ساوالان پورت : دریاچه ارومیه یکی از ذخایر طبیعی جهانی است که توسط یونسکو به ثبت رسیده است و اهمیت فوق العاده ای بر آب و هوای منطقه دارد بطو یکه وجود این دریاچه منطقه ی آذربایجان را به یکی از بی بدل ترین نقاط کشاورزی دنیا تبدیل کرده است.دریاچه ای که میتوانست همچون دریاچه ی وان در تورکیه به یک جاذبه ی توریستی مبدل شود و با اشتغالزایی ناشی از برنامه ریزی درست دولت به یک منبع اقتصادی کلان برای مردم آذربایجان به حساب آید.صحبت از دریاچه ایست که تنها موجود زنده ی در آن آرتمییای هم اکنون در حال مرگ است.همان آرتمییایی که میتوانست سالانه چندین میلیارد دلار سود به همراه داشته باشد ...
هدف از نگارش این مقاله پیدا کردن مقصری برای این رویداد انسانی نیست بلکه درد دلی است با وجدان ملی خودمان.باید قبول کنیم که همه ی ما مقصریم و اگر امروز کاری نکنیم باید خودمان را برای دیدن عبارت " کویر آذربایجان" در کنار کویر لوت در کتابهای درسی کودکانمان آماده کنیم.
در حال حاضر بیش از 120 هزار هکتار از وسعت دریاچه تبدیل به نمکزار شده است.بعضی کارشناسان 70 درصد این واقعه را تقصیر آب و هوا و عوامل طبیعی میدانند وفقط 30 درصد مابقی را به سد سازی و پل میانگذر شهید کلانتری و به طو ر کلی به اقدامات انسانی نسبت میدهند که به نظر نگارنده این اظهار نظر کاملا اشتباه میباشد.چرا که به گفته ی کارشناسان تا به حال در دوره ی عمر این دریاچه ,شاهد خشکی این دریاچه نبوده ایم و سوال اینجاست که چرا در این برهه از زمان این فاجعه رخ داده است؟ اگر هم با اتفاقی بودن زمان این فاجعه موافق باشیم و از کنارش بگذریم باز هم نمیتوانیم منکر وجود 88 سد کوچک و بزرگ در اطراف دریاچه شویم که شریانهای حیاتی دریاچه را بریده اند.باز هم اگر فرض را بر این بگذاریم که این 88 سد بر خشک شدن دریاچه تاثیر زیادی نداشته است,دیگر نمیتوان وجود دریاچه ی وان ترکیه را که در 150 کیلومتری این دریاچه هست و از نظر تقسیمات آب و هوایی هردو در یک اقلیمند را انکار کرد که اثری از خشکی در آن دیده نمیشود.چه دلیل علمی وجود دارد که 2 دریاچه هم اقلیم باشند,یکی خشک شود و دیگری نه؟
به گفته ی اسماعیل کهرم کارشناس محیط زیست "چگونه ما نمیبینیم و مهندسان ما نمیشنوند که در آمریکا از دهه 70 میلادی دیگر سدی ساخته نشده است؟ "
تا کی باید کاهش نزولات آسمانی را دستاویز کنیم تا اشتباهاتمان را بپوشانیم؟چگونه این دریاچه خشک نشود در حالی که بر روی 15 رودخانه ی دائمی اش 33سد زده شده است؟مگر راهی جز خشکی دارد؟
کارشناسان زیادی همچون آقای باقرزاده کریمی کارشناس تالاب از سال 1380 بحران خشکی دریاچه را مطرح کرده بودند و هر سال با شدت بیشتری دریاچه خشک میشدو گوشها نسبت به هشدارها سنگینتر.هزاران کنفرانس دانشگاهی وهزاران مقاله نوشته شد.روزنامه ها مخصوصا مطبوعات محلی آذربایجان در هر شماره فریاد نجات دریاچه را سر دادند ولی دریغ از یک اقدام موثر.
کار به جایی رسید که نقي كريمي مديرعامل شركت آب منطقه اي آذربايجان غربي و علي اصغر شادجو عكاس و خبرنگار ايرنا دراقدامی نمادين كه با هدف نشان دادن فاجعه خشكي درياچه اروميه و كمبود آب اين ذخيره گاه و تالاب بين المللي انجام شد، مسافت عریض ترین شوره زار دریاچه ارومیه را در بيش از 11 ساعت پياده روي كردند.با این اقدام نمادین که اعتراضی بر خشکی دریاچه بود خبر دریاچه تا آسوشیتدپرس هم رسید ولی ما همچنان در خواب بودیم.زمانی که دست روی دست گذاشتیم تا حالا بعد از خشک شدن 60 درصد از دریاچه به فکر نجات دریاچه افتاده ایم.
از جمله مشکلات مشابهی که در این باره در جهان اتفاق افتاده است یکی دریاچه ی آرال میباشد که با عدم تدبیر به موقع حکومت مرکزی شوروی,خشکید.افکار عمومی جهان هنوز افکار شوروی شونیست را از یاد نبرده است که با سیاستهای آپارتایدی و شونیستی خود باعث خشک شدن دیاچه ی آرال شد.دولت شوروی در خشک شدن دریاچه ی آرال که بزرگترین فاجعه ی زیست محیطی بشر بوده است نه تنها کاری نکرد بلکه با تعلل وقت به خشک شدن این دریاچه کمک هم کرد.حال به نظرتان ما تقصیرها را بر گردن چه کسی بیاندازیم؟آیا خودمان مقصر این فاجعه نیستیم؟. اگر ما مقصر نیستیم پس چرا با گذشت بیش از 120 روز از اعتراضات مردم غیور اورمیه و تبریز دولت اعتنایی به حل این بحران ندارد و ما هم دست روی دست گذاشته ایم؟
تنها با یک عزم راسخ و اتحادی یکپارچه میتوانیم برای همیشه از دست این مشکلات و مشکلاتی مشابه خلاص شویم.فقط باید دست به کار شویم.و از کوچکترین فرصت برای حل مشکل بیشترین استفاده را ببریم.
یاشاسین یوردوم آذربایجان.
هدف از نگارش این مقاله پیدا کردن مقصری برای این رویداد انسانی نیست بلکه درد دلی است با وجدان ملی خودمان.باید قبول کنیم که همه ی ما مقصریم و اگر امروز کاری نکنیم باید خودمان را برای دیدن عبارت " کویر آذربایجان" در کنار کویر لوت در کتابهای درسی کودکانمان آماده کنیم.
در حال حاضر بیش از 120 هزار هکتار از وسعت دریاچه تبدیل به نمکزار شده است.بعضی کارشناسان 70 درصد این واقعه را تقصیر آب و هوا و عوامل طبیعی میدانند وفقط 30 درصد مابقی را به سد سازی و پل میانگذر شهید کلانتری و به طو ر کلی به اقدامات انسانی نسبت میدهند که به نظر نگارنده این اظهار نظر کاملا اشتباه میباشد.چرا که به گفته ی کارشناسان تا به حال در دوره ی عمر این دریاچه ,شاهد خشکی این دریاچه نبوده ایم و سوال اینجاست که چرا در این برهه از زمان این فاجعه رخ داده است؟ اگر هم با اتفاقی بودن زمان این فاجعه موافق باشیم و از کنارش بگذریم باز هم نمیتوانیم منکر وجود 88 سد کوچک و بزرگ در اطراف دریاچه شویم که شریانهای حیاتی دریاچه را بریده اند.باز هم اگر فرض را بر این بگذاریم که این 88 سد بر خشک شدن دریاچه تاثیر زیادی نداشته است,دیگر نمیتوان وجود دریاچه ی وان ترکیه را که در 150 کیلومتری این دریاچه هست و از نظر تقسیمات آب و هوایی هردو در یک اقلیمند را انکار کرد که اثری از خشکی در آن دیده نمیشود.چه دلیل علمی وجود دارد که 2 دریاچه هم اقلیم باشند,یکی خشک شود و دیگری نه؟
به گفته ی اسماعیل کهرم کارشناس محیط زیست "چگونه ما نمیبینیم و مهندسان ما نمیشنوند که در آمریکا از دهه 70 میلادی دیگر سدی ساخته نشده است؟ "
تا کی باید کاهش نزولات آسمانی را دستاویز کنیم تا اشتباهاتمان را بپوشانیم؟چگونه این دریاچه خشک نشود در حالی که بر روی 15 رودخانه ی دائمی اش 33سد زده شده است؟مگر راهی جز خشکی دارد؟
کارشناسان زیادی همچون آقای باقرزاده کریمی کارشناس تالاب از سال 1380 بحران خشکی دریاچه را مطرح کرده بودند و هر سال با شدت بیشتری دریاچه خشک میشدو گوشها نسبت به هشدارها سنگینتر.هزاران کنفرانس دانشگاهی وهزاران مقاله نوشته شد.روزنامه ها مخصوصا مطبوعات محلی آذربایجان در هر شماره فریاد نجات دریاچه را سر دادند ولی دریغ از یک اقدام موثر.
کار به جایی رسید که نقي كريمي مديرعامل شركت آب منطقه اي آذربايجان غربي و علي اصغر شادجو عكاس و خبرنگار ايرنا دراقدامی نمادين كه با هدف نشان دادن فاجعه خشكي درياچه اروميه و كمبود آب اين ذخيره گاه و تالاب بين المللي انجام شد، مسافت عریض ترین شوره زار دریاچه ارومیه را در بيش از 11 ساعت پياده روي كردند.با این اقدام نمادین که اعتراضی بر خشکی دریاچه بود خبر دریاچه تا آسوشیتدپرس هم رسید ولی ما همچنان در خواب بودیم.زمانی که دست روی دست گذاشتیم تا حالا بعد از خشک شدن 60 درصد از دریاچه به فکر نجات دریاچه افتاده ایم.
از جمله مشکلات مشابهی که در این باره در جهان اتفاق افتاده است یکی دریاچه ی آرال میباشد که با عدم تدبیر به موقع حکومت مرکزی شوروی,خشکید.افکار عمومی جهان هنوز افکار شوروی شونیست را از یاد نبرده است که با سیاستهای آپارتایدی و شونیستی خود باعث خشک شدن دیاچه ی آرال شد.دولت شوروی در خشک شدن دریاچه ی آرال که بزرگترین فاجعه ی زیست محیطی بشر بوده است نه تنها کاری نکرد بلکه با تعلل وقت به خشک شدن این دریاچه کمک هم کرد.حال به نظرتان ما تقصیرها را بر گردن چه کسی بیاندازیم؟آیا خودمان مقصر این فاجعه نیستیم؟. اگر ما مقصر نیستیم پس چرا با گذشت بیش از 120 روز از اعتراضات مردم غیور اورمیه و تبریز دولت اعتنایی به حل این بحران ندارد و ما هم دست روی دست گذاشته ایم؟
تنها با یک عزم راسخ و اتحادی یکپارچه میتوانیم برای همیشه از دست این مشکلات و مشکلاتی مشابه خلاص شویم.فقط باید دست به کار شویم.و از کوچکترین فرصت برای حل مشکل بیشترین استفاده را ببریم.
یاشاسین یوردوم آذربایجان.
آلپای سولدوزلو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر