روشني بيك: ايران به تركهاي تبعه خود جز ترياك چيز ديگر نداده است
روشني بيك دوست حقيقي تركان ساكن در ايران و آزربايجان جنوبي
سخنان فوق گزيده اي از سخنراني روشني بك در كانون ترك (تورك اوجاغي) شهر استانبول، در سال ١٩٢٣ يعني تقريبا ٩٠ سال قبل است. روشني بيك، يكي از محققين و ژورناليستهاي برجسته عثماني و از دوستان حقيقي ملت ترك ساكن در ايران و وطن آزربايجان جنوبي در آغاز قرن بيستم است. تحليلها و آناليزهاي وي در باره خاورميانه، ايران و تركهاي ساكن در ايران-آزربايجان جنوبي كه قريب به يك صد سال پيش نوشته شده اند بسيار كارشناسانه، دقيق، منطقي و محكم اند و درستي بسياري از آنها را تاريخ در سالها و دهه هاي آتي و يك به يك به اثبات رسانيده است. به عنوان مثال وي زمانيكه هنوز رضاخان وزير جنگ بود، مقالات متعددي در افشاء ماهيت او منتشر كرده و در آنها رضاخان را به عنوان مهره بي اختيار امپرياليسم انگليس و دولت نوپاي ايران را دولتي كه به كندن گور تركها اقدام خواهد كرد معرفي مي نمود.
نوشته هاي روشني بيك در باره ايران و تركان ساكن در آن نيز، همه از سر دانائي، وقوف و پختگي سياسي نوشته شده، از منطقي آهنين برخوردار اند و سطر سطر آنها، آكنده از محبت و احترام زائد الوصف وي نسبت به تركان ساكن در ايران و وطن آزربايجاني است. روشني بيك در نوشته هاي به غايت واقع گرايانه خود كه درستيشان را تا به امروز نيز عينا حفظ كرده اند، با زبان روزنامه نگاري-سياسي حرفه اي و لحني متين، جدي و محترمانه، از پايمال شدن حقوق ملي ملت ترك در ايران توسط استعمار چند قرنه فارسي سخن مي گويد، بر عليه سياستهاي فارسسازي در ايران هشدار داده، و رهائي تركان ايران و آزربايجان جنوبي در آينده نزديك را نويد مي دهد.
روشني بك در اين سخنراني تاريخي خود نيز، آزربايجان را به شكل سرزميني مستعمره و خلق ترك ساكن در ايران را به صورت ملتي اسير تصوير مي نمايد. او مولفه هاي استعمار فارسي را با دقتي تمام يك به يك بر مي شمارد، از نقش دين و مذهب در استعمار فارسي و تحميق تركان ساكن در ايران سخن مي راند، بر وضعيت اسفبار زنان انگشت مي گذارد، از عقب نگاهداشته شدن عمدي آزربايجان و بسط مواد مخدر در آن، تخريب يادگارهاي تاريخي ترك در ايران صحبت مي كند.
او بدرستي مي گويد كه با آنكه تركها حاكميت ايران را قرنها برعهده داشته اند، اما اكنون در اداره و حاكميت ايران نقشي ندارند و ماهيت دولت كنوني ايران فارسي است.
وي خاطر نشان مي كند كه علي رغم آنكه بدنه ارتش ايران تركي است اما مديران و روساي آن فارس اند.
او بدرستي تاكيد مي كند كه استيلاي روس بر آزربايجان شمالي باعث آشنائي آن سرزمين با مدنتيت مدرن شده است، اما استيلاي فارسي بر آزربايجان جنوبي باعث انحطاط و فساد و تخريب و درهم شكستن آن گرديده است.
وي مي گويد هرچند تركان در ايران در زيباترين و منبت ترين مناطق سوق الجيشي سكونت دارند و تركان نوعا انسانهائي نجيب، عالي، جسور، كاركن، توانا، ذكي و داراي استعداد تجاري اند، با اينهمه تحت حاكميت فارسها آزربايجان رو به انحطاط گزارده و تبديل به خرابه شده است؛ تركان به سفالت كشيده شده و براي لقمه ناني به قفقاز و آسياي صغير بدنبال كار روانه مي شوند.
وي به روانشناسي و رفتارشناسي جامعه فارس نيز پرداخته و او را به صورت جامعه اي در خواب مرگ، اسير مرضي بنام دين و موهومات، دروغگو و وطنفروش و ضدزن ترسيم مي كند.
وي به تصحيح چند اشتباه رايج جاافتاده نيز مي پردازد و ياد آوري مي كند كه آنچه كه بنام مدنيت ايران مشهور است، در واقع بيش از آنكه فارسي باشد، داراي ماهيت تركي است، مردماني كه در تركيه عجم ناميده مي شوند در اصل ترك و همتايان تركان آنادولي اند و اينكه تهران قاجاري، شهري با صبغه و اكثريت اهالي ترك است.
وي به درستي ادعا مي كند كه ايران و حاكميت فارسي در آن، خود محصول استعمار انگليس است.
وي مطمئن است ايران مختلط از عناصر ملي گوناگون با طرز نادرستي كه در مقابل آنها به پيش گرفته است به سرنوشت عثماني دچار گرديده و منقرض خواهد شد و آزربايجان خود را از يوغ فارسي خلاص خواهد كرد.
----------------------------------------------------------------
از سخنراني مذكور روشني بيگ سه گزارش-ترجمه به زبان فارسي در دست است:
١-ترجمه نشريه ايرانشهر از متن منتشر شده در ينگي مجموعه استانبول تحت عنوان "عقيده عثمانيها در باره ايرانيان" (ايرانشهر، س ٢، ش ٢، ٢٤ ميزان ١٣٠٢، صص ٩٤-٨٧). اين ترجمه هر چند كاملتر از ترجمه ميهن مي باشد، با اينهمه مغلوط بوده داراي نقائص و افتاده هائي است.
٢-مطلبي تحت عنوان "معلومات مهمي راجع به ايران" به نقل از جرايد استانبول منتشر شده در سلسله مقالات روزنامه ميهن به نام "ايران و ترك"، ٦ سنبله ١٣٢. اين مطلب ترجمه اي بسيار مغلوط و فوق العاده آشفته از بخشهائي از سخنراني مزبور بوده و حجم آن به اندازه كمي بيش از نصف ترجمه نشريه ايرانشهر مي باشد.
٣- گزارش وزارت امور خارجه ايران از اين سخنراني كه توسط دارالترجمه وزارت امور خارجه از روزنامه ايلري تركي مورخه ٧ ذيحجه ١٣٤١ ترجمه شده است. گويا روشني بيگ در كنار سخناني كه در دو ترجمه ايرانشهر و ميهن منتشر شده است، مسائل ديگري را نيز مطرح كرده بود كه توسط سانسور دولتي از انتشار آنها جلوگيري، اما در اين گزارش آورده شده اند. از جمله آن كه نيروي نظامي ايران ".... حاليه ... چهل هزار نفر نظامي است كه ظاهرا سر و روئي دارند ولي باطنا فاقد روح جنگي و رشادتند. و وزير جنگ ايران دست نشانده انگليس است و بايد ما تركها هوشيار باشيم كه دچار زحمت غير مترقبي نشويم ...". همچنين وي از پنجره عمارت "ترك اجاقي" كه رو به روي سفارت بود "... نگاه به بيرق سفارت كبري كرده گفته است "وظيفه ما تركها است اين پرده متعفن را كه به منزله كهنه بي نمازي است پاره كرده به جاي آن بيرق ترك را نصب كنيم ...". (آرشيو وزارت امور خارجه ايران. سفارت كبراي دولت عليه ايران، اسلامبول، نمره ٣١١، مورخه اول اسد ١٣٠٢، كارتن ١٥، دوسيه ٣٦، ١٣٤١.) اين گزارش كه از آن دو سه جمله كوتاه در كتاب پان تركيسم و ايران تاليف كاوه بيات نقل شده، تاكنون منتشر نگرديده است.
دو ترجمه سخنراني مذكور به زبان فارسي، يكي از شماره دوم نشريه ايرانشهر چاپ برلين و ديگري از شماره ٣٨ نشريه ميهن در زير آورده شده اند. اضافات داخل [] از آن ناشران يعني نشريات ايرانشهر و ميهن است. براي راحتتر كردن نشر اينترنتي، اين توضيحات را كه در اصل در پاورقي نشان داده شده اند، در متن و در محل مربوطه جاي داده ام. رسم الخط ترجمه و اغلاط املائي و دستوري آنها را – به جزء تصحيح فرم نادرست آذربايجان به فرم صحيح آزربايجان- عينا حفظ كرده ام.
روشني بيك در سخنراني خود -بنا به ترجمه ايرانشهر- شمار تركان آزربايجان جنوبي را چهار ميليون تن ذكر مي كند. با توجه به اينكه در سال ١٩٢٤ جمعيت ايران حدود ١٠٦٥٢٠٠٠ نفر بوده است، بنا به وي در اين سال تركان آزربايجان جنوبي ٣٧،٦ درصد كل جمعيت ايران را تشكيل مي داده اند.
(پايان نت مهران بهاري)
----------------------------------------------------------------
----------------------------------------------------------------
١-آغاز ترجمه نشريه ايرانشهر:
معارف در عثماني
عقيده عثمانيها در باره ايرانيان
يك كنفرانس مهم در "كانون ترك" در اسلامبول.
