۱۳۹۲ خرداد ۳۰, پنجشنبه

جنبش دانشجویی آزربایجان و انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور ایران- نگاه سیاسی اؤیرنجی سسی



با انتخاب حسن روحانی به عنوان یازدهمین رئیس جمهور ایران، گویا فضای سیاسی ایران ره به سمتی می پوید که متفاوت از هشت سال گذشته خواهد بود. وعده های انتخاباتی حسن روحانی و حامیان وی بیانگر گفتمانی است که قائل به نرمش بیشتری در حوزه های مختلف اجتماعی و بین المللی است.
تاثیر روانی انتخاب حسن روحانی و بیان دیدگاه هایش پس از انتخاب شدن به عنوان رئیس جمهور ایران به حدی بود که سریعا در اقتصاد ایران تاثیر گذاشته و نرخ ارز و نرخ طلا که به مهمترین مشکل اقتصادی دولت در سال های اخیر تبدیل شده بود، روند نزولی به خود گرفت. اگرچه عمده دلیل این کاهش تنها جنبه ی روانی داشته و تثبیت قیمت اصلی به سیاست های اقتصادی دولت در آتیه ی نزدیک بستگی دارد ولی این کاهش در کوتاه مدت نشان از تاثر بسزای سیاست در اقتصاد ایران می باشد. در این میان بخش عمده ی جریان های مرکزگرا پیروزی حسن روحانی را پیروزی اعتدال و عقلانیت در اقتصاد ایران قلمداد می نمایند و این پیروزی را گامی در گذار به دموکراسی قلمداد می نمایند. حال مسئله ای که از نگاه جنبش دانشجوی آزربایجان مهم می باشد چگونگی واکنش و سیاست ریزی جهت کنش های این جنبش در آینده می باشد.
هنوز چگونگی عملکرد حسن روحانی چندان شفاف نیست. چراکه حسن روحانی فردی میانه رو می باشد که نه می توان وی را اصلاح طلب و نه می توان اصولگرا قلمداد نمود؛ و از این منظر مهمترین تفاوت را با خاتمی دارد که در انتخابات سال ۷۶ چنین فضای سیاسی را برای ایران رقم زد. اما آنچه که مشهود است تلاش حسن روحانی در بازگرداندن برخی اصلاح طلب میانه رو به دستگاه های اجرایی می باشد و از این رو محتملا فضای سیاسی دانشگاه ها در چهار سال آتی شاهد برخی ملایمت ها گردد که می تواند فضایی مناسب برای برخی اقداماتی را مهیا نماید که تا دیروز شدیدا با آن برخورد می شد. چنان چه برخلاف برخی از نظرها که داعیه دار این مطلب بود که افزایش فشار بر جامعه بخصوص قشر روشنفکر شاهد واکنش های انقلابی خواهد شد هشت سال گذشته نشان داد که روانشناسی اجتماعی ایران امری آسان نیست که بتوان به راحتی چنین ادعاهایی نمود. چنان که در حوزه ی اقتصاد چنان فشارهایی بر جامعه تحمیل شد که در سی سال گذشته بی سابقه بود؛ حتی در زمان جنگ ایران و عراق نیز مردم ایران شاهد چنین فشارهای اقتصادی نبودند ولی جامعه نه تنها واکنش نشان نداد بلکه بیش از پیش سر به لاک خویش فرو برد در کنار این بی تفاوتی قشر روشنفکر و طرفدار آزادی های مدنی و اجتماعی در ایران با چنان تضییق هایی مواجه گشت که هرگونه برخود با زندانی سیاسی را به امری محتمل در ادبیات سیاسی ایران تبدیل نمود و حقوق بشر به شدیدترین وجه مورد سرکوب قرار گرفت و باز جریان روشنفکری در ساحت عمل نتوانست تاثیر چندانی داشته باشد.
با نگاه به جنبش دانشجویی آزربایجان در هشت سال گذشته شاهد افزایش چشمگیر فشار بر دانشجویان آزربایجانی به خصوص دانشجویان هویت طلب بوده ایم که اگرچه این برخوردها در دوره ی اصلاحات نیز سابقه داشت ولی شدت بیشتری به خود گرفت و واکنش درخور بدین فشارها داده نشد. نشریات دانشجویی آزربایجان که به عنوان کانون های جذب نیرو برای حرکت ملی آزربایجان قلمداد می گردید با لغو امتیاز سبب قطع پل ارتباطی رسانه ای حرکت ملی آزربایجان با قشر دانشجویی آزربایجان گردید. اگرچه برخی از فعالین با انتشار نشریات و جزوات زیرزمینی سعی در جبران کاستی نمودند ولی این نشریات زیرزمینی نتوانست تاثیر آنچنانی بر فضای دانشگا گذارده و ره به رادیکالیزاسیونی پویید که در نتیجه ی آن شاهد ظهور برخی جریان های لمپن در جنبش دانشجوی آزربایجان بوده ایم که بسان گذشته چندان توجهی به تلاش های فکری نداشتند. در کنار این امر، بسته شدن کانون های آزربایجانی سبب تشدید فردگرایی منفی در جنبش آزربایجانی و تسهیل تزریق استراتژی های اتاق های فکر اداره اطلاعات ایران در حرکت ملی آزربایجان جهت تشتت زایی در آن بود.
با انتخاب حسن روحانی اگرچه با برخی از ناملایمتی های نو در توسعه ی جنبش دانشجویی آزربایجان و حرکت ملی آزربایجان مواجه خواهیم بود ولی می توان امید داشت که دانشجوی آزربایجانی بتواند بسان گذشته نگاه انتقادی به جریان های فکری و سیاسی مرکزگرا را بازیافته و بتواند در عرصه های عمومی، دولتی را که داعیه دار مسائلی چون تاسیس فرهنگستان زبان ترکی، احیای دریاچه اورمیه و اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی گشته است بازخواستی هویت خواهانه نماید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر