم اکنون انجمن قلم آذربایجان جنوبی در تبعید که در حال شکل گیری است و بنده هم یکی از اعضای هیات موسس آن هستم هم این عنوان را در نامش دارد و استفاده از عنوان آذربایجان جنوبی یا به ترکی گونئی آذربایجان در مقاله ها و نوشته ها یک تاریخ بیشتر از بیست ساله دارد که موج جدید این حرکت آغاز شده است.»

تورج اتابکی نیز که به عنوان تاریخدان در برنامه افق صدای آمریکا حضور یافته بود ضمن بیان اینکه وی تاریخدان است و غیر از بحث تاریخی در اهلیت وی نیست گفت:«تاریخ حافظه تاریخی و هویت امروزی ما را هم رقم می سازد ضمن اینکه این تاریخ همه چیز هم نیست و البته خواست مردم درست و برحق است و باید در نظر گرفت. دوستان زمانی که بحث هویت را مطرح می کنند فقط هویت زبانی را مطرح می کنند حال آنکه هویت آذربایجانی لایه های مختلفی دارد به عنوان مثال پس از استقلال جمهوری آذربایجان بسیاری از آذربایجانیان ایران که چپ بودند و بعد از شکست فرقه دموکرات آذربایجان گریخته بودند و در باکو و شهرهای آن دیار زندگی می کردند مورد بی اعتنایی و حتی تجاوز نیروهای ناسیونالیستی آذربایجانی قرار گرفتندو بخشی از دفاترشان را مصادره کردند و دامنه فعالیتشان را محدود کردند وگفتند که شما عمله روسها هستید ضمن اینکه اینها آذربایجانی بودند و به زبان همان ناسیونالیستها صحبت می کردنداما اینها وقعی به این نگذاشتند و آنچنان صحنه را بر آنها تنگ کردند که بسیاری از آنها جلای آنجا کردند و به کشورهای دیگر گریختند. این یک نمونه است و به نظر من ندیدن تعلقات سرزمینی و آیینی درست نیست.»

اتابکی در ادامه افزود:«به اعتقاد من در جمهوی آذربایجان یک هویت سرزمینی آذربایجانی وجود دارد و در ایران هم ما هویت سرزمینی ایرانی داریم. ما در ارکان جمهوری اسلامی بسیاری آذربایجانی زبان داریم که خودشان را عامل اجرایی سیاستهای جمهوری اسلامی می دانند.نمایندگانی در ژارلمان ایران نشسته اند که ضمن اینکه آذربایجانی هستند اما در حقیقت سیاست گذاریهای جمهوری اسلامی را می پذیرند و عمل می کنند کسانی داریم در جناح چپ و مخالفین هستند کسانی در جناح ملی گرایی مخالفین هستند. این تنوع و گونه گونی ها را ندیدن و همه را سرکیسه کردن زیر یک هویت ما را از واقعیت دور می کند. عده ای اپوزیسونند و سرکیسه کردن همه این هویتها زیر هویت زبانی درست نیست.»

قولونجو با اشاره به بخشی از سخنان اتابکی که گفته بود آذربایجانیها در دوره های گذشته در جمهوری آذربایجان تحت فشار بوده اند تصریح کرد:«امیدوارم صحبتهای من این تداعی را نداشته باشد که دولت جمهوری آذربایجان از آذربایجانیهای ساکن ایران حمایت می کند. چون آقای دکتر اتابکی در جایی فرمودند بر آذربایجانیها فشارهایی را آورده اند . بله در مواقعی از سفر فعالین شناخته شده آذربایجانی به جمهوری آذربایجان جلوگیری شده است یا از اجرای بعضی کنسرتها جلوگیری شده و دولت جمهوری آذربایجان به فشارهایی که از طرف جامعه آذربایجانی در داخل ایران بوده یا فشارهای که از طرف نهادهای غیر دولتی آمده بی توجه بوده که حداقل حمایتهایی بشود. حداقل از پناهندگان آذربایجانی که به آذربایجان رفته بودندحمایت شود که نشد و البته این به خاطر مشکلاتی است که آذربایجان دارد و همچنین خود جمهوری آذربایجان مشکل حقوق بشر در داخل خودش دارد و بعضی ژورنالیستها را زندانی می کند.»

به اعتقاد قولونجو آذربایجانیها به میزان کافی در تصمیم گیریهای ایران دخالت داده نمی شوند. وی در واکنش به سخنان اتابکی در خصوص کارگزاران ترک در داخل سیستم جمهوری اسلامی گفت: «در جمهوری اسلامی جوامع شیعه ساکن ایران می توانند در دولت مقامهایی داشته باشند این می تواند از آذربایجان باشد از مناطق فارس نشین باشد از کردهای شیعه.اما اینکه سهم آذربایجان چقدر بوده به طور قطعی می توان گفت که سهم آذربایجان کمتر بوده است. وزیران شیعه بوده اند و اگر درصد وزیران نسبت به جمعیت آذربایجانی حساب کنیم همیشه نسبت به جامعه فارس وزیران کمتری داشته اند و یا حتی در مورد مسائل دیگر مثلا در مورد کتابهایی که گاها اجازه چاپ داده اند بر اساس آماری خود ایران داده است در فاصله سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ تعداد کتابهایی که برای هر صد هزار نفر ارمنی در ایران چاپ شده حدود ۵۰ جلد بوده برای هر صدهزار کرد چاپ شده حدود ۹ تا بوده و برای هر صد هزار عرب حدود ۵ تا و برای هر صد هزار بلوچ حدود ۲ و خورده ای بوده وبرای هر صد هزار آذربایجانی حدود ۱ و خورده ای بوده است. اینها تعداد کتابهایی که به این زبانها چاپ شده است. فکر می کنم مسئله مذهبی در این مورد قاطی مساله شده که اگر مسئله اقلیت سنی در آذربایجان را در نظر بگیریم مشخص می شود که مسئله به چه گونه است.»

علیرضا قولونجو در بخش دیگری از سخنانش در مورد اختلافات در مورد رژیم حقوقی دریای خزر میان ایران و آذربایجان علت اصلی این امر را خودبزرگ بینی تاریخی طرف ایرانی دانست و افزود : «در مورد تقسیم خزر این مسئله به خاطر اعتراض ایران صورت گرفت و بسیاری از این مسائل به خاطر خودبزرگبینیهای تاریخی ایجاد شده به گونه ای که سهم ایران که قبلا سیزده درصد بوده الان ادعا می کند که بیش از نصف خزر مال ایران است.»

بینندگان برنامه افق صدای آمریکا نیز با شرکت در نظرسنجی صفحه فیس بوکی برنامه افق صدای آمریکا در خصوص علت اصلی تنش بین ایران و آذربایجان یه گزینه مسئله اتنیکی رای داده بودند.به دنبال برگزاری این مناظره تلویزیونی وبسایت جام آنلاین که از سایتهای متعلق به حکومت جمهوری اسلامی است به صدای آمریکا جمله و صدای آمریکا را به خاطر دعوت از علیرضا قولونجو عضو هیات اجرایی آداپ مورد حمله قرار داد و این شبکه را به دامن زدن به اختلافات قومی در ایران متهم کرد.

برای مشاهده مصاحبه به لینک زیر مراجعه کنید:
 
 
 
منبع : ساوالان سسی

در باره " فرهنگ قديم و غني" آقای فرهادی - یاشار گولشن

ساوالان پورت : امسال جايزه اسکار در بخش فيلم هاي خارجي را براي اولين بار به يک فيلم ساخت ايران بنام "جدائي نادر از سيمين" دادند. اين فيلم که بنام  "جدائي" در اکران هاي خارج از ايران پخش شده است پيش از اين نيز از جشنواره هاي ديگري جايزه برده بود. من هنوز اين فيلم را نديده ام و طبعا هيچ اظهار نظر شخصي در باب کيفيت آن نميتوانم داشته باشم اما اين را ميتوانم حدس بزنم که با وجود اين همه جايزه از جاهاي مختلف، اين فيلم لابد کيفيت برجسته اي- حداقل از زاويه هنر فيلمسازي و استعاره پروري دارد.  منظور من اما از اين نوشته کوتاه بحث در باره کيفيت هنري اين فيلم نيست و اينکه استحقاق بردن اين جايزه را داشته و يا نداشته است. آنچه مرا به عنوان يک ناظر در حاشيه نشسته، مبهوت و حيران کرده حرفهائي است که آقاي اصغر فرهادي هنگام دريافت جايزه گفته و بدنبال آن سيل تبريک ها و اظهار نظر هائي است که از اين ور و آنور و از  داخل و خارج ايران مطرح شده است. اول به اظهار نظر خود سازنده فيلم به پردازم.

وي در حرفهاي خود در موقع دريافت اين جايزه گفت: "سلام به مردم خوب سرزمین‌ام. در این لحظه بسیاری ایرانیان سرتاسر جهان دارند ما را نگاه می‌کنند. فکر می‌کنم آن‌ها بسیار خوشحال‌اند. آن‌ها تنها به خاطر این جایزه‌ی مهم یا یک فیلم یا فیلم‌ساز خوشحال نیستند. آن‌ها خوشحال‌اند، چون در این زمان که صحبت جنگ و تهدید و حمله بین سیاستمداران رد و بدل می‌شود، این جا صحبت از فرهنگ غنی کشورشان ایران است. یک فرهنگ غنی و قدیمی که زیر گرد و غبار سیاست پنهان مانده است. من با افتخار این جایزه را تقدیم مردم سرزمین‌ام می‌کنم. مردمی که برای همه فرهنگ‌ها و تمدن‌ها احترام قائل‌اند و با نفرت و خشونت سر سازگاری ندارند"

من وقتي اين را شنيدم فکر کردم شايد معني حرفهايش را نفهميده ام. دوباره وقتي آنرا در اينترنت مرور کردم فهميدم نه! اين آقاي فرهادي حقيقتا نماينده فرهنگ  "ايراني"  به آن معني واقعي است که ما ميشناسيم و  مثل همه فرهنگمداران ايراني مفتخر به  "فرهنگ غني و قديمي" ميباشد. البته غناي اين فرهنگ در چيست و قدمت آن تا کجاست ميتواند روايات مختلف داشته باشد. از ديد اسپانسر هاي ساخت اين فيلم يعني تشکيلات وابسته به جمهوري اسلامي،  اين فرهنگ غني همان فرهنگ سنگسار و بي حرمتي زنان است و قدمت آن هم به چهارده قرن ميرسد، اما پان ايرانيست هاي دو آتشه،  فرهنگ آنرا از نوع شاهنشاهي به حساب مياورند و آنرا تا دوره کورش هم ميرسانند.

مشکل  اين اظهار نظر تنها این نيست که اين" فرهنگ غني و قديمي" چه مختصاتی دارد.  مساله در هيپوکراسي و يا بعبار ت ديگر دوروئي و شارلاتانيسم نهفته د راين صحبت است بخصوص  اگر توجه کنيم که ايشان از فرهنگی حرف ميزند که ادعا میکند مردمش به همه فرهنگ ها و تمدن ها احترام قائل اند. در مرحله اول يک ناظري که از ايران و "فرهنگ غني اش " هيچ نميداند کمي ممکن است ابرو بالا بياندازد که شما ئي که اول از فرهنگ خود تعريف ميکني و بعد منت ميگذاري که براي ديگر فرهنگها هم احترام قائلي،  نشان ميدهد که نگاهت از بالاست و اين خيلي هم نشان از فرهنگ غني ندارد يعني اينکه اول به فرهنگ قديمي خودت مينازي و سپس با تبختر،  ديگران را هم مينوازي. اما اين ظاهر قضيه است. براي ايراني ها بخصوص آن دسته از ايرانيها که در عمق به " فرهنگ قديم و غني"  ایرانی آشنائي دارند، اين مساله از جنبه ديگري نيز حيرت انگيز است و آن اينکه اصلا و از بيخ و بن دروغ است. آخر کجا اين جماعت به "همه فرهنگ‌ها و تمدن‌ها"  احترام ميگذارند؟. پس آنها که در تلويزيونهايشان، روزنامه هایشان،  سايتهايشان، مهمانيهايشان و در همه اعمال و کردارشان به جز تحقير و توهين به عربها و ترکها کاري ندارند، آنهائي که حتي به همزبانان خود که از بد روزگار از افغانستان آواره شده اند، اينگونه وحشيانه برخورد ميکنند، آنها که بقول يک از تئوريسينهاي خودشان نود درصدشان نژاد پرست هستند، از آسمان هفتم نازل شده اند؟. من هیچ نفهمیدم  که وقتی  آقاي فرهادي به آنان که با نفرت سر سازگاري ندارند اشاره میکرد از چه کسانی حرف میزد. 

حالا مفاهيم نهفته در داخل اين صحبت را فراموش هم بکنيم بالاخره با دوره افتادن هاي آنهائي که نانشان بسته به اين "فرهنگ غنی و قدیمی"  است چه بايد بکنيم؟ راستي اين که میراث داران اين "فرهنگ غنی و قدیمی” پس از اعلام اين جايزه هر يک دست از پا نميشناسند تا از اين نمد کلاهي براي خود دست و پا کنند در کجاي اين "فرهنگ غني و قديم"  ميگنجند؟

 چند دقيقه پس از اعلام اهداي جايزه به اين فيلم،  خبرگزاري فارس با رنگ و لعاب دادن به صحبت هاي سازنده فيلم،  اين عبارت  "و تنش‌هایی که طی ماه‌های اخیر بر سر برنامه هسته‌ای ایران میان غرب و ایران به وجود آمده"  را نيز به " برای تمامی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها ارزش قائلند" در متن صحبت اضافه کرد تا تکليف آن دسته از خوديها را که نميدانستند چه عکس العملي د راين مورد نشان دهند روشن کند.

بر همين روال مديرکل نظارت و ارزشيابی در معاونت سينمايی وزارت ارشاد گفته که "اين جايزه حاصل سينمای ايران است و اين موفقيت متعلق به همه سينمای ايران است"  وي براي محکم کاري و اينکه آقاي فرهادي بعدا دبه در نياورد،  شاهد آورده که که  "اين فيلم که در ايران هم مورد توجه واقع شد و جايزه اصلی جشنواره فجر را از آن خود کرد با حمايت معاونت سينمايی به اسکار رفت".

سپس نوبت خوشه چيني ديگران رسيد. محمد خاتمي که خود يد طولاني در احترام “برای همه فرهنگ‌ها و تمدن‌ها”  دارد بخصوص ويدئو معروف وي در تحقير ترکها د راين زمينه شاهد عادلي است،  خود را به واگن در حال حرکت رسانده و گفت "آنان که به ایران و به آیین و فرهنگ و تاریخ این مرز و بوم دلبستگی دارند و احترام می‌گذارند، توفیق بزرگ شما را بار دیگر ارج مینهند"

پسر شاه نيز از قافله عقب نماند و از آنجا که خود و پهلوي ها را تنها ميراث داران اين فرهنگ قديم و غني ميداند پيام تبريکي فرستاد و بدون اين که خم به ابرو بياورد که اين فيلم ساخت جمهوري اسلامي است و پيش از وي،  هم دولتي هاي اصول گرا و هم اصلاح طلبان اسلامي مدعي مالکيت آن شده اند گفت که اين فيلم "جهان را دگر بار با فرهنگ و هنر ایران پیوند داد:"

سيرک عجيبي است. بنظرم سازنده فيلم "جدائی" اين وسط علاوه بر کسب جايزه اسکار، برنده جک پات هم شده است. وي که با تکیه به خلاقيت خود توانسته ماشين فيلمسازي جمهوري اسلامي را براي ساخت فيلم مورد نظر خود به خدمت بگیرد، با پشتوانه لشکر قدرتمند لابي هاي جمهوری اسلامی فيلم را در دنيا مطرح بکند و با حرفهاي باب طبع خود رهبران هر دو طرف صحنه سياست ايران و خیل مردمی را به حمايت خود بکشاند که به باستانگرائي و "فرهنگ غني و قديم" به مثابه تسکینی برای افسردگی خود  در تقابل فلاکت امروزشان در مقایسه با پيشرفت و بهروزي دنياي اطراف خود توسل میجویند، واقعا استحقاق این جک پات را دارد و جا دارد که از اين زاويه نیزبه ايشان تبريک گفت

۱۳۹۰ اسفند ۸, دوشنبه

ارتش سوریه حمص و چند شهر استان ادلب را گلوله باران کرد

ساوالان پورت :  در حالی که گلوله باران شهر حمص ادامه دارد، ارتش سوریه حملات تازه‌ای را علیه چندین شهر در استان ادلب در شمال غرب این کشور آغاز کرده است.

یک خبرنگار بی‌بی‌سی می گوید که سربازان ارتش سوریه بنش و چند شهر کوچک دیگر در نزدیکی شهر ادلب را با گلوله های توپ، خمپاره و سلاح های ضدهوایی زیر آتش گرفته اند.

مخالفان دولت سوریه می گویند که حملات به شهر حمص هم ادامه دارد.

این در حالی است که رئیس جمهوری فرانسه گفته بود نشانه هایی از یافته شدن راه حلی برای خارج کردن روزنامه نگاران مجروح غربی از این شهر دیده شده است.

گزارش ها از حملات نیروهای امنیتی سوریه به مناطق تحت کنترل مخالفان در چند شهر استان ادلب، از جمله سرمین، معرة النعمان و بنش حکایت دارد.

یان پنل، خبرنگار بی‌بی‌سی که در شمال سوریه حضور دارد می گوید که ساکنان شهر بنش که در چند هفته اخیر تحت کنترل ارتش آزاد سوریه و ارتش آزادیبخش سوریه بوده است، امروز صبح با صدای گلوله باران از خواب بیدار شدند.

ارتش با سلاح های ضد هوایی به سوی شهر تیراندازی کرد و سربازان نیروی زمینی در حاشیه شهر مستقر شدند.

خبرنگار اعزامی بی‌بی‌سی می گوید که گلوله باران کاملا بی هدف بود و بیشتر گلوله ها به جای مواضع مخالفان مسلح به مناطق مسکونی اصابت می کرد.

کمیته هماهنگی محلی، گروه مخالفی که اعتراضات را سازماندهی و ثبت می کند، اعلام کرد که شهرهای سرمین و سراقب هم که در نزدیکی بنش قرار دارند، گلوله باران شده اند.

به گفته این گروه، شهر معرة النعمان در کنار شهر ادلب هم مورد حمله قرار گرفته و تانک های ارتش از جنوب وارد شهر شده اند.

کمیته هماهنگی محلی اعلام کرده است که در طول روز دوشنبه مجموعا ۳۰ نفر در سراسر کشور به دست نیروهای امنیتی کشته شده اند.

منبع : بی بی سی

باکيدا ايرانين موختليف تشکيلاتلارينا مخصوص 16 «نوماينده‌ليگي» جاسوس فعاليتيله مشغولدور

ساوالان پورت : خوجالي سويقيريمينين تؤره‌ديلمه‌سينده ايرانين الي اولوب

فئورالين 26-دا آذربايجان، تورکييه ايجتيماعيتي، ائلجه ده دونيانين موختليف اؤلکه‌لرينده ياشايان سويداشلاريميز خوجالي فاجيعه سينين 20-جي ايلينده سويقيريم قوربانلاريني آندي. آما ايراندا ياشايان 35 ميليون سويداشيميزا خوجالي فاجيعه سينين ايلدؤنومونو آنماغا، کوتلوي آکسييالار کئچيريلمه‌سينه ايمکان وئريلمه‌دي. دوزدور، گونئيلي سويداشلاريميز موختليف فورمالاردا سويقيريم قوربانلارينين خاطيره‌سيني ياد ائتدي، بو هاقدا بياناتلار يايديلار، ائرمني-داشناک فاشيستلرينين تؤرتديگينه اؤز اعتيراضلاريني بيلديرديلر. «تراکتور»ون اويونو تورکون هاراي مئيدانينا چئوريلدي. چونکي ميللي کيمليگيني، ميللي طلبلريني باشقا جور اورتايا قويماق مومکون دئييل.

فارس-موللا رئژيمي ميليونلارلا سويداشيميزين خوجالي سويقيريميني ياد ائتمه‌سينه ايجازه وئرمه‌دي. سببي ده او ايدي کي، رسمي تئهران «خوجالييا عدالت» ايدئياسينين ميللي ايدئيايا چئوريلديگيني باشا دوشور، بيلير کي، بو ايدئيا بوتون آذربايجانليلاري روحن، منن بيرلشديرير. بو ايسه فارس رئژيميني حددن آرتيق تلاشلانديرير.

35 ميليون آذربايجان تورکونون قوزئي آذربايجانين دردينه شرعيک اولماسي، خوجالي سويقيريميني تؤره‌دنلر، قاراباغي ايشغال ائدنلره نيفرينلر ياغديرماسي فارس-موللا رئژيميني ائرمنيلردن آز ناراحات ائتمير. ائرمنيلرين قوندارما سويقيريم گونونو قئيد ائتمک اوچون تئهراندا اونلارا گئنيش شراييط يارادان تئوکراتيک رئژيمين فاکتيکي اولاراق موسلمان، تورک دوشمني اولماسي بير داها اورتايا چيخير. تأسوف کي، بورادا بير مسله ندنسه اونودولور. خاتيرلاديم کي، محض خوجالي فاجيعه سيندن بير گون اول ايرانين واسيطه‌چيليگي ايله 3 گونلوک آتشکس حاقيندا راضيلاشما الده اولونموشدو. فئورالين 26-دا معلوم اولدو کي، فارس رئژيمي خوجالييا گئنيشميقياسلي هوجوما کئچمه‌سي اوچون ائرمنيلره واخت قازانديريب، ديقتي يايينديريب. حالبوکي، همين آتشکس گونلرينده دؤيوشلر زاماني هلاک اولانلارين مئييدلري ييغيلمالي ايدي. بو فاکتا ديقت يئتيريلمه‌سهده ايران رئژيمينين آذربايجان خالقينا قارشي دوشمنچيليگي نؤوبتي دفعهشوشانين ايشغالي زاماني اؤزونو گؤستردي. خاتيرلاداق کي، 1992-جي ايل ماي آيينين 8-د، شوشانين ايشغاليندان ايکي گون اول ايرانين واسيطه‌چيليگي ايله (خوجالي سويقيريمي عرفه سينده اولدوغو کيمي) آذربايجان و ائرمنيستان آراسيندا 9 گونلوک آتشکس راضيلاشماسي الده اولونموشدو.عالي سووئتين صدري ياقوب محمدوو تئهرانا گئدر-گئتمز شوشانين ايشغال اولونماسي خبريني ائشيديب گئري قاييتميشدي. ديگر رايونلاريميز ايشغال اولونان زامان ايرانين فارس-موللا رئژيمينين اويناديغي بدنام، اينسانليغا، موسلمانليغا ياراشمايان رول دا خاطيرالردن سيلينمه‌ييب. بير ميليون قاچقين و مجبوري کؤچکون اوردوسو ايله اوزلشن آذربايجان «هومانيتار يارديم» آدي آلتيندا اؤلکه‌ميزه نوفوز ائتمه‌يه چاليشان ايرانين تخريبات و تفريقه‌لرينين، جاسوسلوق فعاليتينين شاهيدي اولدو. همين ايللرده مطبوعات سهيفلرينده فارس-موللا رئژيمينين يوزلرله گنجي ديني تحصيل آدي آلتيندا ايرانين قوم، مشهد شهرلرينه آپارماسي، تئررورچو، «ايسلام اينقيلابي ايخراج»اتچيسي کيمي يئتيشديرمه‌سي و س. حاقيندا دفعه لرله يازيليب.
«موسلمان» ايران بيرباشا ايشغالچي ائرمنيستانا دستک وئريب، حتّي ائرمنيلرين پرئزيدئنتلييه ناميزدلري دفعه لرله ايراندان گلن مئهري يولونو «حيات يولو» آدلانديرميشلار. فارس-موللا رئژيمينين ايشغال آلتينداکي آذربايجان تورپاقلارينين تالان ائديلمه‌سينده ائرمنيلرله بيرگه فعاليت گؤسترمه‌سي ده دفعه لرله ثوبوتا يئتيريب. آذربايجان خالقي «آلوو» و «شرق» ياتاقلاريندا کشفيات آپاران گميلريمزين تهديد اولونماسيني، ايرانين حربي طيارهلرينين هاوا سرحديميزي پوزماسيني دا اونوتماييب. بودورمو، فارس-موللا رئژيمينين موسلمانچيليغي؟ بين الخالق تئرروريزمي، «حزب الله، «حماس» کيمي تئررور تشکيلاتلاريني دستکله‌ين فارس-موللا رئژيمينين آذربايجاندا تئررور آکسييالاري تؤرتمک نيتلرينين قارشيسي دفعه لرله آلينيب. آما سون ايللرده بير داها آيدين اولور کي، ايران حقيقتن ده بين الخالق تئرروريزمي دستکله‌ين اؤلکه‌دير، جورج بوشون تعبيرينجه دئسک، «شر اوچبوجاغينا» داخيلدير. بونو ايرانين موختليف گوج و کشفيات استروکتورلاري ايله باغلي تئررور قروپلارينين ايفشا اولونماسي دا بير داها تصديقله‌يير. رسمي تئهران آذربايجاندا ايجتيماعي-سياسي وضعيتي گرگينلشديرمه‌يه، «ايسلام اينقيلابي ايخراج ائتميه» چاليشير، بونو تئررور قروپلارينين الي ايله دين پرده‌سي آلتيندا حياتا کئچيرمک نيتينده‌دير. تکجه باکيدا ايرانين سفيرليگي، کونسوللوغو ايله ياناشي، 16 تشکيلات نوماينده‌ليگي (قيرميزي آيپارا جمعيتي، ايمام خومئيني ايسلام خئيريييه جمعيتي، ايران هاوا يوللارينين نوماينده‌ليگي، ايران گميچيليگينين نوماينده‌ليگي، «سحر» تئلئکانالي، «فارس» آگئنتليگي، «ايران» قزئتي»، «حوسینیه» مسجيدي و س.) جاسوس فعاليتي ايله مشغولدور. بو شبکه‌يه نه قدر گيزلي قروپلارين، شخصلرين عاييد اولماسيني سؤيله‌مک چوخ چتيندير.

حالبوکي آذربايجان رئسپوبليکاسينين ايراندا بير سفيرليگي، بير ده تبريزده کونسوللوغو فعاليت گؤسترير. بئله بير موقاييسه آچيق-آيدين شکيلده گؤسترير کي، فارس-موللا رئژيمي بد نيتليدير.

آرتيق 20 ايلدير کي، اؤلکه‌ميزه «ايسلام اينقيلابي» ايله ياناشي؟ نارکوتيکا ايخراجي ايله ده مشغول اولان فارس رئژيمي گوندن-گونه داها دا حياسيزلاشير. بين الخالق ايجتيماعيتين سانکسييالاري ايله اوزلشن رسمي تئهرانين غضبيني، کينيني، نيفرتيني آذربايجان رئسپوبليکاسينين اوزرينه يؤنلتمه‌سي داها آيدين شکيلده اؤزونو گؤسترير. هووه پروقرامي حياتا کئچيره‌رک بوتون رئگيونا تهلوکه يارادان تئوکراتيک رئژيم آذربايجان رئسپوبليکاسينين سيماسيندا اؤزونه رقيب گؤرور. اونا گؤره ده آذربايجان ايجتيماعيتي، ائلجه ده گونئيلي سويداشلاريميز کيفايت قدر احتياطلي اولماليدير. چونکي فارس-موللا رئژيمي آذربايجان دؤولتچيليگيني محو ائتمک اوچون هر جور اجلافليغا ال آتير.

منبع : آزربایجان خالق جبهه سی قزئتی

بیانیه حزب قورتولوش آذربایجان جنوبی نسبت به عضویت تقی سلحشور از فعالین مدنی آزربایجان در حزب

ساوالان پورت : طبق اطلاعات دریافتی از مطبوعات خبردار شدیم که یکی از معترضان به خشکانیدن دریاچه اورمیه و از مدافعان حقوق فرهنگی آزربایجان به نام آقای تقی سلحشور به عضویت در حزب قورتولوش آذربایجان جنوبی متهم شده است.


حزب قورتولوش آذربایجان جنوبی به اطلاع افکار عمومی می رساند که ایشان هرگز عضو ویا طرافدار این حزب نبوده اند.


کمیته مرکزی  حزب قورتولوش آذربایجان جنوبی

۲۰۱۲/۰۲/۲۵


مئدیا‌دان آلدیغیمیز خبرلره گؤره، آذربایجانین مدنی حاق‌لاری‌نین قوروجولاریندان‌ و “اورمو گؤلو”نون قوروتولماسینا قارشی اعتیراض چیلاریندان‌ بیری، تانینمیش میللی چالیشقان آذربایجان‌لی“تقی سلحشور” گونئی آذربایجان قورتولوش پارتیاسی اویه‌سی اولما سوچو ایله یارقیلانمش‌دیر.


گونئی آذربایجان قورتولوش پارتیاسی، بو قونو ایله باغلی، آدی گئچن وطنداشیمیزین هئچ بیر زامان پارتیامیزلا یاخین‌دان-اوزاق‌دان ایلیشگی‌سی اولمادیغینی بلیرده‌رک، اونون پارتیا اویه‌سی و یا سمپاتی اولماماسینی رسمی شکیل‌دن اعلان ائدیر.


گونئی آذربایجان قورتولوش پارتیاسی-یؤنتیم قورولو


۲۰۱۲/۰۲/۲۵

میتینگ بزرگ در استانبول به مناسبت سالگرد قتال عام خوجالی

ساوالان پورت : به مناسبت بیستمین سالگرد قتل عام خوجالی در قره باغ اشغالی میتینگ بزرگی در میدان تقسیم واقع در مرکز شهر استانبول برگزار گردید.

امروز 26 فوریه دهها هزار نفر در میدان مرکزی شهر استانبول، میدان تقسیم گردهم آمدند تا یاد و خاطره شهدای قتل عام خوجالی را گرامی بدارند. این میتینگ با شرکت گسترده ترکهای ترکیه، آزربایجان شمالی و جنوبی و دیگر کشورها و جوامع ترک برگزار گردید.

در این گردهمایی ادریس نعیم شاهین وزیر کشور دولت ترکیه را تمثیل می کرد. همچنین تعداد زیادی از نمایندگان مجالس ملی ترکیه و آزربایجان، اتحادیه ها و سندیکاهای صنفی، نهادهای مدنی غیر دولتی و هنرمندان ترکیه شرکت داشتند.

در میتینگ شعارهایی همچون "عدالت برا ی خوجالی" و "آزربایجان، ترکیه؛ یک ملت، دو دولت" به کرات داده شد.

همزمان میتینگها، کنفرانسها و نمایشگاه هایی به همین مناسبت در دیگر شهرهای ترکیه از جمله آنکارا، اسکی شهیر، نئو شهیر، ادیرنه، قیصریه، ارضروم و سیواس برگزار شد.

لازم به ذکر است به دنبال حمله نظامی نیروهای نظامی و شبه نظامی ارمنی به اراضی آزربایجان شمالی که با حمایت نظامی – لجستیکی روسیه و سیاسی – تدارکاتی ایران وارد عمل شده بودند، روزهای 25 و 26 فوریه 1992، واحد موتوریزه 366 ارتش سرخ متشکل از نیروهای ارمنی و روس وارد قصبه خوجالی در قره باغ علیا شده و 613 نفر آزربایجانی را قتل عام کردند.

امروز 20 سال از آن واقعه می گذرد ولی با این حال بسیاری از کشورهای غربی و حتی مسلمان همچون ایران بدلیل ملاحضات سیاسی بر این واقعیت چشم می پوشند.

منبع : آرازنیوز

مصاحبه اختصاصی آراز نیوز با علی سلیمی از پناهندهنگان فعالین ملی آزربایجان در ترکیه

ساوالان پورت : مصاحبه وب سایت آراز نیوز ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان با آقای علی سلیمی متخصص موتور جت هوا پیمای شکاری اف-5 و اف-4 و از پناهندهنگان فعالین ملی آزربایجان در ترکیه انچام داده است که میتوانید در زیر مشاهده کنید.



آراز نیوز :جناب سلیمی لطفا خودتان را برای خوانندگان ما معرفی نمایید

قبلا از صمیم قلب از آراز نیوز و دست اندرکاران سایت که این مصاحبه را ترتیب دادند سپاس گذارم



من علی سلیمی متولد سولدوز (نقده) هستم ؛و از نظر شغلی متخصص موتور جت هوا پیمای شکاری اف-5 و اف-4 از دانشکده تخصصی نیروی هوایی تهران هستم.

                                                                                          

آرازنیوز؛ جناب سلیمی شما از چه تاریخی مبارزه بر علیه رژیم ارتجاع و شوونیزم در ایران را شروع کردید؟

ببینید دوستان و برادرانم سابقه مبارزات به قبل از انقلاب 57 بر میگردد زمانی که در سال 1355 در پایگاه هفتم شکاری شیراز خدمت میکردم ؛اما بایدعرض کنم این مبارزه با اینکه با شعور ملی توآم بوده اما رنگ و بوی مارکسیستی داشت . اواخر سال 1355 که به تهران انتقال یافتم تحت تعقیب قرار گرفته از نیروی هوایی متواری شدم تا اینکه با پیروزی انقلاب 57 به نیروی هوایی بر گشته و خود را به یگان مربوطه معرفی نمودم .وبعد به پایگاه دوم شکاری تبریز انتقال یافتم و در سال 58 من نیز مانند بقیه همشهریانم به صفوف مبارزین خلق مسلمان که به رهبری ایت الله شریعتمداری هدایت و رهبری میشد و عمده هدفشان ایجاد حکومت ایالتی و ولایتی و مخالفت با ماده 110 قانون اساسی بود پیوستم .به خاطر بسپارید اگر مردم ایران و سازمانهای به اصطلاح پیشرو انقلابی از این حرکت مترقی ضد ولایت فقیه حرکت ملی اذربایجان حمایت میکردند چه اتفاقی الان پیش امده بود .البته این سوال را باید از رفقای فداییمان بپرسم :نمیشد ان عینک بد بینی را نسبت به مردم اذربایجان از چشمانتان برمیداشتید؟



متاسفانه هنوز هم با ان عینک بدبینی به مبارزات مردم آذربایجان نگاه میکنید.ایا اینگونه نیست رفقا؟



آیا مبارزه مردم با شعور و ملی آذربایجان مبارزه رهایی بخش نبوده ؟و یا ان عینک شو ینیستی که شما در زیر عینک انتر ناسیونالیستی پنهان شده فکرمیکنید؟



ایا این ضد و نقیض گوییهای شما را مردم آذربایجان فراموش خواهند کرد؟متاسفانه باید بگویم هرگز.



شما انقلاب یک ساله حکومت پیشه وری را انطور که هست نشان نمیدهید و انرا به مبارزین ملی آزرربایجان تبریک نمیگویید ؛اما از حکومت 9 ماهه قاضی محمد در کردستان که آن هم به کمک مردم غیور اذربایجان بوجود امده بود چونان با اب و تاب به حزب دموکرات کردستان تبریک میفرستید که انسویش ناپیداست.



چطور شما الان حاضر هستید تا به پابوسی میرحسن موسوی و اقای کروبی هم بروید ایا فکر کرده اید که بعد از 30 سال جنایت حضرات همان حرفی را که ایت الله شریعتمداری 30 سال پیش میگفت تازه اقایان متوجه شده اند که این ماده 110 قانون اساسی چه فجایعی به باراورده در ان مرحله از تاریخ شما خمار ضد امپریالیستی ایت الله خمینی بودید مبارزات بر حق مردم اذربایجان را درک نکرده بودید ؛متاسفانه هنوز هم نسبت به حرکت ملی اذربایجان همان عکس العمل 30سال پیش را دارید.به خاطر داشته با شید شما میگفتید هر حرکتی که به سویتعیین حق سرنوشت و تضمینن عدالت اجتماعی باشدیک حرکت مترقی محسوب میشود ایا حرکت ملی اذربایجان جز اینها چیز دیگری میخواهد؟

نه دوستان شما هم مثل اینکه به پان ایرانیزم و به پان فا رسیزم بی میل نیستید .بگذریم ؛تا اینکه در زمستان 1358 بهترین فرزندان آذربایجان در ان تاریخ به خاک وخون کشیده شدند و بیشتر دوستان ما را گرفته و اعدام کردند از جمله سرگرد مقتدایی و سروان اسفندیاری و سیروس پذیرایی و 15 نفر دیگر از پایگاه نیروی هوایی دستگیر و بدون محاکمه به جوخه های اعدام سپرده شدند.



و ما نیز بعد از انها 9 نفر بودیم دستگیر و به شکنجه گاههای رژیم اتقالمان دادند.





آرازنیوز:جناب اقای سلیمی شما را به چه جرمی گرفته بودند؟

به خاطرات گذشته بر میگردم ما از اینکه مردممان (در حرکت خلق مسلمان) با شدت تمام سرکوب میکردند خیلی ناراحت بودیم رهبریت حرکت را در محاصره قرار داده بودند و رهبران محلی نیز یکی پس از دیگری دستگیر و به شکنجه گاههای رژیم انتقال میدادند و زمزمه های بمباران تبریز در بین مردم پیچیده بود . ما خودمان را برای مبارزه تمام عیاراماده میکردیم حتی هواپیماهایی که از تهران نیرو اورده بو دند پرسنل غیور اذربایجانی به هواپیماها اجازه فرود ندادند هواپیماها مجبور به بازگشت شدند ؛ پرسنلی که در شعبه اصلی هواپیما بودند

خبر مصلح شدن هواپیماها راابلاغ کردند که منتظر دستورات تهران هستند در ان موقع سرگرد فکوری فرمانده پایگاه تبریز بود . پرسنل محلی او را دستگیر و در یک اتاق ستادمحبوس کرده بودند پایگاه تبریز کلا در اختیار پرسنل محلی بود و خلبانان را تهدید میکردند و هواپیماها را دستکاری کرده بودند ؛حتی بعضی از هواپیماها که از طرف عملیات خلبانی جهت مانور پرواز میکردند در حین فرود بامشکلات عدیده ای مواجه میشدند .



مبارزه ادامه داشت شاید این مبارزه به یک مبارزه تمام عیار مبدل میشدیعنی جنگ تهران با تبریز اما با تاسف باید بگویم ارزوهایی که داشتیم همه شان با سخنرانی ایت الله شریعتمداری بر باد رفت .در این مصاحبه از وی خواسته بودند که از هواداران خود بخواهد به خانه هایشان بر گردند.



ایت الله شریعتمداری در این مصاحبه گفتند کسانی که به خانه هایشان نرونداز ما نیستند.تا از اینکه همه به اطاعت از رهبرانشان خیا بانها را ترکگفتند مبارزه به ارامی به سردی گرایید . با این کار تمام فعالین خلق مسلمان آزربایجان یکی پس از دیگری دستگیر و به جوخه های اعدام سپرده شدند . بعد از دستگیری دوستان پانزده نفریمان که همه شان بلا درنگ اعدام شدند و بعد از انها ما را به اتهام توطعه و تحریک و خرابکاری دستگیر و به زندان تبریز انتقالمان دادند.



در ان مرحله سازمانهای کومو نیستی به طور کلی به جز گروه اشرف دهقان حرکت ملی خلق مسلمان آذربایجان را محکوم و یک جریان ارتجاعی قلمداد میکردند حتی بر علیه رهبران حرکت افشا گریها یی هم میکردند.



اما باید عرض کنم که در ان تاریخ یک مقاله از تحولات داخلی پایگاه نوشته بودم که عوامل سر کوب رژیم را محکوم و از مبارزات بر حق مردم قهرمان اذربایجان حمایت کرده بودم که چرک نویس ان توسط بازجوهای رژیم کشف شد و از ان بر علیه من در دادگاه استفاده گردید



آرازنیوز: در آن زمان که شما دستگیر شدید آیا رژیم شما ها را شکنجه می کرد؟

ما را که دستگیر کرده بودند در زندان تبریز یک طرف سبیلهایمان را تراشیده بودند و یک طرفش مانده بود خیلی تحقیر امیز و زجر اور بود؛ زیر شدید ترین شکنجه ها و کتک کاریها ما را از هم جدا نگه داشته بودند و ان فشارهای جهانی که بارزات مردم تبزیز و کشتارهای بذون محاکمه انها را منعکس کرده بوودند و بعد از اینکه مبارزات مردم نیز مهار شده بود و رهبران حرکت دستگیر اعدام یا در سلولها منتظر اعدام بودند ؛ رژیم کمی نفس راحت کشیده بود ؛ من را در یک سلول انفرادی نگه داشته بو دند که بعدا فرزند حاج اقاعلامه طباطبایی سید صادق طبا طبایی را اوردند ودر سلول کناری دکتر ایرانی منتطر اعدام بود بطورخلاصه بعد از بازجوییهای مکرر سید حسین موسوی تبریزی حاکم شرع وقت به داخل زندان امده و در پیش اقای سید صادق طبا طبایی به من گفت که شما وصیت نامه تان را بنویسید شما اعدام خواهید شد .امابعد از یک ماه شکنجه در زندان تبریز ؛دادسرای انقلاب ارتش یک نامه به اقای میر حسین موسوی نوشته بود واز وی خواسته بود که ما را به تهران اعزام نمایند ؛باید بگویم تازه مشکلات ما شروع شده بود و ما را به زندان جمشیدیه اوردند و بعد از چندین بار بازجویی به دادگاه جهت محاکمه فرا خوانده شدیم در سه جلسه محاکمه موفق به محکوم کردن ما نشدند و در دادگاه چهارم از پایگاه تبریز 30 نفر از اطلا عاتیها به عنوان شاهد به دادگاه اورده بودند که در این بین رییس حفا ظت اطلاعات پایگاه شکاری تبریز اقای سیدی و بایرامعلی از اعضای اطلاعات تبریز و یک نفر کرد به نام اقای رازیانی عضو اطلاعات و فرمانده گردان نگهداری هواپیما اقای حسن بلوریان نیز در بین این افراد بودند ؛ همه در محکمه فرملیشی بر علیه ما شهادت دادند به جز اقای حسن بلوریان فرمانده نگهداری؛ که این مسله باعث اخراج او از نیروی هوایی گردید.



در این بین من با سیدی در گیر شدم و من را از چجلسه بیرونم کردند .سیدی که خیلی میترسید از جلسه دادگاه بیرون امد که به من دلداری دهد دوباره با وی درگیر شدم و در ان زمان 3000 تومان برای سیدی دیه صادر کردند به علت ضرب وجرح.بعد از محاکمه با بقیه دوستان به زندان برگشتیم و برای دوستانمان حبسهای 6 الی 10 سال اعلام کردند ومن را به بند 209 زندان اوین منتقل کردند .تا اینکه چند ماه در انفرادی 209 بودم که ساعت یک ونیم نیمه شب درب سلول باز شد چشم بند سیاه رنگی را به چشمانم بستند اما صداهایی ارسلولهای کناری میشنیدم که بعضی از انها فریاد میکشیدند و میگفتند ما نمیخواهیم بمیریم ؛ما خانواده داریم بعضیها فریا د میکشیدند ما را زودتر اعدام کنید ..مرگ برخمینی ؛مرگ بر ارتجاع.



در این بین بعضی از صداها برایم اشنا بود ؛ ما را در یک محلی که اعدامیها را به انجا انتقال میدادند بردند همه چشم بند داشتند و دستهایشان بسته بود همه را به صف کرده بودند و بر رسر من یک پیت روغن نباتی خالی گذاشته ودند تا اینکه صدای به صف شدن پاسداران را میشنیدم که داشتند اماده شلیک میشدند .



در ابتدا من نمیدانستم که چند نفریم اما بعد از صدور دستور اتش صدای بچه ها در حین مردن شننیده میشد که فریاد میکشیدند و شعار مرگ بر خمینی سرمیدادند و از صدای اه وناله انها میشد حدس زد که حدود 200 الی 300 نفر تخمین زده میشد .