شماره ٢، ايرانشهر، صفحه ٨٧
اين كنفرانس را اغلب جرايد اسلامبول و از آنجمله جريده "ايلري" با بعضي اختلاف در عبارت درج كرده اند و هيچكدام مطالب آنرا تكذيب ننموده ولي بنا بخبريكه از اسلامبول رسيده وزارت خارجه عثماني رسما ازين اظهارات بيان تاسف كرده و ترضيه داده است. ما بعضي از عبارتهاي جريده مزبور را نيز ترجمه و در پاورقي بدان اشاره خواهيم كرد. بنا بنوشته اين جرايد روشني بك يك صاحبمنصب عثمانيست كه ده سال در ايران سياحت و تدقيقات كرده است.
كلماتي كه توي اين علامتها [ ] گذاشته شده براي توضيح مطلب علاوه شده است.
[ترجمه از مجله "يني مجموعه" منطبعه اسلامبول، شماره ٨١، مورخه ٢ ماه آگست ١٩٢٣]
روشني بك (١) بكرسي بالا رفت. حمدالله صبحي بك [مبعوث اسلامبول و رئيس كانون ترك] او را بحضار معرفي كرده راجع بموضوع كنفرانس اينحرفها را زد:
"ايران مملكتي است كه از چند قرن باينطرف با ما گاهي بطور مثبت و گاهي به طور منفي [يعني دوستانه و دشمنانه] در تماس مي باشد. چنانكه در آنادولي [آسياي صغير] بعضي تاثيرات ايراني ديده مي شود. آنادولي نيز بمناسبت روابط و تماس خود بعضي تاثيرات در ايران دارد. بك افندي [يعني روشني بك] در ايران سياحت و اوضاع آنرا تدقيق و تتبع كرده است. امروز دعوت ما را قبول كرده در باره ايران براي حاضرين يك كنفرانس خواهند داد. من بنام "كانون" از ايشان تشكر ميكنيم".
پس روشني بك نقشه ايرانرا باز كرده چنين آغاز نمود:
ايران مملكتي است كه از هر طرف آن شخص وارد بشود پس از طي كردن صد كيلومتر در جلوي خود يك قطعه مرتفعي مي بيند كه از هشتصد تا هزار كيلومتر ارتفاع دارد. درينجا بزرگترين نمكزارها و بيابانهاي بي آب و علف آسيا و همچنين جلگه هاي بسيار زيبا نيز يافت مي شود، سلسله كوههاي البرز اين جلگه را مخصوصا ناهموار ساخته است. بلندترين نقطه اين سلسله كوه دمايند [دماوند] است كه هفت هزار متر بلندي دارد.
آزربايجان و اطراف خمسه و كردستان كاملا ترك بوده عده نفوس آنها به سه مليون و نيم ميرسد. اما در گيلان فارسها نشيمن دارند. از اصطخر آباد [؟] تا جلگه پامير باز يك منطقه تركمن امتداد مي يابد. اين تركمنها با تمام عقايد؛ عادات و مآثر خود عين خود ما هستند. تمام شمال ايران سرتاسر ترك ميباشد. در بحر خزر قايقها [!] و قايقجيها و كاپيتانها همه ترك اند. قدري جنوبتر كردستان و كرمانشاه هست. از ساوجبلاغ پايين تر يك منطقه ترك مي بينيم و قدري جنوبتر لرستان هست كه ساكنين آن كردها ميباشند و دو ميليون و نيم نفوس دارند [در قسمت فارس ايران دسته دسته ترك ميتوانيد به بينيد. در دشتهاي ايران از فارس قديم نيز پيدا ميشود. "ايلري منطبعه اسلامبول"]
ترك در اينجاها چه كار دارد و از كجا آمده است؟ براي حل اين سوال ما بايد رجوع بتاريخ بكنيم. از زمان قديم خواه سلجوقيان و خواه عشاير ديگر ترك در سرراههاي لشكري ملت خودشانرا جايگزين كرده اند و بدين طريق در آنجاها تركها وجود دارند.
بيشتر از نصف ايران كهن، بيابان است و از قسمت متباقي قطعه شمال و شمال غربي آن ترك ميباشد و در غرب آن كردها و در جنوب هم فارسها ساكنند و بالطبيعه در جنوب كمي عرب، يهودي و ارمني هم پيدا ميشود. [دولت ايران از حيث نفوس و اهالي، مملكت مختلطي است. بدينجهت چنانكه عناصر سلطنت عثماني كم كم سبب انقراض سلطنت عثماني شده اند، ايران نيز همين عاقبت دولت عثماني را خواهد داشت. "ايلري"]
ايران عموما گرمسير شمرده ميشود. قسمت جنوب آن كاملا اوصاف مملكتهاي گرمسير را نشان ميدهد. ايران از حيث قوه انباتيه و محصولات متنوعه بهر مملكت رقابت ميكند. بديهي است كه قسمت بياباني آن مستثناست. تركها مخصوصا در زيباترين و مهم ترين اراضي نشيمن دارند. مردم مملكت بيشتر با زراعت و باغباني و پرورش دادن درختهاي ميوه مشغول هستند و ميوه هاي فراوان حاصل ميكنند. حيوانات ايران نسبت بحيوانات آنادولي موقع بهتر دارند. ميوه با اينكه در اصفهان مهم است در آزربايجان فراوانتر است. در تبريز پانزده جور انگور شمرده ميشود. پرورش درخت توت و بدآن مناسبت محصولات ابريشم و همچنين پنبه بعمل مي آيد. پشم را در داخل مملكت بكار برده قاليها، عباها و قماشهاي كلفت از آن ميسازند. زردشتيهاي يزد و كرمان بيشتر با زراعت پنبه اشتغال ميورزند.
ما ميشنويم يك مدنيت فارس موجود است! اما اينطور نيست. اين مدنيت بيش از مدنيت فارسي، يك مدنيت ترك است. فارسها بيشتر با كارهاي نازك و كوچك كه محتاج كمك چشم و انگشتهاست اشتغال ميورزند، مانند منبت كاريها و مينياتورسازيها. اما كاشيهاي دلربا اثر ذكاوت تركهاست.
ايران در موقعيكه امپراطوري عثماني تشكل مييافت در جلوي ما مانند يكقوه مخالف ايستاد. مذهب شيعي كه تازه روئيده بود شكل سياسي گرفته سبب ريختن خونها گرديد و بمناسبت فرق ميان اين دو مذهب مجادله ها ..... سرزد. در حاليكه اين فرق چيست؟ دوست داشتن حضرت علي و اولاد او و كدام مسلمانست كه آنها را دوست ندارد. ماها حضرت ابوبكر رضي الله عنه، حضرت عمر و حضرت عثمان رضي الله عنه را ترجيح داده ايم. نه! در آن زمان چنين شده اينها در وظايف خودشان موفق شده اند و تاريخ آنها را با حرمت و تقديس ياد كرده است و ما هم مجبوريم از روي حرمت اين وظيفه ديني را ادا نمائيم.
دولت ايران كه تاريخ تا زمان ما نام آنرا ياد داده است عبارت از حكومت فارس است. گاهي خواه سياست و خواه زمان و وقايع بعضي چيزهاي ناموجود را موجود نشان ميدهند. سلطنت ايران-فارس نيز ازين قبيل است و از يكقرن بدينطرف وجود ندارد و اگر هم دارد بازيچه ايست در دست روس و انگليس. [آنقدر كه تركها در راه شان و شرف دولت عثماني خون خود را ريخته اند، حاملان بيرق ايران در راه آن بيرق يكقطره هم باشد خون نريخته اند. "ايلري"]. بزرگترين تجارت ملت فارس وطنفروشي بوده است و آنهائيكه ما عجم ميناميم تركهاي خالص هستند و احتمال دارد درين سفارتخانه [ايران] كه روبروي ماست يكنفر هم فارس وجود ندارد. امروزه چهار مليون ترك در اداره فارس زندگي ميكند كه حال آنها بمراتب بدتر از حال تركهاي قفقاز ميباشد. [تركهاي قفقاز از استيلاي روس قدري مدنيت كسب كردند ولي ايران به تركهاي تبعه خود جز ترياك كه از چين گرفته چيز ديگر نداده است. "ايلري"].
حاكميت فارس در حقيقت داراي قوه هاي بزرگ است، ولي اين قوه ها منفي و كشنده هستند. اينها قوه هائي هستند كه با كشتن فارس اجراي تاثير ميكنند. ملت فارس را بداخلاقي بنام دين زبون كرده است. آخوندها قهارترين و قوي ترين اسلحه فارس هستند. اينها بنام دين چيزها و خطاهائيرا كه بر خلاف دين محمدي و قرآنست تلقين كرده اند. دخانيات، ترياك و ساير زهرهاي خواب آور و مرگ آور مردم اين مملكت را بحال يك گله استخوان و اسكلت متحرك انداخته است. دخترها در سه سالگي توي چادر [چاقجور] ميروند و در هشت سالگي با مردهاي چهل ساله زناشوئي ميكنند و پيش از زن شدن از چند شوهر طلاق ميگيرند و بالاخره در بيست و بيست و پنج سالگي ترياك خورده هلاك ميشوند. [زنهائيكه در يازده سالگي بچه ميزايند در اندرون ترياك ميكشند و عرق بي آب ميخورند و پيش از بيست سالگي حال يك اسكلت را پيدا ميكنند و اساسا شوهر او در هشت سالگي او را براي بازي كردن گرفته بوده است].
در طهران دويست هزار نفوس هست. بنا به استاتستيك دكترهاي خارجه و اطباي مريضخانه بلديه در طهران سي هزار نفر مبتلاي سفليس بوده و نصف سكنه شهر گرفتار امراض مسريه و ناشي از بداخلاقي ميباشند. [سال گذشته اعلان كرده بودند كه مرض سفليس را اطباي بلديه مجانتا تداوي ميكنند. در عرض يكسال نه هزار نفر رجوع كرده بود و آنهائيكه رجوع نكرده بودند، دو برابر اين عدد ميشدند. "ايلري، منطبعه اسلامبول]. فارسها بسيار دروغگو و دزد هستند. پدر از اولاد و اولاد از پدر و زن از شوهر ميدزدد. حتي آن آمريكائي كه براي اصلاح ماليه ايران آورده بودند پس از عودت بامريكا بيك روزنامه نويس چنين گفته بود: "مملكتيكه ده مليون دزد دارد چگونه اصلاح ميتواند بشود". [فارس آنقدر زياد دروغ ميگويد كه محتاج براست گفتن نميشود. در ايران كسيكه دزدي نكند پيدا نميشود. "ايلري-منطبعه اسلامبول"].
مرد فارس قهار است در خواب متمادي و در خواب مرگست. اما برادران ترك ما اينها مردمان عالي و نجيب هستند. اينها فارس نيستند و اين يك جنايت بزرگي است كه ما آنها را عجم ميناميم. اينها برادران خود ما هستند و مردمان كاركن و توانا ميباشند. تركهاي آزربايجان مردماني نيستند كه تصادفا بدينجا آمده باشند. قديميترين آثار يك مملكت كوهها و نهرهاي آن است. اگر نام اينها تركي است آن مملكت هم وطن ترك ميباشد. اگر فقط تاريخ چند صدساله آزربايجان را بنظر بنگريم آنقدر سلطنتهاي ترك و تاج و تخت ترك ميبينيم كه ما را بحيرت مي اندازد. درين قطعه تاتارها، مغولها، تركها و سلجوقيها بنوبت حكمراني كرده اند. در عهد تاتار بسي پادشاهان سلطنت كرده كه يكي از آنها هلاكوست، در آنعهد پادشاهانرا ايلخان ميناميدند. گمان ميرود كه در عهد ايلخانيت دين اسلام از طرف تركها قبول شده است. از تاتارها غازانخان در تاريخ هفتصد در تبريز حكمراني كرده است. سلطنت فارس هر جا يادگار تاريخي ديده خراب كرده است و در هر جا آثار ترك پيدا كرده ويران ساخته است. در عهد تاتارها بسيار مسجدها، سرايها و مدرسه ها ساخته شد ولي امروز جز ديوارهاي شكسته از آنها اثري نمانده است. بعد دور تركمن مي آيد و ازينها دو خاندان بنام آق قويونلو و قره قويونلو سلطنت كرده و مسجد سبز [در تبريز] از آثار شايان دقت اينهاست. كاشيها، كتيبه ها و برجسته هاي اين مسجد فوق العاده ظريف بوده ذوق سليم و ذكاوت ترك درينجا خود را نشان داده است. در عهد سلطان مراد رابع ما تركها بوديم كه تا تبريز جلو رفتيم.
شهر طهران بيشتر بيك شهر ترك شبيه است، فارس در آنجا كم است. از طهران رو بطرف آزربايجان برويم. تركهاي آزربايجان تاجر هستند. يهوديها با آنها رقابت نميتوانند بكنند. اما قسمت نزديك بمنطقه فارس بسيار شكسته و رو بخرابيست. آن تبريز كه پانزده سال پيش ترياكي نميشناخت امروز با انواع زهرها مسموم ميشود. خيلي گداها و .....
چند سال پيش ايرانيها تشكيل ژاندارم ميدادند. از مملكت سوئد صاحبمنصبها آوردند. اين ژاندارمها اسلحه خود را ميفروختند و هر كس در راه جلو آنها مي آمد با يك سيلي سلاح را از دست آنها ميگرفت. ولي قسمتي از ژاندارمها فوق العاده جسور و قهرمان بودند، اينها تركها بودند. بعدها در حين اجير كردن ژاندرم ديگر از فارسها نميگرفتند، همه را از تركها ميگرفتند.
آزربايجان خود را خلاص خواهد كرد و ما ميتوانيم از آزربايجان اميدوار بشويم، اين مملكت جريانهاي ملي دارد. هر سال هزارها كارگر در فابريكها و بندرها و راه آهنها كار ميكنند. اهل بادكوبه و قفقازيها ترقي مملكت خودشانرا بيشتر مديون آزربايجان ايران هستند. اينك در اسلامبول، ازمير و آنادولي اين عنصر فعال و باعزم كه ما عجم ميناميم عنصر ترك است در فرنگستان نيز تجار ايران از عنصر ترك هستند.
وضعيت سياسي- ايران دروازه هندوستانست و در ميان بحر خزر و خليج بصره و تركستان عثماني امتداد مييابد. دولت انگليس كه با بين النهرين علاقه دارد چرا با ايران علاقه دار نشود. روسها هم ايرانا مساعدترين زمينه براي حمله بانگليسها پيدا كرده اند. بدينجهت ايران موهوم مانند توپ بازي در ميان دو دولت برقص درآمد.
در ١٩٠٧ روسها با انگليسها ائتلافي عقد كرده جنوب را انگليسها و شمالرا هم روسها بدست خود گرفتند. فقط بنام منافع خودشان يك راه آهن [؟] ساختند و در ميان جنگ عمومي انگليسها بكلي ايرانرا تصاحب كردند و در ميان مشهد و هندوستان جاده اي درست كرده امتعه هند را به ايران ريختند و از طرف ديگر تا انزلي هم پيش آمدند. در ايران سياستهاي انگليس، روس، آلمان و ترك بازيها كرد و هر يك ازينها پاره اي مقاصد ظاهري و مخفي تعقيب ميكردند. در نهايت انگليسها ايرانرا بدست آوردند و استقلال ايرانرا شناخته در زير اداره انگليسي يك اردو، راه آهن و ماليه و سايره ..... درست كردند و از طرف ديگر اصول ملوك الطوايفي هم حكمفرما بود.
امروز در ايران يك دربار، يك مجلس ملي و يك اردو هست و نسبت بگذشته كمي آسايش و ماليه هم منتظم است. ولي همه اينها ظاهريست و ايران تنها يك مستملكه انگليسي است. اردوي ايران بتشويق حاكميت فارس و آخوندها و انگليسها بر ضد ما حاضر ميشود. زيرا انگليسها بعد ازين هنديها را بر ضد ما نمي توانند بكار ببرند و در موقع لزوم اردوي چهل هزار نفري ايران براي ما يك بلاي تازه تهيه ميكند. ولي رئيس و صاحبمنصبان اين اردو فارس ولي خود سربازها ترك هستند. ملت ترك از آزربايجان لبريز ميشود ابتدا بقفقاز و روسيه ميرفتند و امروز از بيكاري دارند سفيل ميشوند. فارسها باينها ميگويند شما ترك نميتوانيد بشويد. شما خواند نميتوانيد [!] اين تركها از ما انتظار كمك دارند ما بايد اين همنژادهاي خودمانرا خلاص بكنيم. اينك چهار مليون ترك در انتظار ماست."
(پايان نوشته نشريه ايرانشهر)
----------------------------------------------------------------
٢-آغاز ترجمه نشريه ميهن:
معلومات مهمي راجع به ايران
ميهن، شماره ٣٨، س ٥، ١٦ محرم ١٣٤٢-٦ سنبله ١٣٠٢.
نقل از روزنامه ايلري منطبعه اسلامبول، ٧ ذيحجه ١٣٤١
روشني بيگ:
"در ايالت آزربايجان ايران سه، سه و نيم ميليون ترك است كه ما به آنها علاقمند مي باشيم. اساسا شمال ايران همه اش ترك است".
[روشني بيگ گويا همان مامور سياسي سفارت عثماني در اثناي جنگ مي باشد كه براي پروپاگاندا در اثناي جنگ مسافرتي به افغانستان نموده و كتابي موسوم به "روشني نك روياسي" (خواب روشني) به زبان تركي در تهران انتشار داد كه كاملا بر عليه ايران بوده و اشخاصي كه كتاب مذكور را مطالعه كرده اند، نظريات اورا نسبت به ايران خوب مي دانند-مترجم].
ياور روشني بيگ كه چندين سال در ايران مشغول تحقيقات بوده ديروز در ترك اجاقي- كانون ترك- كنفرانس مهمي راجع به ايران داد. روشني بيك را حمدالله صبحي بيك نماينده اسلامبول و رئيس كانون ترك به اعضاء معرفي نموده است. مشاراليه در نطقي كه ايراد نموده چنين گفته بود: "داوطلبان ما در شرق است. امروز در آزربايجان ايران سه، سه و نيم ميليون ترك وجود داشته و بنابراين ما راجع به برادران خودمان، ساكنين آنجا، علاقه زيادي داريم". روشني بيك سالهاي متمادي در ايران مشغول تحقيقات بوده و مي خواهد در خصوص برادران ترك ما و راجع به ايران ما را مسبوق و مستحضر سازد. ما هم نقاط مهم كنفرانس روشني بيك را كه دو ساعت و نيم طول كشيد، عينا در اينجا نقل مي كنيم:
اوضاع طبيعي ايران
آنچه را كه مي دانم، خواهم گفت. ايران را كه يازده سال پيش شناخته ام. چون معلومات زيادي در خصوص ايران دارم و بايد آنها گفته شود. لذا موضوع مسئله وسعت دارد. همين قدر مي گويم در كوههاي بزرگ ايران غير از خون ترك، رد پاي ترك، رد ديگر و خون ديگر وجود ندارد. اين را هم اسامي كوههاي ايران به ما معلوم مي دارد. در آزربايجان ايران اقلا سه، سه و نيم ترك وجود دارد. در گيلان هم غير از طائفه اي كه به زبان (گيلكي) حرف زده و منسوب به ملت فارس مي باشند، باقي ديگر تا صحراي [ناخوانا، شبيه پاپر] همه تركمنانند. از بيانات فوق من معلوم گرديد كه شمال ايران كاملا ترك بوده، اشخاصي كه در بحر خزر در كشتي ها عملگي مي نمايند، از كاپيتان تا خدمتكار تماما تركند. ايران در ساوجبلاغ مكري با ما هم حدود مي شود. از ساوجبلاغ رو به جنوب قريب دو ميليون و نيم كرد وجود دارد. در قسمت فارس ايران نيز دهات متعدد ترك نشين موجود است. در صحراهاي ايران، فارسهاي قديم هم هستند.
تركها بدين نقاط چگونه آمده اند؟
براي دانستن جواب اين سوال لازم است انظارمان را به طرف تاريخ متوجه سازيم. تركها به ايران چگونه داخل شده اند؟ يك وقتي قبايل مختفل ترك من جمله سلجوقي ها به ايران داخل شده اند. تركها هميشه از نقاط سوق الجيشي عبور كرده و در گذرگاههاي خود يك نشانه زيروحي باقي گذارده اند. امروزه در قفقاز شصت و پن زبان مختلف در كار است. تركها از قفقاز نيز مثل ايران عبور كرده اند. خلاصه شمال و غرب شمال ايران كاملا ترك است [اين بيانات كاملا به رويا شباهت داشته و گويا ضميمه همان كتاب روياي روشني مي باشد- مترجم].
دولت ايران از نقطه نظر نفوس و اهالي مختلط مي باشد. بنابراين همانطور كه عناصر مختلطي كه امپراطوري عثماني را تشكيل داده بودند، به تدريج اسباب انقراض آن را فراهم كردند، ايران هم بالاخره مانند عاقبت امپراطوري عثماني خواهد بود. بدون شبهه در آن موقع، تركهاي آزربايجان ايران يك سلطنت مهم تركي تشكيل خواهند داد.
ما مدنيت فارس مي شنويم. اگر اين مدنيت را تحليل نمائيم خواهيم ديد كه علاقه اين مدنيت بيشتر به تركها است تا فارسها. صنايع ايران عبارت (است) از كارهاي نازك دستي كه در سايه به كار بردن روشنائي چشم به عمل مي آيد. در اصفهان كارهاي آهنگري داير است. چينيهايي كه در ايران به عمل مي آيد، آنها را تركها مي سازند. در موقع تشكيل امپراطوري عثماني، ايران بر عليه ما قيام كرده مذهب (اماميه) شيعه، يك شكل سياسي به خود گرفته بود. ايران در مقابل ما يك سد آتشين شده بود. دربار ما خيلي كم با آن سد تصادف نمود. در آنجا قدري ايستاد و بعد برگشت (؟).
معني شيعه چيست؟
شيعه يعني كمك. شيعه علي يعني كمك حضرت علي (ع). تركها از آن روزي كه مسلمان شده اند پيغمبر، اولاد پيغمبر و احفاد پيغمبر را محترم داشته اند. علماي شيعه ما را به اين عنوان كه "شما در باره اشخاصي كه بر عليه حضرت علي اقدامات نمودند احترامات مرعي مي داريد" مواخذه مي نمايند. ما تاريخ اسلام را خوانده، تدقيقاتي در آن به عمل آورده ايم. اگر اين مسئله گناه و تقصيري است، ما گردن مي گيريم.
ايران چطور زندگي مي كند؟
غرض من از كلمه ايران، تركهائي است كه در ايران زندگي مي كنند. تركها در راه شان و شرف امپراطوري عثماني آن طوري كه جانفشاني نموده و خون خود را نثار كرده اند، اشخاصي كه حامل بيرق ايران مي باشند، بر عكس اين رويه رفتار نموده، قطره خوني هم در راه آن بيرق نثار ننموده اند.
اين دولت چطور زندگي مي كند؟
سياست و وقايع روزمره موجوديت آن چيزهائي را كه بعضي اوقات نشان مي دهد كه وجود خارجي ندارد. اگر ما به كنه مسئله پي ببريم و دقيق شويم خواهيم ديد كه ايران هيچ چيز ندارد. ايران دولت ندارد! متجاوز از يك قرن مي باشد كه امپراطوري ايران وجود ندارد. حكومت ايران امروزه از مستملكات روس و انگليس محسوب مي شود. اشخاصي را كه ما در اسلامبول عجم نام نهاده ايم، آنها از محترمين تركهاي ايرانند. تركهاي قفقازيه به واسطه استيلاي روس كم و بيش متمدن شدند. ولي ايران به تركهاي اتباع خود، ترياك كشيدن را از چين گرفته به آنها داده است. چيزي كه موجب حاكميت فارس مي باشد، اين قوت كشنده است. كفر و تكفير يكي از آثار مجالس شيعي است. فارسهاي بدبخت كاملا آلت دست آخوندها هستند. آخوندها ترياك را از چيني ها گرفته به فارسها داده اند. به اين هم قناعت نكرده شيره ترياك را به آنها مي خورانند.
موقعيت زنهاي ايراني
اگر بخواهيد چيزي راجع به اجتماعيات فارسها بدانيد، نظري به موقعيت زنهاي آنها بيندازيد. اگر تمام مردم دنيا جمع شده و تمام ملعنتهاي عالم را در باره زنها اجرا نمايند، باز هم به اندازه فارسها نمي توانند اين ملعنتها را در حق زنها به عمل بياورند. فارسها دختربچه را در سه سالگي چادر سرش مي كنند و در هشت سالگي شوهر مي دهند. هنوز به يازده سالگي نرسيده، يعني موقعي كه اولين بچه را مي زايد، زن دوم را كه هوو مي نامند، اختيار كرده پهلوي اولي مي آورند. در ميان ملت فارس بيش از نكاح طلاق جاري مي شود. مي توانيم اين را به واسطه مثالهاي مختلف ثابت كنيم.
حيات اندرون و حرم خانه در ايران كاملا معمول بوده، به طوري كه در فوق گفتم، زن يازده ساله كه بچه زائيده در حرم خانه خود ترياك مي كشد و عرق مي خورد. اين زندگاني در بيست سالگي او را به حالت يك اسكلتي تبديل مي كند. اساسا شوهر او، براي اسباب بازي او را در هشت سالگي به عقد خود آورده است. براي اينكه دكتركهاي اجنبي در بلديه تهران استخدام دارند، سال گذشته اعلام كردند كه امراض تناسلي مجانا مداوا مي شود. در ظرف سال گذشته نه هزار نفر از طبقه خيلي پايين و فقير شهر براي تداوي به مريضخانه هاي بلديه مراجعت نموده اند. در صورتي كه مرضائي كه به آنجا مراجعت نكرده اند، دو برابر اين عده مي باشند. علاوه بر اين بعضي از امراض مخفي ديگر هم در آنجا وجود دارد. نصف بيشتر از دويست هزار نفوس تهران مريضند.
ملت فارس خيلي دروغگو بوده، آن قدر دروغ مي گويد كه احتياج به راست گفتن نداشته باشد. ميان فارسها كسي نيست كه دزدي نكند. پسر از پدر، پدر از پسر، زن از شوهر و شوهر از زن خود دزدي مي كند.
(پايان نوشته نشريه ميهن)
ساوالان پورت : روشني بيك:آخوندها قهارترين و قويترين اسلحه فارس هستند. آزربايجان خود را خلاص خواهد كرد. مدنيت ايران، بيش از مدنيت فارسي يك مدنيت ترك است. ايران به تركهاي تبعه خود جز ترياك چيز ديگر نداده است.
-"دولت ايران از حيث نفوس و اهالي، مملكت مختلطي است. بدينجهت چنانكه عناصر سلطنت عثماني كم كم سبب انقراض سلطنت عثماني شده اند، ايران نيز همين عاقبت دولت عثماني را خواهد داشت".
-"تركها مخصوصا در زيباترين و مهم ترين اراضي ايران نشيمن دارند".
-"ما ميشنويم يك مدنيت فارس موجود است! اما اينطور نيست. اين مدنيت بيش از مدنيت فارسي يك مدنيت ترك است".
-"دولت ايران كه تاريخ تا زمان ما نام آنرا ياد داده است, عبارت از حكومت فارس است".
-"بزرگترين تجارت ملت فارس, وطنفروشي بوده است".
-"آنهائيكه ما عجم ميناميم تركهاي خالص هستند".
-"امروزه چهار مليون ترك در اداره فارس زندگي ميكند كه حال آنها بمراتب بدتر از حال تركهاي قفقاز ميباشد".
-"تركهاي قفقاز از استيلاي روس قدري مدنيت كسب كردند، ولي ايران به تركهاي تبعه خود جز ترياك كه از چين گرفته چيز ديگر نداده است".
-"ملت فارس را بداخلاقي بنام دين زبون كرده است."
-"آخوندها قهارترين و قوي ترين اسلحه فارس هستند".
-"فارسها بسيار دروغگو و دزد و هستند".
-"فارس آنقدر زياد دروغ ميگويد كه محتاج براست گفتن نميشود".
-مرد فارس قهار است در خواب متمادي، و در خواب مرگست".
-"برادران ترك ما اينها فارس نيستند و اين يك جنايت بزرگي است كه ما آنها را عجم ميناميم".
-"سلطنت فارس هر جا يادگار تاريخي ديده خراب كرده است و در هر جا آثار ترك پيدا كرده ويران ساخته است".
-"شهر طهران بيشتر بيك شهر ترك شبيه است، فارس در آنجا كم است".
-"آن تبريز كه پانزده سال پيش ترياكي نميشناخت، امروز با انواع زهرها مسموم ميشود".
-"آزربايجان خود را خلاص خواهد كرد و ما ميتوانيم از آزربايجان اميدوار بشويم".
-"ايران تنها يك مستملكه انگليسي است".
-"وزير جنگ ايران (رضاخان) دست نشانده انگليس است".
-"رئيس و صاحبمنصبان اردوي ايران فارس، ولي خود سربازها ترك هستند".
----------------------------------------------------------------
-"دولت ايران از حيث نفوس و اهالي، مملكت مختلطي است. بدينجهت چنانكه عناصر سلطنت عثماني كم كم سبب انقراض سلطنت عثماني شده اند، ايران نيز همين عاقبت دولت عثماني را خواهد داشت".
-"تركها مخصوصا در زيباترين و مهم ترين اراضي ايران نشيمن دارند".
-"ما ميشنويم يك مدنيت فارس موجود است! اما اينطور نيست. اين مدنيت بيش از مدنيت فارسي يك مدنيت ترك است".
-"دولت ايران كه تاريخ تا زمان ما نام آنرا ياد داده است, عبارت از حكومت فارس است".
-"بزرگترين تجارت ملت فارس, وطنفروشي بوده است".
-"آنهائيكه ما عجم ميناميم تركهاي خالص هستند".
-"امروزه چهار مليون ترك در اداره فارس زندگي ميكند كه حال آنها بمراتب بدتر از حال تركهاي قفقاز ميباشد".
-"تركهاي قفقاز از استيلاي روس قدري مدنيت كسب كردند، ولي ايران به تركهاي تبعه خود جز ترياك كه از چين گرفته چيز ديگر نداده است".
-"ملت فارس را بداخلاقي بنام دين زبون كرده است."
-"آخوندها قهارترين و قوي ترين اسلحه فارس هستند".
-"فارسها بسيار دروغگو و دزد و هستند".
-"فارس آنقدر زياد دروغ ميگويد كه محتاج براست گفتن نميشود".
-مرد فارس قهار است در خواب متمادي، و در خواب مرگست".
-"برادران ترك ما اينها فارس نيستند و اين يك جنايت بزرگي است كه ما آنها را عجم ميناميم".
-"سلطنت فارس هر جا يادگار تاريخي ديده خراب كرده است و در هر جا آثار ترك پيدا كرده ويران ساخته است".
-"شهر طهران بيشتر بيك شهر ترك شبيه است، فارس در آنجا كم است".
-"آن تبريز كه پانزده سال پيش ترياكي نميشناخت، امروز با انواع زهرها مسموم ميشود".
-"آزربايجان خود را خلاص خواهد كرد و ما ميتوانيم از آزربايجان اميدوار بشويم".
-"ايران تنها يك مستملكه انگليسي است".
-"وزير جنگ ايران (رضاخان) دست نشانده انگليس است".
-"رئيس و صاحبمنصبان اردوي ايران فارس، ولي خود سربازها ترك هستند".
----------------------------------------------------------------
روشني بيك دوست حقيقي تركان ساكن در ايران و آزربايجان جنوبي
سخنان فوق گزيده اي از سخنراني روشني بك در كانون ترك (تورك اوجاغي) شهر استانبول، در سال ١٩٢٣ يعني تقريبا ٩٠ سال قبل است. روشني بيك، يكي از محققين و ژورناليستهاي برجسته عثماني و از دوستان حقيقي ملت ترك ساكن در ايران و وطن آزربايجان جنوبي در آغاز قرن بيستم است. تحليلها و آناليزهاي وي در باره خاورميانه، ايران و تركهاي ساكن در ايران-آزربايجان جنوبي كه قريب به يك صد سال پيش نوشته شده اند بسيار كارشناسانه، دقيق، منطقي و محكم اند و درستي بسياري از آنها را تاريخ در سالها و دهه هاي آتي و يك به يك به اثبات رسانيده است. به عنوان مثال وي زمانيكه هنوز رضاخان وزير جنگ بود، مقالات متعددي در افشاء ماهيت او منتشر كرده و در آنها رضاخان را به عنوان مهره بي اختيار امپرياليسم انگليس و دولت نوپاي ايران را دولتي كه به كندن گور تركها اقدام خواهد كرد معرفي مي نمود.
نوشته هاي روشني بيك در باره ايران و تركان ساكن در آن نيز، همه از سر دانائي، وقوف و پختگي سياسي نوشته شده، از منطقي آهنين برخوردار اند و سطر سطر آنها، آكنده از محبت و احترام زائد الوصف وي نسبت به تركان ساكن در ايران و وطن آزربايجاني است. روشني بيك در نوشته هاي به غايت واقع گرايانه خود كه درستيشان را تا به امروز نيز عينا حفظ كرده اند، با زبان روزنامه نگاري-سياسي حرفه اي و لحني متين، جدي و محترمانه، از پايمال شدن حقوق ملي ملت ترك در ايران توسط استعمار چند قرنه فارسي سخن مي گويد، بر عليه سياستهاي فارسسازي در ايران هشدار داده، و رهائي تركان ايران و آزربايجان جنوبي در آينده نزديك را نويد مي دهد.
روشني بك در اين سخنراني تاريخي خود نيز، آزربايجان را به شكل سرزميني مستعمره و خلق ترك ساكن در ايران را به صورت ملتي اسير تصوير مي نمايد. او مولفه هاي استعمار فارسي را با دقتي تمام يك به يك بر مي شمارد، از نقش دين و مذهب در استعمار فارسي و تحميق تركان ساكن در ايران سخن مي راند، بر وضعيت اسفبار زنان انگشت مي گذارد، از عقب نگاهداشته شدن عمدي آزربايجان و بسط مواد مخدر در آن، تخريب يادگارهاي تاريخي ترك در ايران صحبت مي كند.
او بدرستي مي گويد كه با آنكه تركها حاكميت ايران را قرنها برعهده داشته اند، اما اكنون در اداره و حاكميت ايران نقشي ندارند و ماهيت دولت كنوني ايران فارسي است.
وي خاطر نشان مي كند كه علي رغم آنكه بدنه ارتش ايران تركي است اما مديران و روساي آن فارس اند.
او بدرستي تاكيد مي كند كه استيلاي روس بر آزربايجان شمالي باعث آشنائي آن سرزمين با مدنتيت مدرن شده است، اما استيلاي فارسي بر آزربايجان جنوبي باعث انحطاط و فساد و تخريب و درهم شكستن آن گرديده است.
وي مي گويد هرچند تركان در ايران در زيباترين و منبت ترين مناطق سوق الجيشي سكونت دارند و تركان نوعا انسانهائي نجيب، عالي، جسور، كاركن، توانا، ذكي و داراي استعداد تجاري اند، با اينهمه تحت حاكميت فارسها آزربايجان رو به انحطاط گزارده و تبديل به خرابه شده است؛ تركان به سفالت كشيده شده و براي لقمه ناني به قفقاز و آسياي صغير بدنبال كار روانه مي شوند.
وي به روانشناسي و رفتارشناسي جامعه فارس نيز پرداخته و او را به صورت جامعه اي در خواب مرگ، اسير مرضي بنام دين و موهومات، دروغگو و وطنفروش و ضدزن ترسيم مي كند.
وي به تصحيح چند اشتباه رايج جاافتاده نيز مي پردازد و ياد آوري مي كند كه آنچه كه بنام مدنيت ايران مشهور است، در واقع بيش از آنكه فارسي باشد، داراي ماهيت تركي است، مردماني كه در تركيه عجم ناميده مي شوند در اصل ترك و همتايان تركان آنادولي اند و اينكه تهران قاجاري، شهري با صبغه و اكثريت اهالي ترك است.
وي به درستي ادعا مي كند كه ايران و حاكميت فارسي در آن، خود محصول استعمار انگليس است.
وي مطمئن است ايران مختلط از عناصر ملي گوناگون با طرز نادرستي كه در مقابل آنها به پيش گرفته است به سرنوشت عثماني دچار گرديده و منقرض خواهد شد و آزربايجان خود را از يوغ فارسي خلاص خواهد كرد.
----------------------------------------------------------------
از سخنراني مذكور روشني بيگ سه گزارش-ترجمه به زبان فارسي در دست است:
١-ترجمه نشريه ايرانشهر از متن منتشر شده در ينگي مجموعه استانبول تحت عنوان "عقيده عثمانيها در باره ايرانيان" (ايرانشهر، س ٢، ش ٢، ٢٤ ميزان ١٣٠٢، صص ٩٤-٨٧). اين ترجمه هر چند كاملتر از ترجمه ميهن مي باشد، با اينهمه مغلوط بوده داراي نقائص و افتاده هائي است.
٢-مطلبي تحت عنوان "معلومات مهمي راجع به ايران" به نقل از جرايد استانبول منتشر شده در سلسله مقالات روزنامه ميهن به نام "ايران و ترك"، ٦ سنبله ١٣٢. اين مطلب ترجمه اي بسيار مغلوط و فوق العاده آشفته از بخشهائي از سخنراني مزبور بوده و حجم آن به اندازه كمي بيش از نصف ترجمه نشريه ايرانشهر مي باشد.
٣- گزارش وزارت امور خارجه ايران از اين سخنراني كه توسط دارالترجمه وزارت امور خارجه از روزنامه ايلري تركي مورخه ٧ ذيحجه ١٣٤١ ترجمه شده است. گويا روشني بيگ در كنار سخناني كه در دو ترجمه ايرانشهر و ميهن منتشر شده است، مسائل ديگري را نيز مطرح كرده بود كه توسط سانسور دولتي از انتشار آنها جلوگيري، اما در اين گزارش آورده شده اند. از جمله آن كه نيروي نظامي ايران ".... حاليه ... چهل هزار نفر نظامي است كه ظاهرا سر و روئي دارند ولي باطنا فاقد روح جنگي و رشادتند. و وزير جنگ ايران دست نشانده انگليس است و بايد ما تركها هوشيار باشيم كه دچار زحمت غير مترقبي نشويم ...". همچنين وي از پنجره عمارت "ترك اجاقي" كه رو به روي سفارت بود "... نگاه به بيرق سفارت كبري كرده گفته است "وظيفه ما تركها است اين پرده متعفن را كه به منزله كهنه بي نمازي است پاره كرده به جاي آن بيرق ترك را نصب كنيم ...". (آرشيو وزارت امور خارجه ايران. سفارت كبراي دولت عليه ايران، اسلامبول، نمره ٣١١، مورخه اول اسد ١٣٠٢، كارتن ١٥، دوسيه ٣٦، ١٣٤١.) اين گزارش كه از آن دو سه جمله كوتاه در كتاب پان تركيسم و ايران تاليف كاوه بيات نقل شده، تاكنون منتشر نگرديده است.
دو ترجمه سخنراني مذكور به زبان فارسي، يكي از شماره دوم نشريه ايرانشهر چاپ برلين و ديگري از شماره ٣٨ نشريه ميهن در زير آورده شده اند. اضافات داخل [] از آن ناشران يعني نشريات ايرانشهر و ميهن است. براي راحتتر كردن نشر اينترنتي، اين توضيحات را كه در اصل در پاورقي نشان داده شده اند، در متن و در محل مربوطه جاي داده ام. رسم الخط ترجمه و اغلاط املائي و دستوري آنها را – به جزء تصحيح فرم نادرست آذربايجان به فرم صحيح آزربايجان- عينا حفظ كرده ام.
روشني بيك در سخنراني خود -بنا به ترجمه ايرانشهر- شمار تركان آزربايجان جنوبي را چهار ميليون تن ذكر مي كند. با توجه به اينكه در سال ١٩٢٤ جمعيت ايران حدود ١٠٦٥٢٠٠٠ نفر بوده است، بنا به وي در اين سال تركان آزربايجان جنوبي ٣٧،٦ درصد كل جمعيت ايران را تشكيل مي داده اند.
(پايان نت مهران بهاري)
----------------------------------------------------------------
----------------------------------------------------------------
١-آغاز ترجمه نشريه ايرانشهر:
معارف در عثماني
عقيده عثمانيها در باره ايرانيان
يك كنفرانس مهم در "كانون ترك" در اسلامبول.
شماره ٢، ايرانشهر، صفحه ٨٧
اين كنفرانس را اغلب جرايد اسلامبول و از آنجمله جريده "ايلري" با بعضي اختلاف در عبارت درج كرده اند و هيچكدام مطالب آنرا تكذيب ننموده ولي بنا بخبريكه از اسلامبول رسيده وزارت خارجه عثماني رسما ازين اظهارات بيان تاسف كرده و ترضيه داده است. ما بعضي از عبارتهاي جريده مزبور را نيز ترجمه و در پاورقي بدان اشاره خواهيم كرد. بنا بنوشته اين جرايد روشني بك يك صاحبمنصب عثمانيست كه ده سال در ايران سياحت و تدقيقات كرده است.
كلماتي كه توي اين علامتها [ ] گذاشته شده براي توضيح مطلب علاوه شده است.
[ترجمه از مجله "يني مجموعه" منطبعه اسلامبول، شماره ٨١، مورخه ٢ ماه آگست ١٩٢٣]
روشني بك (١) بكرسي بالا رفت. حمدالله صبحي بك [مبعوث اسلامبول و رئيس كانون ترك] او را بحضار معرفي كرده راجع بموضوع كنفرانس اينحرفها را زد:
"ايران مملكتي است كه از چند قرن باينطرف با ما گاهي بطور مثبت و گاهي به طور منفي [يعني دوستانه و دشمنانه] در تماس مي باشد. چنانكه در آنادولي [آسياي صغير] بعضي تاثيرات ايراني ديده مي شود. آنادولي نيز بمناسبت روابط و تماس خود بعضي تاثيرات در ايران دارد. بك افندي [يعني روشني بك] در ايران سياحت و اوضاع آنرا تدقيق و تتبع كرده است. امروز دعوت ما را قبول كرده در باره ايران براي حاضرين يك كنفرانس خواهند داد. من بنام "كانون" از ايشان تشكر ميكنيم".
پس روشني بك نقشه ايرانرا باز كرده چنين آغاز نمود:
ايران مملكتي است كه از هر طرف آن شخص وارد بشود پس از طي كردن صد كيلومتر در جلوي خود يك قطعه مرتفعي مي بيند كه از هشتصد تا هزار كيلومتر ارتفاع دارد. درينجا بزرگترين نمكزارها و بيابانهاي بي آب و علف آسيا و همچنين جلگه هاي بسيار زيبا نيز يافت مي شود، سلسله كوههاي البرز اين جلگه را مخصوصا ناهموار ساخته است. بلندترين نقطه اين سلسله كوه دمايند [دماوند] است كه هفت هزار متر بلندي دارد.
آزربايجان و اطراف خمسه و كردستان كاملا ترك بوده عده نفوس آنها به سه مليون و نيم ميرسد. اما در گيلان فارسها نشيمن دارند. از اصطخر آباد [؟] تا جلگه پامير باز يك منطقه تركمن امتداد مي يابد. اين تركمنها با تمام عقايد؛ عادات و مآثر خود عين خود ما هستند. تمام شمال ايران سرتاسر ترك ميباشد. در بحر خزر قايقها [!] و قايقجيها و كاپيتانها همه ترك اند. قدري جنوبتر كردستان و كرمانشاه هست. از ساوجبلاغ پايين تر يك منطقه ترك مي بينيم و قدري جنوبتر لرستان هست كه ساكنين آن كردها ميباشند و دو ميليون و نيم نفوس دارند [در قسمت فارس ايران دسته دسته ترك ميتوانيد به بينيد. در دشتهاي ايران از فارس قديم نيز پيدا ميشود. "ايلري منطبعه اسلامبول"]
ترك در اينجاها چه كار دارد و از كجا آمده است؟ براي حل اين سوال ما بايد رجوع بتاريخ بكنيم. از زمان قديم خواه سلجوقيان و خواه عشاير ديگر ترك در سرراههاي لشكري ملت خودشانرا جايگزين كرده اند و بدين طريق در آنجاها تركها وجود دارند.
بيشتر از نصف ايران كهن، بيابان است و از قسمت متباقي قطعه شمال و شمال غربي آن ترك ميباشد و در غرب آن كردها و در جنوب هم فارسها ساكنند و بالطبيعه در جنوب كمي عرب، يهودي و ارمني هم پيدا ميشود. [دولت ايران از حيث نفوس و اهالي، مملكت مختلطي است. بدينجهت چنانكه عناصر سلطنت عثماني كم كم سبب انقراض سلطنت عثماني شده اند، ايران نيز همين عاقبت دولت عثماني را خواهد داشت. "ايلري"]
ايران عموما گرمسير شمرده ميشود. قسمت جنوب آن كاملا اوصاف مملكتهاي گرمسير را نشان ميدهد. ايران از حيث قوه انباتيه و محصولات متنوعه بهر مملكت رقابت ميكند. بديهي است كه قسمت بياباني آن مستثناست. تركها مخصوصا در زيباترين و مهم ترين اراضي نشيمن دارند. مردم مملكت بيشتر با زراعت و باغباني و پرورش دادن درختهاي ميوه مشغول هستند و ميوه هاي فراوان حاصل ميكنند. حيوانات ايران نسبت بحيوانات آنادولي موقع بهتر دارند. ميوه با اينكه در اصفهان مهم است در آزربايجان فراوانتر است. در تبريز پانزده جور انگور شمرده ميشود. پرورش درخت توت و بدآن مناسبت محصولات ابريشم و همچنين پنبه بعمل مي آيد. پشم را در داخل مملكت بكار برده قاليها، عباها و قماشهاي كلفت از آن ميسازند. زردشتيهاي يزد و كرمان بيشتر با زراعت پنبه اشتغال ميورزند.
ما ميشنويم يك مدنيت فارس موجود است! اما اينطور نيست. اين مدنيت بيش از مدنيت فارسي، يك مدنيت ترك است. فارسها بيشتر با كارهاي نازك و كوچك كه محتاج كمك چشم و انگشتهاست اشتغال ميورزند، مانند منبت كاريها و مينياتورسازيها. اما كاشيهاي دلربا اثر ذكاوت تركهاست.
ايران در موقعيكه امپراطوري عثماني تشكل مييافت در جلوي ما مانند يكقوه مخالف ايستاد. مذهب شيعي كه تازه روئيده بود شكل سياسي گرفته سبب ريختن خونها گرديد و بمناسبت فرق ميان اين دو مذهب مجادله ها ..... سرزد. در حاليكه اين فرق چيست؟ دوست داشتن حضرت علي و اولاد او و كدام مسلمانست كه آنها را دوست ندارد. ماها حضرت ابوبكر رضي الله عنه، حضرت عمر و حضرت عثمان رضي الله عنه را ترجيح داده ايم. نه! در آن زمان چنين شده اينها در وظايف خودشان موفق شده اند و تاريخ آنها را با حرمت و تقديس ياد كرده است و ما هم مجبوريم از روي حرمت اين وظيفه ديني را ادا نمائيم.
دولت ايران كه تاريخ تا زمان ما نام آنرا ياد داده است عبارت از حكومت فارس است. گاهي خواه سياست و خواه زمان و وقايع بعضي چيزهاي ناموجود را موجود نشان ميدهند. سلطنت ايران-فارس نيز ازين قبيل است و از يكقرن بدينطرف وجود ندارد و اگر هم دارد بازيچه ايست در دست روس و انگليس. [آنقدر كه تركها در راه شان و شرف دولت عثماني خون خود را ريخته اند، حاملان بيرق ايران در راه آن بيرق يكقطره هم باشد خون نريخته اند. "ايلري"]. بزرگترين تجارت ملت فارس وطنفروشي بوده است و آنهائيكه ما عجم ميناميم تركهاي خالص هستند و احتمال دارد درين سفارتخانه [ايران] كه روبروي ماست يكنفر هم فارس وجود ندارد. امروزه چهار مليون ترك در اداره فارس زندگي ميكند كه حال آنها بمراتب بدتر از حال تركهاي قفقاز ميباشد. [تركهاي قفقاز از استيلاي روس قدري مدنيت كسب كردند ولي ايران به تركهاي تبعه خود جز ترياك كه از چين گرفته چيز ديگر نداده است. "ايلري"].
حاكميت فارس در حقيقت داراي قوه هاي بزرگ است، ولي اين قوه ها منفي و كشنده هستند. اينها قوه هائي هستند كه با كشتن فارس اجراي تاثير ميكنند. ملت فارس را بداخلاقي بنام دين زبون كرده است. آخوندها قهارترين و قوي ترين اسلحه فارس هستند. اينها بنام دين چيزها و خطاهائيرا كه بر خلاف دين محمدي و قرآنست تلقين كرده اند. دخانيات، ترياك و ساير زهرهاي خواب آور و مرگ آور مردم اين مملكت را بحال يك گله استخوان و اسكلت متحرك انداخته است. دخترها در سه سالگي توي چادر [چاقجور] ميروند و در هشت سالگي با مردهاي چهل ساله زناشوئي ميكنند و پيش از زن شدن از چند شوهر طلاق ميگيرند و بالاخره در بيست و بيست و پنج سالگي ترياك خورده هلاك ميشوند. [زنهائيكه در يازده سالگي بچه ميزايند در اندرون ترياك ميكشند و عرق بي آب ميخورند و پيش از بيست سالگي حال يك اسكلت را پيدا ميكنند و اساسا شوهر او در هشت سالگي او را براي بازي كردن گرفته بوده است].
در طهران دويست هزار نفوس هست. بنا به استاتستيك دكترهاي خارجه و اطباي مريضخانه بلديه در طهران سي هزار نفر مبتلاي سفليس بوده و نصف سكنه شهر گرفتار امراض مسريه و ناشي از بداخلاقي ميباشند. [سال گذشته اعلان كرده بودند كه مرض سفليس را اطباي بلديه مجانتا تداوي ميكنند. در عرض يكسال نه هزار نفر رجوع كرده بود و آنهائيكه رجوع نكرده بودند، دو برابر اين عدد ميشدند. "ايلري، منطبعه اسلامبول]. فارسها بسيار دروغگو و دزد هستند. پدر از اولاد و اولاد از پدر و زن از شوهر ميدزدد. حتي آن آمريكائي كه براي اصلاح ماليه ايران آورده بودند پس از عودت بامريكا بيك روزنامه نويس چنين گفته بود: "مملكتيكه ده مليون دزد دارد چگونه اصلاح ميتواند بشود". [فارس آنقدر زياد دروغ ميگويد كه محتاج براست گفتن نميشود. در ايران كسيكه دزدي نكند پيدا نميشود. "ايلري-منطبعه اسلامبول"].
مرد فارس قهار است در خواب متمادي و در خواب مرگست. اما برادران ترك ما اينها مردمان عالي و نجيب هستند. اينها فارس نيستند و اين يك جنايت بزرگي است كه ما آنها را عجم ميناميم. اينها برادران خود ما هستند و مردمان كاركن و توانا ميباشند. تركهاي آزربايجان مردماني نيستند كه تصادفا بدينجا آمده باشند. قديميترين آثار يك مملكت كوهها و نهرهاي آن است. اگر نام اينها تركي است آن مملكت هم وطن ترك ميباشد. اگر فقط تاريخ چند صدساله آزربايجان را بنظر بنگريم آنقدر سلطنتهاي ترك و تاج و تخت ترك ميبينيم كه ما را بحيرت مي اندازد. درين قطعه تاتارها، مغولها، تركها و سلجوقيها بنوبت حكمراني كرده اند. در عهد تاتار بسي پادشاهان سلطنت كرده كه يكي از آنها هلاكوست، در آنعهد پادشاهانرا ايلخان ميناميدند. گمان ميرود كه در عهد ايلخانيت دين اسلام از طرف تركها قبول شده است. از تاتارها غازانخان در تاريخ هفتصد در تبريز حكمراني كرده است. سلطنت فارس هر جا يادگار تاريخي ديده خراب كرده است و در هر جا آثار ترك پيدا كرده ويران ساخته است. در عهد تاتارها بسيار مسجدها، سرايها و مدرسه ها ساخته شد ولي امروز جز ديوارهاي شكسته از آنها اثري نمانده است. بعد دور تركمن مي آيد و ازينها دو خاندان بنام آق قويونلو و قره قويونلو سلطنت كرده و مسجد سبز [در تبريز] از آثار شايان دقت اينهاست. كاشيها، كتيبه ها و برجسته هاي اين مسجد فوق العاده ظريف بوده ذوق سليم و ذكاوت ترك درينجا خود را نشان داده است. در عهد سلطان مراد رابع ما تركها بوديم كه تا تبريز جلو رفتيم.
شهر طهران بيشتر بيك شهر ترك شبيه است، فارس در آنجا كم است. از طهران رو بطرف آزربايجان برويم. تركهاي آزربايجان تاجر هستند. يهوديها با آنها رقابت نميتوانند بكنند. اما قسمت نزديك بمنطقه فارس بسيار شكسته و رو بخرابيست. آن تبريز كه پانزده سال پيش ترياكي نميشناخت امروز با انواع زهرها مسموم ميشود. خيلي گداها و .....
چند سال پيش ايرانيها تشكيل ژاندارم ميدادند. از مملكت سوئد صاحبمنصبها آوردند. اين ژاندارمها اسلحه خود را ميفروختند و هر كس در راه جلو آنها مي آمد با يك سيلي سلاح را از دست آنها ميگرفت. ولي قسمتي از ژاندارمها فوق العاده جسور و قهرمان بودند، اينها تركها بودند. بعدها در حين اجير كردن ژاندرم ديگر از فارسها نميگرفتند، همه را از تركها ميگرفتند.
آزربايجان خود را خلاص خواهد كرد و ما ميتوانيم از آزربايجان اميدوار بشويم، اين مملكت جريانهاي ملي دارد. هر سال هزارها كارگر در فابريكها و بندرها و راه آهنها كار ميكنند. اهل بادكوبه و قفقازيها ترقي مملكت خودشانرا بيشتر مديون آزربايجان ايران هستند. اينك در اسلامبول، ازمير و آنادولي اين عنصر فعال و باعزم كه ما عجم ميناميم عنصر ترك است در فرنگستان نيز تجار ايران از عنصر ترك هستند.
وضعيت سياسي- ايران دروازه هندوستانست و در ميان بحر خزر و خليج بصره و تركستان عثماني امتداد مييابد. دولت انگليس كه با بين النهرين علاقه دارد چرا با ايران علاقه دار نشود. روسها هم ايرانا مساعدترين زمينه براي حمله بانگليسها پيدا كرده اند. بدينجهت ايران موهوم مانند توپ بازي در ميان دو دولت برقص درآمد.
در ١٩٠٧ روسها با انگليسها ائتلافي عقد كرده جنوب را انگليسها و شمالرا هم روسها بدست خود گرفتند. فقط بنام منافع خودشان يك راه آهن [؟] ساختند و در ميان جنگ عمومي انگليسها بكلي ايرانرا تصاحب كردند و در ميان مشهد و هندوستان جاده اي درست كرده امتعه هند را به ايران ريختند و از طرف ديگر تا انزلي هم پيش آمدند. در ايران سياستهاي انگليس، روس، آلمان و ترك بازيها كرد و هر يك ازينها پاره اي مقاصد ظاهري و مخفي تعقيب ميكردند. در نهايت انگليسها ايرانرا بدست آوردند و استقلال ايرانرا شناخته در زير اداره انگليسي يك اردو، راه آهن و ماليه و سايره ..... درست كردند و از طرف ديگر اصول ملوك الطوايفي هم حكمفرما بود.
امروز در ايران يك دربار، يك مجلس ملي و يك اردو هست و نسبت بگذشته كمي آسايش و ماليه هم منتظم است. ولي همه اينها ظاهريست و ايران تنها يك مستملكه انگليسي است. اردوي ايران بتشويق حاكميت فارس و آخوندها و انگليسها بر ضد ما حاضر ميشود. زيرا انگليسها بعد ازين هنديها را بر ضد ما نمي توانند بكار ببرند و در موقع لزوم اردوي چهل هزار نفري ايران براي ما يك بلاي تازه تهيه ميكند. ولي رئيس و صاحبمنصبان اين اردو فارس ولي خود سربازها ترك هستند. ملت ترك از آزربايجان لبريز ميشود ابتدا بقفقاز و روسيه ميرفتند و امروز از بيكاري دارند سفيل ميشوند. فارسها باينها ميگويند شما ترك نميتوانيد بشويد. شما خواند نميتوانيد [!] اين تركها از ما انتظار كمك دارند ما بايد اين همنژادهاي خودمانرا خلاص بكنيم. اينك چهار مليون ترك در انتظار ماست."
(پايان نوشته نشريه ايرانشهر)
----------------------------------------------------------------
٢-آغاز ترجمه نشريه ميهن:
معلومات مهمي راجع به ايران
ميهن، شماره ٣٨، س ٥، ١٦ محرم ١٣٤٢-٦ سنبله ١٣٠٢.
نقل از روزنامه ايلري منطبعه اسلامبول، ٧ ذيحجه ١٣٤١
روشني بيگ:
"در ايالت آزربايجان ايران سه، سه و نيم ميليون ترك است كه ما به آنها علاقمند مي باشيم. اساسا شمال ايران همه اش ترك است".
[روشني بيگ گويا همان مامور سياسي سفارت عثماني در اثناي جنگ مي باشد كه براي پروپاگاندا در اثناي جنگ مسافرتي به افغانستان نموده و كتابي موسوم به "روشني نك روياسي" (خواب روشني) به زبان تركي در تهران انتشار داد كه كاملا بر عليه ايران بوده و اشخاصي كه كتاب مذكور را مطالعه كرده اند، نظريات اورا نسبت به ايران خوب مي دانند-مترجم].
ياور روشني بيگ كه چندين سال در ايران مشغول تحقيقات بوده ديروز در ترك اجاقي- كانون ترك- كنفرانس مهمي راجع به ايران داد. روشني بيك را حمدالله صبحي بيك نماينده اسلامبول و رئيس كانون ترك به اعضاء معرفي نموده است. مشاراليه در نطقي كه ايراد نموده چنين گفته بود: "داوطلبان ما در شرق است. امروز در آزربايجان ايران سه، سه و نيم ميليون ترك وجود داشته و بنابراين ما راجع به برادران خودمان، ساكنين آنجا، علاقه زيادي داريم". روشني بيك سالهاي متمادي در ايران مشغول تحقيقات بوده و مي خواهد در خصوص برادران ترك ما و راجع به ايران ما را مسبوق و مستحضر سازد. ما هم نقاط مهم كنفرانس روشني بيك را كه دو ساعت و نيم طول كشيد، عينا در اينجا نقل مي كنيم:
اوضاع طبيعي ايران
آنچه را كه مي دانم، خواهم گفت. ايران را كه يازده سال پيش شناخته ام. چون معلومات زيادي در خصوص ايران دارم و بايد آنها گفته شود. لذا موضوع مسئله وسعت دارد. همين قدر مي گويم در كوههاي بزرگ ايران غير از خون ترك، رد پاي ترك، رد ديگر و خون ديگر وجود ندارد. اين را هم اسامي كوههاي ايران به ما معلوم مي دارد. در آزربايجان ايران اقلا سه، سه و نيم ترك وجود دارد. در گيلان هم غير از طائفه اي كه به زبان (گيلكي) حرف زده و منسوب به ملت فارس مي باشند، باقي ديگر تا صحراي [ناخوانا، شبيه پاپر] همه تركمنانند. از بيانات فوق من معلوم گرديد كه شمال ايران كاملا ترك بوده، اشخاصي كه در بحر خزر در كشتي ها عملگي مي نمايند، از كاپيتان تا خدمتكار تماما تركند. ايران در ساوجبلاغ مكري با ما هم حدود مي شود. از ساوجبلاغ رو به جنوب قريب دو ميليون و نيم كرد وجود دارد. در قسمت فارس ايران نيز دهات متعدد ترك نشين موجود است. در صحراهاي ايران، فارسهاي قديم هم هستند.
تركها بدين نقاط چگونه آمده اند؟
براي دانستن جواب اين سوال لازم است انظارمان را به طرف تاريخ متوجه سازيم. تركها به ايران چگونه داخل شده اند؟ يك وقتي قبايل مختفل ترك من جمله سلجوقي ها به ايران داخل شده اند. تركها هميشه از نقاط سوق الجيشي عبور كرده و در گذرگاههاي خود يك نشانه زيروحي باقي گذارده اند. امروزه در قفقاز شصت و پن زبان مختلف در كار است. تركها از قفقاز نيز مثل ايران عبور كرده اند. خلاصه شمال و غرب شمال ايران كاملا ترك است [اين بيانات كاملا به رويا شباهت داشته و گويا ضميمه همان كتاب روياي روشني مي باشد- مترجم].
دولت ايران از نقطه نظر نفوس و اهالي مختلط مي باشد. بنابراين همانطور كه عناصر مختلطي كه امپراطوري عثماني را تشكيل داده بودند، به تدريج اسباب انقراض آن را فراهم كردند، ايران هم بالاخره مانند عاقبت امپراطوري عثماني خواهد بود. بدون شبهه در آن موقع، تركهاي آزربايجان ايران يك سلطنت مهم تركي تشكيل خواهند داد.
ما مدنيت فارس مي شنويم. اگر اين مدنيت را تحليل نمائيم خواهيم ديد كه علاقه اين مدنيت بيشتر به تركها است تا فارسها. صنايع ايران عبارت (است) از كارهاي نازك دستي كه در سايه به كار بردن روشنائي چشم به عمل مي آيد. در اصفهان كارهاي آهنگري داير است. چينيهايي كه در ايران به عمل مي آيد، آنها را تركها مي سازند. در موقع تشكيل امپراطوري عثماني، ايران بر عليه ما قيام كرده مذهب (اماميه) شيعه، يك شكل سياسي به خود گرفته بود. ايران در مقابل ما يك سد آتشين شده بود. دربار ما خيلي كم با آن سد تصادف نمود. در آنجا قدري ايستاد و بعد برگشت (؟).
معني شيعه چيست؟
شيعه يعني كمك. شيعه علي يعني كمك حضرت علي (ع). تركها از آن روزي كه مسلمان شده اند پيغمبر، اولاد پيغمبر و احفاد پيغمبر را محترم داشته اند. علماي شيعه ما را به اين عنوان كه "شما در باره اشخاصي كه بر عليه حضرت علي اقدامات نمودند احترامات مرعي مي داريد" مواخذه مي نمايند. ما تاريخ اسلام را خوانده، تدقيقاتي در آن به عمل آورده ايم. اگر اين مسئله گناه و تقصيري است، ما گردن مي گيريم.
ايران چطور زندگي مي كند؟
غرض من از كلمه ايران، تركهائي است كه در ايران زندگي مي كنند. تركها در راه شان و شرف امپراطوري عثماني آن طوري كه جانفشاني نموده و خون خود را نثار كرده اند، اشخاصي كه حامل بيرق ايران مي باشند، بر عكس اين رويه رفتار نموده، قطره خوني هم در راه آن بيرق نثار ننموده اند.
اين دولت چطور زندگي مي كند؟
سياست و وقايع روزمره موجوديت آن چيزهائي را كه بعضي اوقات نشان مي دهد كه وجود خارجي ندارد. اگر ما به كنه مسئله پي ببريم و دقيق شويم خواهيم ديد كه ايران هيچ چيز ندارد. ايران دولت ندارد! متجاوز از يك قرن مي باشد كه امپراطوري ايران وجود ندارد. حكومت ايران امروزه از مستملكات روس و انگليس محسوب مي شود. اشخاصي را كه ما در اسلامبول عجم نام نهاده ايم، آنها از محترمين تركهاي ايرانند. تركهاي قفقازيه به واسطه استيلاي روس كم و بيش متمدن شدند. ولي ايران به تركهاي اتباع خود، ترياك كشيدن را از چين گرفته به آنها داده است. چيزي كه موجب حاكميت فارس مي باشد، اين قوت كشنده است. كفر و تكفير يكي از آثار مجالس شيعي است. فارسهاي بدبخت كاملا آلت دست آخوندها هستند. آخوندها ترياك را از چيني ها گرفته به فارسها داده اند. به اين هم قناعت نكرده شيره ترياك را به آنها مي خورانند.
موقعيت زنهاي ايراني
اگر بخواهيد چيزي راجع به اجتماعيات فارسها بدانيد، نظري به موقعيت زنهاي آنها بيندازيد. اگر تمام مردم دنيا جمع شده و تمام ملعنتهاي عالم را در باره زنها اجرا نمايند، باز هم به اندازه فارسها نمي توانند اين ملعنتها را در حق زنها به عمل بياورند. فارسها دختربچه را در سه سالگي چادر سرش مي كنند و در هشت سالگي شوهر مي دهند. هنوز به يازده سالگي نرسيده، يعني موقعي كه اولين بچه را مي زايد، زن دوم را كه هوو مي نامند، اختيار كرده پهلوي اولي مي آورند. در ميان ملت فارس بيش از نكاح طلاق جاري مي شود. مي توانيم اين را به واسطه مثالهاي مختلف ثابت كنيم.
حيات اندرون و حرم خانه در ايران كاملا معمول بوده، به طوري كه در فوق گفتم، زن يازده ساله كه بچه زائيده در حرم خانه خود ترياك مي كشد و عرق مي خورد. اين زندگاني در بيست سالگي او را به حالت يك اسكلتي تبديل مي كند. اساسا شوهر او، براي اسباب بازي او را در هشت سالگي به عقد خود آورده است. براي اينكه دكتركهاي اجنبي در بلديه تهران استخدام دارند، سال گذشته اعلام كردند كه امراض تناسلي مجانا مداوا مي شود. در ظرف سال گذشته نه هزار نفر از طبقه خيلي پايين و فقير شهر براي تداوي به مريضخانه هاي بلديه مراجعت نموده اند. در صورتي كه مرضائي كه به آنجا مراجعت نكرده اند، دو برابر اين عده مي باشند. علاوه بر اين بعضي از امراض مخفي ديگر هم در آنجا وجود دارد. نصف بيشتر از دويست هزار نفوس تهران مريضند.
ملت فارس خيلي دروغگو بوده، آن قدر دروغ مي گويد كه احتياج به راست گفتن نداشته باشد. ميان فارسها كسي نيست كه دزدي نكند. پسر از پدر، پدر از پسر، زن از شوهر و شوهر از زن خود دزدي مي كند.
(پايان نوشته نشريه ميهن)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر