۱۳۹۰ اسفند ۸, دوشنبه

مصاحبه اختصاصی آراز نیوز با علی سلیمی از پناهندهنگان فعالین ملی آزربایجان در ترکیه

ساوالان پورت : مصاحبه وب سایت آراز نیوز ارگان خبری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان با آقای علی سلیمی متخصص موتور جت هوا پیمای شکاری اف-5 و اف-4 و از پناهندهنگان فعالین ملی آزربایجان در ترکیه انچام داده است که میتوانید در زیر مشاهده کنید.



آراز نیوز :جناب سلیمی لطفا خودتان را برای خوانندگان ما معرفی نمایید

قبلا از صمیم قلب از آراز نیوز و دست اندرکاران سایت که این مصاحبه را ترتیب دادند سپاس گذارم



من علی سلیمی متولد سولدوز (نقده) هستم ؛و از نظر شغلی متخصص موتور جت هوا پیمای شکاری اف-5 و اف-4 از دانشکده تخصصی نیروی هوایی تهران هستم.

                                                                                          

آرازنیوز؛ جناب سلیمی شما از چه تاریخی مبارزه بر علیه رژیم ارتجاع و شوونیزم در ایران را شروع کردید؟

ببینید دوستان و برادرانم سابقه مبارزات به قبل از انقلاب 57 بر میگردد زمانی که در سال 1355 در پایگاه هفتم شکاری شیراز خدمت میکردم ؛اما بایدعرض کنم این مبارزه با اینکه با شعور ملی توآم بوده اما رنگ و بوی مارکسیستی داشت . اواخر سال 1355 که به تهران انتقال یافتم تحت تعقیب قرار گرفته از نیروی هوایی متواری شدم تا اینکه با پیروزی انقلاب 57 به نیروی هوایی بر گشته و خود را به یگان مربوطه معرفی نمودم .وبعد به پایگاه دوم شکاری تبریز انتقال یافتم و در سال 58 من نیز مانند بقیه همشهریانم به صفوف مبارزین خلق مسلمان که به رهبری ایت الله شریعتمداری هدایت و رهبری میشد و عمده هدفشان ایجاد حکومت ایالتی و ولایتی و مخالفت با ماده 110 قانون اساسی بود پیوستم .به خاطر بسپارید اگر مردم ایران و سازمانهای به اصطلاح پیشرو انقلابی از این حرکت مترقی ضد ولایت فقیه حرکت ملی اذربایجان حمایت میکردند چه اتفاقی الان پیش امده بود .البته این سوال را باید از رفقای فداییمان بپرسم :نمیشد ان عینک بد بینی را نسبت به مردم اذربایجان از چشمانتان برمیداشتید؟



متاسفانه هنوز هم با ان عینک بدبینی به مبارزات مردم آذربایجان نگاه میکنید.ایا اینگونه نیست رفقا؟



آیا مبارزه مردم با شعور و ملی آذربایجان مبارزه رهایی بخش نبوده ؟و یا ان عینک شو ینیستی که شما در زیر عینک انتر ناسیونالیستی پنهان شده فکرمیکنید؟



ایا این ضد و نقیض گوییهای شما را مردم آذربایجان فراموش خواهند کرد؟متاسفانه باید بگویم هرگز.



شما انقلاب یک ساله حکومت پیشه وری را انطور که هست نشان نمیدهید و انرا به مبارزین ملی آزرربایجان تبریک نمیگویید ؛اما از حکومت 9 ماهه قاضی محمد در کردستان که آن هم به کمک مردم غیور اذربایجان بوجود امده بود چونان با اب و تاب به حزب دموکرات کردستان تبریک میفرستید که انسویش ناپیداست.



چطور شما الان حاضر هستید تا به پابوسی میرحسن موسوی و اقای کروبی هم بروید ایا فکر کرده اید که بعد از 30 سال جنایت حضرات همان حرفی را که ایت الله شریعتمداری 30 سال پیش میگفت تازه اقایان متوجه شده اند که این ماده 110 قانون اساسی چه فجایعی به باراورده در ان مرحله از تاریخ شما خمار ضد امپریالیستی ایت الله خمینی بودید مبارزات بر حق مردم اذربایجان را درک نکرده بودید ؛متاسفانه هنوز هم نسبت به حرکت ملی اذربایجان همان عکس العمل 30سال پیش را دارید.به خاطر داشته با شید شما میگفتید هر حرکتی که به سویتعیین حق سرنوشت و تضمینن عدالت اجتماعی باشدیک حرکت مترقی محسوب میشود ایا حرکت ملی اذربایجان جز اینها چیز دیگری میخواهد؟

نه دوستان شما هم مثل اینکه به پان ایرانیزم و به پان فا رسیزم بی میل نیستید .بگذریم ؛تا اینکه در زمستان 1358 بهترین فرزندان آذربایجان در ان تاریخ به خاک وخون کشیده شدند و بیشتر دوستان ما را گرفته و اعدام کردند از جمله سرگرد مقتدایی و سروان اسفندیاری و سیروس پذیرایی و 15 نفر دیگر از پایگاه نیروی هوایی دستگیر و بدون محاکمه به جوخه های اعدام سپرده شدند.



و ما نیز بعد از انها 9 نفر بودیم دستگیر و به شکنجه گاههای رژیم اتقالمان دادند.





آرازنیوز:جناب اقای سلیمی شما را به چه جرمی گرفته بودند؟

به خاطرات گذشته بر میگردم ما از اینکه مردممان (در حرکت خلق مسلمان) با شدت تمام سرکوب میکردند خیلی ناراحت بودیم رهبریت حرکت را در محاصره قرار داده بودند و رهبران محلی نیز یکی پس از دیگری دستگیر و به شکنجه گاههای رژیم انتقال میدادند و زمزمه های بمباران تبریز در بین مردم پیچیده بود . ما خودمان را برای مبارزه تمام عیاراماده میکردیم حتی هواپیماهایی که از تهران نیرو اورده بو دند پرسنل غیور اذربایجانی به هواپیماها اجازه فرود ندادند هواپیماها مجبور به بازگشت شدند ؛ پرسنلی که در شعبه اصلی هواپیما بودند

خبر مصلح شدن هواپیماها راابلاغ کردند که منتظر دستورات تهران هستند در ان موقع سرگرد فکوری فرمانده پایگاه تبریز بود . پرسنل محلی او را دستگیر و در یک اتاق ستادمحبوس کرده بودند پایگاه تبریز کلا در اختیار پرسنل محلی بود و خلبانان را تهدید میکردند و هواپیماها را دستکاری کرده بودند ؛حتی بعضی از هواپیماها که از طرف عملیات خلبانی جهت مانور پرواز میکردند در حین فرود بامشکلات عدیده ای مواجه میشدند .



مبارزه ادامه داشت شاید این مبارزه به یک مبارزه تمام عیار مبدل میشدیعنی جنگ تهران با تبریز اما با تاسف باید بگویم ارزوهایی که داشتیم همه شان با سخنرانی ایت الله شریعتمداری بر باد رفت .در این مصاحبه از وی خواسته بودند که از هواداران خود بخواهد به خانه هایشان بر گردند.



ایت الله شریعتمداری در این مصاحبه گفتند کسانی که به خانه هایشان نرونداز ما نیستند.تا از اینکه همه به اطاعت از رهبرانشان خیا بانها را ترکگفتند مبارزه به ارامی به سردی گرایید . با این کار تمام فعالین خلق مسلمان آزربایجان یکی پس از دیگری دستگیر و به جوخه های اعدام سپرده شدند . بعد از دستگیری دوستان پانزده نفریمان که همه شان بلا درنگ اعدام شدند و بعد از انها ما را به اتهام توطعه و تحریک و خرابکاری دستگیر و به زندان تبریز انتقالمان دادند.



در ان مرحله سازمانهای کومو نیستی به طور کلی به جز گروه اشرف دهقان حرکت ملی خلق مسلمان آذربایجان را محکوم و یک جریان ارتجاعی قلمداد میکردند حتی بر علیه رهبران حرکت افشا گریها یی هم میکردند.



اما باید عرض کنم که در ان تاریخ یک مقاله از تحولات داخلی پایگاه نوشته بودم که عوامل سر کوب رژیم را محکوم و از مبارزات بر حق مردم قهرمان اذربایجان حمایت کرده بودم که چرک نویس ان توسط بازجوهای رژیم کشف شد و از ان بر علیه من در دادگاه استفاده گردید



آرازنیوز: در آن زمان که شما دستگیر شدید آیا رژیم شما ها را شکنجه می کرد؟

ما را که دستگیر کرده بودند در زندان تبریز یک طرف سبیلهایمان را تراشیده بودند و یک طرفش مانده بود خیلی تحقیر امیز و زجر اور بود؛ زیر شدید ترین شکنجه ها و کتک کاریها ما را از هم جدا نگه داشته بودند و ان فشارهای جهانی که بارزات مردم تبزیز و کشتارهای بذون محاکمه انها را منعکس کرده بوودند و بعد از اینکه مبارزات مردم نیز مهار شده بود و رهبران حرکت دستگیر اعدام یا در سلولها منتظر اعدام بودند ؛ رژیم کمی نفس راحت کشیده بود ؛ من را در یک سلول انفرادی نگه داشته بو دند که بعدا فرزند حاج اقاعلامه طباطبایی سید صادق طبا طبایی را اوردند ودر سلول کناری دکتر ایرانی منتطر اعدام بود بطورخلاصه بعد از بازجوییهای مکرر سید حسین موسوی تبریزی حاکم شرع وقت به داخل زندان امده و در پیش اقای سید صادق طبا طبایی به من گفت که شما وصیت نامه تان را بنویسید شما اعدام خواهید شد .امابعد از یک ماه شکنجه در زندان تبریز ؛دادسرای انقلاب ارتش یک نامه به اقای میر حسین موسوی نوشته بود واز وی خواسته بود که ما را به تهران اعزام نمایند ؛باید بگویم تازه مشکلات ما شروع شده بود و ما را به زندان جمشیدیه اوردند و بعد از چندین بار بازجویی به دادگاه جهت محاکمه فرا خوانده شدیم در سه جلسه محاکمه موفق به محکوم کردن ما نشدند و در دادگاه چهارم از پایگاه تبریز 30 نفر از اطلا عاتیها به عنوان شاهد به دادگاه اورده بودند که در این بین رییس حفا ظت اطلاعات پایگاه شکاری تبریز اقای سیدی و بایرامعلی از اعضای اطلاعات تبریز و یک نفر کرد به نام اقای رازیانی عضو اطلاعات و فرمانده گردان نگهداری هواپیما اقای حسن بلوریان نیز در بین این افراد بودند ؛ همه در محکمه فرملیشی بر علیه ما شهادت دادند به جز اقای حسن بلوریان فرمانده نگهداری؛ که این مسله باعث اخراج او از نیروی هوایی گردید.



در این بین من با سیدی در گیر شدم و من را از چجلسه بیرونم کردند .سیدی که خیلی میترسید از جلسه دادگاه بیرون امد که به من دلداری دهد دوباره با وی درگیر شدم و در ان زمان 3000 تومان برای سیدی دیه صادر کردند به علت ضرب وجرح.بعد از محاکمه با بقیه دوستان به زندان برگشتیم و برای دوستانمان حبسهای 6 الی 10 سال اعلام کردند ومن را به بند 209 زندان اوین منتقل کردند .تا اینکه چند ماه در انفرادی 209 بودم که ساعت یک ونیم نیمه شب درب سلول باز شد چشم بند سیاه رنگی را به چشمانم بستند اما صداهایی ارسلولهای کناری میشنیدم که بعضی از انها فریاد میکشیدند و میگفتند ما نمیخواهیم بمیریم ؛ما خانواده داریم بعضیها فریا د میکشیدند ما را زودتر اعدام کنید ..مرگ برخمینی ؛مرگ بر ارتجاع.



در این بین بعضی از صداها برایم اشنا بود ؛ ما را در یک محلی که اعدامیها را به انجا انتقال میدادند بردند همه چشم بند داشتند و دستهایشان بسته بود همه را به صف کرده بودند و بر رسر من یک پیت روغن نباتی خالی گذاشته ودند تا اینکه صدای به صف شدن پاسداران را میشنیدم که داشتند اماده شلیک میشدند .



در ابتدا من نمیدانستم که چند نفریم اما بعد از صدور دستور اتش صدای بچه ها در حین مردن شننیده میشد که فریاد میکشیدند و شعار مرگ بر خمینی سرمیدادند و از صدای اه وناله انها میشد حدس زد که حدود 200 الی 300 نفر تخمین زده میشد .