بعد از کشتار نوبت تیر خلاص بود .به سرهایشان یک تیر خلاص میزدند و خاموش میشدند . حدودا یک الی 2 ساعت سکوت محض حاکم بود گویا در انجا احدالناسی وجود نداشت .من نیز فکر میکردم که مرده ام اما انگشتانم و پایم راتکان میدادم با خود میگفتم تو زنده ای یک بام و دو هوا بین مرگ و زندگی میا ندیشیدم بالاخره بعد از 2 ساعت دستهای من را باز کردند و از دستم گرفتند و گفتند دفعه بعد انشالله تو هم میروی فعلا چند روزی مهمان ما باشید . دوستان خسته تان کردم زیاد کش نمیدهم اخر که بعد از یکسال به دادسرای نظامی اوردند استخوانهایم نرم شده بود وزنم از 90کیلو به 50 کیلو رسیده بود .وقتی به دادسرا رسیدیم سرهنگ عباسی دادستان نظامی وقت جهت تحول از پاسداران خودش شخصا امده بود . دستبند و چشم بند را باز کردند و من را تحویل سرهنگ عباسی دادند .به داخل دادسرا رفتیم وبه من سیگار و چای تعا رف کر دند .بعد از کمی صحبت در مورد جنگ و مسایل دیگر من را به زندان ارتش بردند .بعد از 2 ماه برایم 12سال حبس اعلام کردند.



آرازنیوز: نظرتان را در مورد حرکت ملی آذربایجان چی هست؟

فاز جدید حرکت ملی اذربایجان با الهام گرفتن از مبارزات پدرانشان و با پشت سر گذاشتن تجربیات تلخ و شیرین گذشتگانشان راه پر پیچ و خم تاریخشان را ادامه میدهند اما این بار با تجربیات بیشتر که مبادا اشتباهات گذشته تکرار شود .فاز جدید حرکت ملی در بهترین شرایط تاریخی بوجود امده است که رژیم فاسد و ارتجاعی و توتالیته اخوندیسم اخرین نفسهایش را میکشد .



حرکت ملی اذر بایجان با شعور و فهم انقلابی و با درک شرایط موجود خودش رابرای ضربه نهایی به رژیم توتالیته و شوونیزم اماده میسازد .



حرکت ملی اذر بایجان در این پروسه از تاریخ یک الترناتیو قوی و شکست ناپذیر؛میشود گفت بهترین دست اورد تاریخ اذربایجان میباشد .ملت بزرگ اذربایجان این فرصت تاریخی را نباید به هیچ عنوان و بهانه ای از دست بدهند .



به طور خلاصه حرکت ملی یک دست اورد نوین تاریخی و ملی برای اذر بایجان که در این حرکت تمام شيو نات حقوق بشری و حق و حقوق بین المللی و حق برابری انسانها و تقبیح شمردن اپارتاید و ضد استثمار و استعمار و به رسمیت شناختن تمام همسایه ها و دقیقا به رسمیت شناختن تمام مصوبات سازمان ملل متحد ؛یک حرکت ملی و مدنی و مترقی و در نوع خودش بی نظیر است.



من از اینکه این فرصت تاریخی را در کنار برادرانم و هم وطنان عزیزم در یافته ام بینهایت از خداوند منان سپاسگذارم .تنها ارزویم استقلال وطنم ازقید و بند اشغالگران غاصب و شو ونیزم فارس میباشد.



آرازنیوز:جناب سلیمی چه توصیه ای برای هم وطنانمان دارید؟

من از کوچکتر از ان هستم که توصیه داشته باشم ؛ اما میتوانم به عنوان یک شهروند اذربایجانی از دوستانمان که در ارتش و نیروی انتظامی و یا نیروی هوایی در حال خدمت هستند عرض کنم که صفوف خودشان را مستحکم نمایند و یکدیگر را بشناسند و اماده روز نهایی باشند و سعی کنند با تشکیلاتهای حرکت ملی در ارتباط باشند .



با ارزوی توفیق برای تمام مبارزین راه حق و عدالت صحبتم را با شعری ازعلامه طباطبایی تبریزی به پایان میرسانم



کشیدند میان دیده و دل دیوارها

چه حلاجها رفته اند بر دارها

اولین شماره ی نشریه سوسما منتشر شد

ساوالان پورت : اولين شماره نشريه سوسما (اين شماره با محوريت قره باغ) با همت جمعي از فعالين مستقل حركت ملي آذربايجان چاپ و منتشر شد. نشریه سوسما با منتشر کردن اولین شماره خود رسما فعالیت خود را آغاز کرد.

مجله خبری ساوالان پورت برای دست اندرکاران نشریه "سوسما" آرزوی موفقیت دارد.

سعید بی بایکال- ین آزربایجان سسی رادیو سو ایله مصاحیبه سی ــ ویدئو

ساوالان پورت : گونئی آزربایجان میللی حرکاتینین ایچ و دیش قوللاریندا قوپوقلوق ندنلری موضوسوندا سعید بی بایکال ین آزربایجان سسی رادیوسو ایله موصاحیبه سینی ایزله یه بیلرسینیز



موصاحیبه نی آشاغیدا کی لینکده ن آلا بیلرسینیز

http://www.youtube.com/watch?v=LZQbXa_diNI

دفاعیه ای برای پس از دادگاه ــ مهدی حمیدی شفیق

ساوالان پورت : بالاخره پس از برگزاری سه جلسه دادگاه، احکام ما در آستانه روز جهانی زبان مادری صادر شد.

براساس رای دادگاه انقلاب تبریز، اینجانب به همراه موسی برزین خلیفه لو و تقی سلحشور به دوسال، سه ماه و یک روز حبس تعزیری، جمشید زارعی و مهدی(ائلمان) نوری به دوسال حبس تعزیری، علی حاج ابولو(حسن ارک)، عزیزپورولی، محمود فضلی، وحیدشیخ بیگلو، مصطفی عوض پور، احمد ریاضی به دو سال حبس(یک سال تعزیری و یک سال تعلیقی) محکوم و مرتضی عوض پور تبرئه شد.



با صدور این حکم، پرونده "جلسه قوم تپه"به مراحل نهایی خود نزدیک می شود. پیش از این نیز، 15 نفر از متهمان این پرونده براساس رای دادگاه انقلاب شعبه یک تبریز به دوسال حبس(4 ماه تعزیری و بیست ماه تعلیقی) محکوم شده بودند. البته دادگاه دو نفر دیگر از متهمان این پرونده یعنی آقایان عبدالله صدوقی و محمد عزیزی در روز چهارشنبه سوم اسفند ماه برگزار و هنوز احکام آنان صادر نشده است. این متن، دفاعیه من در برابر اتهامات مطرحه بود که با توجه به عدم تاثیرگذاری در حکم دادگاه بهتر دیدم تا آن را نه در پیشگاه قاضی پرونده که تقدیم ملت عزیز و بزرگوار خود کنم تا خود در این باره داوری کنند.



داستان از آنجا آغاز شد که اینجانب به همراه 28 نفر دیگر از فعالین مدنی آذربایجان در تاریخ دو شهریور در محله قوم تپه دستگیر شدیم. این جلسه در پی رد طرح دوفوریت نجات دریاچه اورمیه در صحن مجلس و سخنان توهین آمیز برخی از نمایندگان برگزار شده بود. در این جلسه قرار بود در مورد راهکارهای قانونی اعتراض به این مسئله و وضعیت بحرانی دریاچه اورمیه هم اندیشی و تبادل نظر شود. نامه نگاری به مسئولین و مراجعه به شورای تامین استان برای کسب مجوز جهت برگزاری یک تجمع اعتراضی از جمله این نظرات بود. اما با هجوم مامورین نیروی انتظامی و دستگیری جمع، جلسه ناتمام ماند.



پس از دستگیری توسط پلیس، بنابر نظر وزارت اطلاعات 13 نفر از این جمع من جمله من برای تحقیقات بیشتر در اختیار این اداره قرار گرفتیم. در همان ساعات اولیه در بازداشتگاه اطلاعات، تفهیم اتهام شدیم. همگی ما متهم به اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت ملی کشور بودیم. در اداره اطلاعات، تمام تلاش بازجویان این بود که هر نحو ممکن، این اتهام را به ما بقبولانند. اما ما به رغم فشارهای روحی و روانی زیادی که وجود داشت به هیچ عنوان زیر بار این اتهام واهی و ساختگی نرفتیم.



پس از آن که اطلاعات مطمئن شد که از مسیر بازجویی به جایی نخواهد رسید، طی یک ترفند نخ نما دست به دامن اسناد و مدارک غیبی شد. این اسناد و مدارک که قرار بود در پرونده قرار بگیرد- اما قرار نگرفته بود- بنابر ادعای اداره اطلاعات از محل دستگیری ما کشف شده بود. علیرغم اصرار زیاد ما و تیم وکلا برای رویت این اسناد و شواهد که در جلسه دادگاه بسیار مورد استناد قاضی قرار می گرفت؛ موفق به این کار نشدیم. پس از این مرحله، فیلمنامه اطلاعات آماده نگارش بود. چند چهره شناخته شده که هر روز متهم به همکاری با یک دولت خارجی بودند. بازجویان اصرار داشتند تا به هر طریق ممکن سرنخ ما را به جریانات خارج از کشور مربوط کنند. یک روز عامل آمریکا بودیم، یک روز دست پرورده ترکیه و آذربایجان و روز دیگر هم دست در دست جریان اپوزیسیون سراسری ایران. ما به قول حاجی شده بودیم خوراک رسانه های بیگانه. اما واقعا اتهام ما چه بود؟



واقعیت این است دریاچه اورمیه در حال مرگ تدریجی است و این فاجعه در حکم پایان زندگی در آذربایجان است. بنابراین این حق طبیعی ماست که به عنوان شهروندان این جامعه در قبال این مسئله بی تفاوت نباشیم. اصل 50 قانون اساسی ایران نیز بر این نکته تاکید دارد که وظیفه حفظ و حراست از محیط زیست یک وظیفه همگانی است. اتهام اصلی ما عدم بی تفاوتی بود.



بازجویان اداره اطلاعات با صراحت هرچه تمام عنوان کردند که این مسئله هیچ ارتباطی با ما ندارد. همچنان که که پیش از این نیز در پیگیری حقوق شهروندی خود جملات مشابه دیگری نیز از این گونه افراد شنیده بودیم. ما می دانستیم که حق تحصیل به زبان مادری علیرغم تصریح قانون اساسی ایران-اصل 15- به ما ارتباطی ندارد؛ ما می دانستیم که پیگیری حقوق اجتماعی، فرهنگی، و سیاسی امان به ما ارتباطی ندارد؛ اما این بار متوجه شدیم که از نظر این افراد، مسئله مرگ و زندگی امان نیز به ما ارتباطی ندارد. آیا می توانستیم از این حق طبیعی خود بگذریم؟ آیا می توانستیم نسبت به این مسئله بی تفاوت باشیم؟



پاسخ مشخص است؛ ما نه می خواهیم و نه می توانیم نسبت به این مسئله بی تفاوت باشیم. چطور می توان از شهروندان آذربایجان انتظار داشت که در میان مرگ دهشتناک دریاچه اورمیه- این شریان حیاتی جامعه آذربایجان- ساکت بنشیند و نظاره کند. وقتی که این جامعه نسبت به پیگیری حقوق شهروندی خود در ساحه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی خود حساس است مطئمنا در مورد مسئله مرگ و زندگی خود بی تفاوت نخواهد بود. پس طبیعی بود که ما نیز سکوت پیشه نکنیم.



بحران زیست محیطی دریاچه اورمیه، اولین بار بواسطه اقدامات موثر و آگاهی بخش فعالین مدنی آذربایجان در حوزه افکار عومی مطرح شد. اقدام نمادین فعالین مدنی آذربایجان در 13 فروردین سال 89، برگزاری نمادین مراسم 13 فروردین سال 90 در اقصی نقاط آذربایجان، برگزاری نمایشگاه عکس و پوستر، راه اندازی چندین سایت و وبلاگ خبری، تشکیل NGO، حمل پلاکارد و پارچه نوشته در بازی تراختور، نامه نگاری با مسئولین، تحریر مقالات علمی-تحقیقی از جمله این اقدامات مبتکرانه بود.



اما این اقدامات، که در راستای جلب توجه دولتمردان به وضعیت دریاچه اورمیه صورت گرفت در سایه یک تفسیر تنگ نظرانه و نادرست رنگ باخت. این تفاسیر تنگ نظرانه ارگان های امنیتی بود که توجه دولتمردان را از بحران اصلی دور و آنان را درگیر بحران کذایی کرد. در نگاه این مسئولین اینگونه اقدامات- که شرح آن رفت- در حکم بحران تلقی می شود که می تواند امنیت کشور را خدشه دار کند. من این تفسیر و دیدگاه را با تمام وجود در طول مدت بازجویی خود در اداره اطلاعات احساس کردم.



برداشت نادرست کارشناسان اطلاعات از مقوله امنیت موجب می شود تا آنان به جای مدیریت بحران در چهارچوب تنگ و تاریک تفاسیر خود گرفتار آیند. از دیدگاه آنان این اعتراض دسیسه دشمنان قسم خورده نظام و هدف اصلی ضربه به ارکان نظام است. آنان نمی خواستند؛ باور کنند که ما بدون همراهی یا هماهنگی با جریان های خارج از کشور فقط قصد داشتیم تا این مسئله را بصورت قانونی پیگیری کنیم. به همین خاطر تا آخرین روز بازجویی بدنبال سرنخ های احتمالی ارتباط ما با خارج بودند. طرح اتهام اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت ملی کشور نیز به پشتوانه همین تفاسیر بر علیه ما مطرح شد.



براساس این برداشت نادرست از مقوله امنیت -که توطئه محور است- بسیاری از شهروندان عادی آذربایجان از سال 89 به بعد متهم شده اند. حجم زیادی از پرونده های سیاسی دو سال اخیر آذربایجان اختصاص به بازداشت شدگان مرتبط با دریاچه اورمیه دارد. اکنون حدود دو سال و اندی است که فعالین مدنی آذربایجان بخاطر اعتراض به وضعیت دریاچه اورمیه دستگیر و به حبس محکوم می شوند. تجمعات سرکوب می شوند، وبلاگ های خبری فیلتر می شوند، مجلات دانشجویی توقیف می شوند، آهنگسازان محاکمه می شوند، ما متهم می شویم و... فقط و فقط بخاطر اینکه اعتراض کرده ایم، آن هم در مورد دریاچه اورمیه.



این همه هزینه و پایداری در پیگیری مطالبات بر حق خود، حکایت از یک جامعه آگاه، حساس و مسئول دارد. به خاطر ندارم که در یک کشور دولتمردان آن با شهروندان آگاه و مسئول خود چنین رفتار کنند. اما متاسفانه مسئولین به این مشارکت در امور نه از دریچه فرصت بلکه از دریچه تهدید نگاه می کنند که این خود، محصول برداشت سخت افزاری از مقوله امنیت ملی  است.



البته این نگاه برای ما غریبه نیست چرا که در پیگیری حقوق زبانی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خود نیز عینا با همین مشکل مواجه شده ایم. امروز هم ما متهم می شویم به خاطر تسری همان نگاه امنیت محور به مسئله محیط زیست. همانطور که قبلا متهم بودیم بخاطر پیگیری حقوق شهروندی خویش اما سئوال این است که آیا با محکومیت ما مسئله حل خواهد شد. آیا اگر این پرونده بسته شود و ما محکوم شویم؛ پرونده دریاچه اورمیه نیز بسته شده است، صورت مسئله پاک می شود؟



امروز آذربایجان طلیعه دار یک جنبش سبز-زیست محیطی- است که در نوع خود در دنیا بی نظیر است. این اولین جنبش محیط زیست به معنای واقعی آن در منطقه است که از ابزارهای مدنی و مدرن برای پیگیری اهداف خود سود می جوید. این جنبش از بطن جامعه مدنی آذربایجان و با همکاری تمام جریانات فکری و سیاسی آن سربرآورده است. کنشگران آن با هر مرام یا سلیقه سیاسی تنها بخاطر نجات دریاچه اورمیه تلاش می کنند. این نبرد مرگ و زندگی است؛ پس طبیعتا متوقف نمی شود.



امروز ما متهم هستیم چرا که نه خواستیم و نه توانستیم بی تفاوت باشیم. ما همیشه متهم هستیم که چرا از زبان مادری خود سخن گفتیم، که چرا از هویت فرهنگی خود دفاع کردیم، که چرا از دموکراسی سخن راندیم، که چرا از برابری و عدالت گفتیم، که چرا از آزادی تمجید کردیم، که چرا از حقوق برابر زن و مرد دفاع کردیم، که چرا از حقوق بشر گفتیم. ما همیشه متهم هستیم.

منبع : آذوح

هشدار جدی استاندار آذربایجان غربی در خصوص تغییر ترکیب جمعیتی این استان

ساوالان پورت : استاندار آذربایجان غربی در خصوص تغییر ترکیب جمعیتی این استان به شدت هشدار داد و خواستار حضور جدی روحانیان برای حل این آسیب اجتماعی در استان شد.



به گزارش گروه خبری تبریز سسی به نقل از خبرنگار خبرگزاری رسا،‌ وحید جلال زاده، استاندار آذربایجان غربی، امروز در همایش بزرگ طلاب و فضلای حوزه علمیه آذربایجان غربی در مدرسه عالی دارالشفای قم  با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری در خصوص الگوی پیشرفت ایرانی و اسلامی گفت: در یک کشور و سیستم سیاسی اسلامی به نام نظام جمهوری اسلامی، توسعه و پیشرفت بدون محوریت دین ناممکن است.



وی افزود: نمی‌توانیم شاهد پروسه پیشرفته بدون توجه به حوزه دین باشیم. بنابراین اگر بدنبال پیشرفت و توسعه در کشور هستیم باید آن را در حوزه دین جستجو کرد.



استاندار آذربایجان غربی تصریح کرد: بدون توجه به نقش حوزه علمیه، مساجد و مسائل دینی، هرگز پیشرفت و توسعه‌ای در کشور صورت نمی‌گیرد و همه مسائل ابتر می‌ماند نمونه‌ای این حرکات را می‌توان در برخی کشورهای همسایه که تهی از معنویت هستند را مشاهده کرد.



وی تاکید کرد: اقتصاد، معیشت، توسعه و صنتعت بدون نگاه توجه به حوزه دین، ارتقا آن ممکن نیست. در سه دهه گذشته هر زمان به این حوزه کم توجه داشته‌ایم، پیشرفتی هم نکردیم.



جلال زاده در بخش دیگری از سخنان خود به وضعیت و موقعیت جغرافیایی این استان پرداخت و گفت: این استان در حال حاضر با چند کشور همسایه است که عمده چالش استان آذربایجان غربی طرح تغییر ترکیب جمعیتی است.



وی بدون ذکر دلایل و علل تغییر ترکیب جمیعیتی در این استان ادمه داد: در حال حاضر به دلایل مختلفی حاشیه و پیرامون شهر در حال تغییر ترکیب جمعیتی است و متاسفانه در برخی جاها این رویکرد صدرصدی رخ داده است که حوزویان باید با نگاه دقیق این تغییرات پیرامون را دنبال و آن را ریشه یابی و در صدد رفع آن بر آیند.



این مقام مسؤول در آذربایجان غربی تصریح کرد: هم اینک برخی مساجد در منطقه آذربایجان غربی حتی یک روحانی حوزوی ندارند و در محرم و صفر بدون حضور روحانیان اداره می شوند.
منبع : برگرفته از تبریز سسی

۱۳۹۰ اسفند ۷, یکشنبه

خوجالي داکي وحشيليگي سويقيريم کيمي تانيماغا امضا کامپانیاسی

 
ساوالان پورت : آذربايجانين يوخاري قاراباغ بؤلگه‌سينده‌کي خوجالي شهرينده 26 فئورال 1992-جي ايل تاريخده ائرمنيستان اوردوسو قادين، اوشاق، ياشلي دئمه‌دن 613 نفر دينج ساکيني ان آغير ايشگنجه‌لر تطبيق ائده‌رک سويقيريما معروض قويموشدور.
قتل ائديلنلرين 83-او اوشاق، 106-اي قادين و 70-اي ايسه ياشلي ايدي. 8 عاييله تاماميله محو ائديلميشدير. بو قيرغيندان جمعي 487 نفر آغير يارالي اولاراق خيلاص اولموشدور. 1275 نفر گيروو آلينميش، 150 آدام ايسه ايتميشدير. جسدلر اوزرينده آپاريلان آراشديرمالاردا جسدلرين يانديريلديغي، بير چوخونون باش دريلرينين اوزولدويو، گؤزلرينين اويولدوغو، قولاقلاري، بورونلاري و باشلاري ايله بدنلرينين موختليف عوضولرينين کسيلديگي گؤرولموشدور. بو وحشيليکدن حاميله قادينلار و اوشاقلار دا کناردا قالماميشدير. ائرمنيلر طرفيندن خوجالي-دا حياتا کئچيريلن بو وحشيليک، بين الخالق ايجتيماعيتين جينايت کيمي قبول ائتديگي سويقيريم و اينسانليغا قارشي جينايتلر چرچيوه‌سينده‌کيحرکتلرله تام اوست-اوسته دوشمکده‌دير.

خوجالي سويقيريمي-ندا ايشتيراک ائتميش ائرمنيلرين حرکتلري بين الخالق حوقوقون، علاقه دار مواويله‌لرين - جئنئوره موقاويله‌سي، اينسان حوقوقلاري بياننامه‌سي، وتنداش و سياسي حوقوقلار مؤوزوسوندا بين الخالق موقاويله، آتشکس زامانيندا و حربي قارشيدورمالار زاماني قادين و اوشاقلارين قورونماسي بياننامه‌سي و بمت-نين سويقيريم جينايتينين اؤنلنمه‌سينه و جزالانديريلماسينا داير موقاويله‌نين 2-جي مادده‌سينده‌کي"ميللي، ائتنيک، عيرقي و يا ديني بير قروپو قيسمن و يا تاماميله محو ائتمه" فورماسيندا موعين اولونان گئنوسيد/سويقيريم آنلاييشي ايله تاماميله اوست-اوسته دوشمکده‌دير. ائرمنيلرين خوجالي-دا تؤرتديکلري قتليام بمت-نين سويقيريم راضيلاشماسيندا "سويقيريمي" آچيقلايان 2-جي ماددنين آ) بندينده‌کي"بير قروپون عوضولرينين قتل ائديلمه‌سي" و ب) بندينده‌کي"قروپ عوضولرينين بدني و عاغيلي باخيمدان جيدي شکيلده ضرر وئريلمه‌سي" شرطلري ايله تام شکيلده اوست-اوسته دوشور.

يوخاريداکي سببلرله بيز آشاغيدا ايمضاسي اولانلار، بؤيوک بير ويجداني مسئوليتله ائرمنيلرين خوجالي-دا حياتا کئچيرديگي قيرغيني سويقيريم اولاراق خاراکتئريزه ائدير و بوتون اينسانليغي خوجالي-داکي وحشيليگي سويقيريم کيمي تانيماغا دعوت ائديريک.

آشاعیدا کی لینکه داخیل اولوب امضا آتین
http://www.hocalisoykirimi.org/

سالار و وحید بئی لریمیزه ایتحاف-یعقوب رمضانی

ساوالان پورت : ساوی (خبر) چاتدی بیله مه کی سالار و وحید بئی لر توتوقلانیبلار آما نه دنی بللی دئییل. آما من بیلیره م سیزین سوچونوز نه دیر.

سیزلی و بیزلی و بوتون سویداشلاریمیزین بیر بویوک سوچو وار کی سبب اولور توتوقلانیب و سورقولاناق و اودا وطن سئوگیسیدیر، آنا توپراق سئوگیسیدیر. 

بو شئعری ایلک دفعه سنده ن ائشیددیم و چوخ خوشوما گئددی.

دیلیم دیلیم دوغرا قیزیل آلمانی - وئر هر گلن اوندان یئسین بیر دیلیم

اوچ کلمه دیر وارلیقیمی بیلدیره ن - بیر منلیگیم، بیر وطنیم، بیر دیلیم

سیزین دونیا آنا دیلی گونو توتوقلانماز بونو گوستریر کی سیزی سوچلاییبلار کی نییه آنا دیلیزی سئویرسیز؟ سن نییه هارای لاییرسان کی من تورکم؟ و بئله ده جاوابلاییرلار کی یوخ سن تورک دئییلسن، سن آزری سن آزری. داریخمایین و هئچ اوزولمه یین، بو آغیر چاغلار کئچیب گئده جک و اونلاردا باشا دوشه جک کی بیز و اونلار اوزه ده تورک اولوب و تورک یاشامالیدیلار. اونلاری آیدینلادماقا گوره محنته دوشوب و کورلوق چکمک گرکیر. 

سیز اوردا اولارکن اوشاقلار و اوزللیک له عائیله نیز اوزولوب و پوزولوبلار آما اونلارا بیر بویوک اوره ک توختاسی وار اودا بودور کی بیلیرلر و بیلیریک کی"حاق سئل کیمی دریایه آخیب یول تاپاجاقدیر - داش آتماقیلا کیمسه اونو دونده ره بیلمز
دونیادا قارانلیقلار اگر بیرلشه باهم - بیر خیرداجا شمعین ایشیقین سوندوره بیلمز "

بازداشت سه تن از فعالین حرکت ملی آذربایجان در اردبیل

ساوالان پورت : ماموران اطلاعات درصبح  روز 30 م  بهمن به منزل آقایان مهدی و اسلام اژدری از فعالان حرکت ملی آذربایجان در شهر اردبیل یورش برده و آنها را به طرز وحشیانه ای بازداشت نموده اند. به گفته اعضای خانواده این فعالین مامورین حوالی ساعت 8 صبح واده خانه ایشان شده و با حتاکی و دادن فحش به خانواده اژدری در مقابل اعتراض اعضای خانواده  از گاز اشک آور استفاده نموده اند.

نیروهای اطلاعات زمانی وارد خانه شده اند که اعضای  خانواده و همچنینی مهدی واسلام نیز در خواب بوده اند ، گفتنی است بازداشت این دو تن از فعالین بدون ارائه حکم بازداشت و به طرز کاملا غیر قانونی انجام شده است. همچنین محمد خاکپور از دیگر فعالین دانشجویی اردبیل که چندی پیش در دانشگاه پیام نور به علت اعتراضش به وضعیت دانشگاه 2 ترم از تحصیل تعلیق خورده بود توسط اطلاعات بازداشت شده است.هم اکنون از وضعیت این فعالین حرکت ملی آذربایجان اطلاعی در دست نیست.
منبع : اؤیرنجی