بعد از کشتار نوبت تیر خلاص بود .به سرهایشان یک تیر خلاص میزدند و خاموش میشدند . حدودا یک الی 2 ساعت سکوت محض حاکم بود گویا در انجا احدالناسی وجود نداشت .من نیز فکر میکردم که مرده ام اما انگشتانم و پایم راتکان میدادم با خود میگفتم تو زنده ای یک بام و دو هوا بین مرگ و زندگی میا ندیشیدم بالاخره بعد از 2 ساعت دستهای من را باز کردند و از دستم گرفتند و گفتند دفعه بعد انشالله تو هم میروی فعلا چند روزی مهمان ما باشید . دوستان خسته تان کردم زیاد کش نمیدهم اخر که بعد از یکسال به دادسرای نظامی اوردند استخوانهایم نرم شده بود وزنم از 90کیلو به 50 کیلو رسیده بود .وقتی به دادسرا رسیدیم سرهنگ عباسی دادستان نظامی وقت جهت تحول از پاسداران خودش شخصا امده بود . دستبند و چشم بند را باز کردند و من را تحویل سرهنگ عباسی دادند .به داخل دادسرا رفتیم وبه من سیگار و چای تعا رف کر دند .بعد از کمی صحبت در مورد جنگ و مسایل دیگر من را به زندان ارتش بردند .بعد از 2 ماه برایم 12سال حبس اعلام کردند.



آرازنیوز: نظرتان را در مورد حرکت ملی آذربایجان چی هست؟

فاز جدید حرکت ملی اذربایجان با الهام گرفتن از مبارزات پدرانشان و با پشت سر گذاشتن تجربیات تلخ و شیرین گذشتگانشان راه پر پیچ و خم تاریخشان را ادامه میدهند اما این بار با تجربیات بیشتر که مبادا اشتباهات گذشته تکرار شود .فاز جدید حرکت ملی در بهترین شرایط تاریخی بوجود امده است که رژیم فاسد و ارتجاعی و توتالیته اخوندیسم اخرین نفسهایش را میکشد .



حرکت ملی اذر بایجان با شعور و فهم انقلابی و با درک شرایط موجود خودش رابرای ضربه نهایی به رژیم توتالیته و شوونیزم اماده میسازد .



حرکت ملی اذر بایجان در این پروسه از تاریخ یک الترناتیو قوی و شکست ناپذیر؛میشود گفت بهترین دست اورد تاریخ اذربایجان میباشد .ملت بزرگ اذربایجان این فرصت تاریخی را نباید به هیچ عنوان و بهانه ای از دست بدهند .



به طور خلاصه حرکت ملی یک دست اورد نوین تاریخی و ملی برای اذر بایجان که در این حرکت تمام شيو نات حقوق بشری و حق و حقوق بین المللی و حق برابری انسانها و تقبیح شمردن اپارتاید و ضد استثمار و استعمار و به رسمیت شناختن تمام همسایه ها و دقیقا به رسمیت شناختن تمام مصوبات سازمان ملل متحد ؛یک حرکت ملی و مدنی و مترقی و در نوع خودش بی نظیر است.



من از اینکه این فرصت تاریخی را در کنار برادرانم و هم وطنان عزیزم در یافته ام بینهایت از خداوند منان سپاسگذارم .تنها ارزویم استقلال وطنم ازقید و بند اشغالگران غاصب و شو ونیزم فارس میباشد.



آرازنیوز:جناب سلیمی چه توصیه ای برای هم وطنانمان دارید؟

من از کوچکتر از ان هستم که توصیه داشته باشم ؛ اما میتوانم به عنوان یک شهروند اذربایجانی از دوستانمان که در ارتش و نیروی انتظامی و یا نیروی هوایی در حال خدمت هستند عرض کنم که صفوف خودشان را مستحکم نمایند و یکدیگر را بشناسند و اماده روز نهایی باشند و سعی کنند با تشکیلاتهای حرکت ملی در ارتباط باشند .



با ارزوی توفیق برای تمام مبارزین راه حق و عدالت صحبتم را با شعری ازعلامه طباطبایی تبریزی به پایان میرسانم



کشیدند میان دیده و دل دیوارها

چه حلاجها رفته اند بر دارها

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر