ساوالان پورت : اگر محرمعلي خان به عنوان شخصي که نامش مترادف سانسور رضاخاني در دوره حکومت پهلوي اول است در تاریخ ثبت شده، بايستي نام “آ. ائليار” را نيز به عنوان مبدع نوع جديدي از سانسور و تحريف انديشه، به حساب آورد.
داستان از اين قرار است که سايت ايراني-فارسي ايران گلوبال چنين تبليغ ميکند که به مسائل ملي در ايران علاقمند است و هدفش آنست که حرفهاي صاحب نظران را در اين زمينه انعکاس دهد. اين به خودي خود پديده نادري در ميان سايتهاي ايراني است و طبعا مورد استفاده فعالان آذربايجاني هم ميتواند قرار گيرد، بخصوص اينکه بخش کامنت گذاري آن، امکان درج نظرات را بصورت همزمان فراهم ميکند.
داستان از اين قرار است که سايت ايراني-فارسي ايران گلوبال چنين تبليغ ميکند که به مسائل ملي در ايران علاقمند است و هدفش آنست که حرفهاي صاحب نظران را در اين زمينه انعکاس دهد. اين به خودي خود پديده نادري در ميان سايتهاي ايراني است و طبعا مورد استفاده فعالان آذربايجاني هم ميتواند قرار گيرد، بخصوص اينکه بخش کامنت گذاري آن، امکان درج نظرات را بصورت همزمان فراهم ميکند.
مشکل کار اما اينست که اين ظاهر قضيه است و از آنجا که ژورناليسم ايراني-فارسي به هر حال براي خودش قواعدي دارد که بايد رعايت شود، دراين زمينه نيز کار به اين سادگي نيست. توضيح اينکه يکي از اديتور هاي سايت ايران گلوبال که در کار خود خيلي هم جدي است، ظاهرا مسئول کنترل و اديت مقالات و کامنتهاي مرتبط با مسائل ملي است. اين شخص، بر حسب اسمش و يکي دو کلمه ترکي که در آخر هر نوشته اش منباب تعارف به ترکي مينویسد، يک آذربايجاني با نام مستعار “آ. ائليار” است. از روي نوشته هاي خود ايشان ميشود وي را هم طيف گروه سايتazer-online به حساب آورد. همه اين مسائل به خودي خود چيز عجيب و غريبي نميبود اگر اين آقاي “ائليار” روش هاي بديع و منحصر به فردی را در اديت کامنت ها و مقالات وارده به سايت ايران گلوبال به کار نميگرفت و صرفا به همان شيوه اي کار ميکرد که ديگر اديتور هاي اين سايت، در ارتباط با مقالات نويسندگان غير همسو با حرکت ملي آذربايجان بکار ميگیرند.
روش “آ. ائليار” اين است که ايشان در خصوص آن دسته از کامنتها و مقالاتي که از زيردست ايشان رد ميشود و نظراتي مخالف نظر ايشان دارد، نوشته هاي توضيحي خود را در صدر مقاله و يا در لابلاي نوشته وارد ميکند و به اين طريق با توضيحات پيشاپيش خود، مراقب است که مبادا “زهر” و اثر نامطلوب نوشته هائي که با سبک انديشه “آ. ائليار” نميخواند به ذهن خواننده “معصوم” رسوخ کند. با اين کار ،ضمن اينکه از مسموم شدن اذهان خوانندگان پيشگيري ميشود، انديشه و خط مطلوب و مورد پسند طيف “آ. ائليار” نيز بصورت واضح به کامنت گذاران و نويسندگان مقالات نشان داده ميشود تا در مطالب آتي خود رعايت کنند. در واقع با اين روش، “آ. ائليار” نه تنها وظيفه حراست از خوانندگان را به انجام ميرساند، بلکه کار تربيت و آموزش سبک انديشه و شيوه نويسندگي را نيز به عهده ميگيرد.
البته نبايستي تصور کرد که آقاي “آ. ائليار” در مورد همه مقالات و کامنت هائي که در خصوص مساله ملي در ايران در اين سايت درج ميشود چنين توجهي دارد. کامنتهائي که در ضديت با اهداف مدافعان حقوق ملي در آذربايجان است، در حوزه فعاليت وي قرار ندارد و مستقيما از “مرکز” نظارت ميشود.
يکي از نمود هاي جدي خلاقيت آقاي “آ. ائليار” در اين چند روزه در مورد مقاله شخصي به نام “آلپر آتاسي” امکان بروز پيدا کرده است. مقاله “آلپر آتاسي” در خصوص اهداف و مباني حرکت ملي آذربايجان بوده و عمدتا در توضيح نظر وي مبني بر اينکه اهداف محوري جنبش در تکيه به مساله ملي است، دور ميزده است. طبيعي است که مطالب مطرح شده دراين مقاله نظر شخصي نويسنده بوده و بازهم طبيعي است که نظرات موافق و مخالف خود را داشته باشد. اما آقاي “آ. ائليار” در راستاي ماموريت اديت نوشته فعالان آذربايجاني، در مرحله اول براي اين مقاله که نام آن “بررسی رفتارها و انتقادات مطرح بر حرکت ملی آذربایجان” بود نام تحريک آميز و خلاف خط فکري حاکم بر خود مقاله انتخاب کرد و در مرحله دوم، يادداشت ها و نظرات اعتراضي و توضيحي خود را جابجا در ميان نوشته هاي اين مقاله آورده و بدنبال آن بخشهائي از مقاله را با نظر خود پر رنگ کرد. نکته جالب ديگر اينکه در کنار تيتر مقاله نيز يک شکل “بوزقورد” نشاند.
براي درک اين شيوه محرمعلي خاني، توجه به عنوان انتخابي آقاي “آ. ائليار” خيلي روشنگر است. وي جمله اي از متن نوشته را که صرفا در درون يک سري توضيحات و با محدوديت و تعريف مشخص کليت مقاله ميتوانست مفهوم خاص مورد نظر نويسنده را داشته باشد، استخراج کرده و به صورت مجرد “هدف حرکت ملی آذربایجان سقوط حکومت نیست. ” در بالاي مقاله درج کرده بود. اين تحريف عريان انديشه و نظر يک نويسنده- جدا از اينکه موافق يا مخالف آن انديشه باشيم- نوعي شارلاتانيسم به حساب ميايد. نتيجه بديهي اين دست بردن در تيتر انتخابي نويسنده مقاله اين ميشود که اولا در خواننده مقاله و بخصوص آنهائي که در مرحله اول به عناوين مقالات نگاه ميکنند، يک پيش داوري در مورد محتويآت بوجود آيد و دوما با اين تيتر خاص، اهداف حرکت ملي آذربايجان به شکلي صريح مورد تخريب مستقيم قرار بگيرد. در کنار اين تجاوز آشکار به حريم نويسنده مقاله، نبايد اين را نيز ناديده گرفت که آقاي “آ. ائليار” با اينکار خود براي همفکرانش که منتظر حمله به انديشه هاي مخالف تفکر ايران محورش ميباشند، آتش تهيه نيز تدارک ديده و زمينه را براي حملات تخريبي مستقيم به کليت حرکت ملي آذربايجان فراهم ميکند. در همين مورد مقاله آقاي آلپر آتاسي، بلافاصله پس از درج مقاله با تيتر انتخابي “آ. ائليار”، يکي از همفکران ايشان با نام مستعار “احمد آذربایجان”، سر از پا نشناخته به ميدان آمده و ميگويد: ( آفرین بر آلپر آتاسی. آفرین که مبانی جنبش تورکیسم را در آذربایجان بطرز بسیار عالی جمع بندی کردی. بلی ما مخالف دولت ایران نیستیم. رهبران ما و قورقودهای زمانه ما آقای جواد هیئت و دکتر پروفسور زهتابی هم مخالف حکومت ایران نبودند.)
جالب است که اين طيف که اساسا حوزه فعاليت خودرا در مقابله با فعالان حرکت ملي آذربايجان ميدانند، بندرت در مقابل طرف آنوري که عموما بدون هيچ دخل و تصرفي در وصف پاکسازي ترکها از ايران و فرستادنشان به ترکيه و مغولستان مينويسند عکس العمل نشان ميدهند.
طبيعي است که اينگونه دخل و تصرف و تحريف آشکار، مورد اعتراض نويسنده و مراجعان به سايت نيز قرار بگيرد. هر چه باشد ديگر دوره محرمعلي خان نيست و عصر ارتباطات نيز جائي براي پرده پوشي و پنهانکاري نميگذارد. د راين مورد بخصوص، نويسنده مقاله “آلپر آتاسي” اعتراض کرده که (آقای ائلیار تیتر مقاله را عوض کردی، به دلخواه خود بخشهایی را رنگی کردی، به دلخواه خود بخشهایی را در اول مقال اضافه کردی، حداقل اندکی جوانمرد باش، آیا این مقاله درمورد یوزقورد است که آن لوگو را برایش انتخاب کرده ای؟)
با اين اعتراض و احتمالا با دستور “مرکز"، پس از باز گرداندن تيتر اصلي به نوشته، بازهم آقاي “آ. ائليار” شايد تحت تاثير همان ذهنيت غالبي که در اديت تيتر مقاله داشته، بازهم نوشته اي از خود را صدر مقاله مينشاند و به خواننده هشدار ميدهد که مبادا گول حرفهاي اين مقاله را بخورد که در هر حال ( ایران گلوبال در پرنسیب های خود دموکراتیک عمل میکند و در آرمانهایش نیز دموکراسیخواه است. و « بوزقوردیسم» را «حرکت ملی آذربایجان» نمیشناسد. بل به عنوان انحرافی در حرکت حق طلبانه مردم آذربایجان ارزیابی میکند. ترک گرایی نیز ایده لوژی بوزقوردیسم است)
البته اين بازگرداندن تيتر اول مقاله را آقاي “آ. ائليار” بدون منت نميگذارد و با حق به جانبي ميگويد که (آلپر آتاسی عزیز، در پی اعتراض شما به حق استفاده مدیریت از حقوق خود که - ادیت - انتخاب نوشته رسیده به تمامی یا قسمتهایی از آن - انتخاب تیتر جدید - و غیره است، من با صرف نظر از این مسایل کوشیدم خواسته شما را اجابت کنم. یادداشت به عنوان توضیح جهت اطلاع خواننده بر آغاز نوشته میماند. )
آقاي “آ. ائليار” خوب ميداند که از دوره اولين نشريات دوره مشروطيت تا زمان سايتهاي اينترنتي و صفحات فيس بوک و توويتر، ژورناليسم ايراني جريان هاي مختلفي را از سر گذرانده است.، ژورناليسم در ايران دوره شکوفائي مطبوعات در عصر مشروطيت را در مقابل دوره هاي سانسور رضا خاني ديده، دوره آزادي پس از آمدن متفقين به ايران تا کودتاي 28 مرداد را در مقابل خفقان عصر آريامهر داشته، دوره شکوفائي ادبيات ترکي در آذربايجان آزاد در دوره حکومت ملي را در مقابل کتاب سوزان پس از هجوم ارتش اشغالگر مرکزي تجربه کرده و دوره آزادي پس از انقلاب بهمن تا دوره سرکوب و تعطيلي مطبوعات پس از تسلط حاکميت اسلامي را هنوز در خاطره دارد. د ر طول اين همه سال، اين آذربايجاني ها بودند که خفقان مضاعفي را زير سرکوب سيستم توتاليتر شوونيست مرکز گرا متحمل شده اند. ژورناليست هاي آذربايجاني متعددي صرفا به دليل طلب حقوق اوليه ملي خود به زندان افتاده ويا در راه آزادي قلم جان باخته اند. در همه اين احوالات البته اينان ميدانستند که با سرکوب عريان و با سيستمي مقابله ميکنند که به هر حال با انتشار آزاد انديشه سر دشمني دارد. اما اينکه در خارج از کشور، در سايتي که مدعي است که ميخواهد مسائل ملي را مورد مباحثه قرار ميدهد، يک آذربايجاني، آنهم از طيفي که خود ادعاي دموکراسي دارد، پيدا شود که نه تنها خود را بصورت ابزار اعمال سانسور قرار دهد، بلکه به تحريف و تخريب انديشه نيز به پردازد، پديده جديدي است.
مشخص است که آذربايجاني بودن “آ. ائليار” از زاويه نگاه آنهائي که وي را به خدمت گرفته اند چيز غير معمولي نيست. در طول همه اين سالهاي سرکوب ملي، بخشي از کار از سوي کسانی پیش برده میشد که خود از جمع سرکوب شدگان بودند. اما در دوره خيزش ملي در آذربايجان، تصور اين امر که کسي با پيشاني باز و با احساس افتخار اين وظيفه را بر عهده گرفته و با ابداعات خود فصل جديدي در خدمت به سيستم سرکوب گر ايفا کند حيرت انگيز است.
ميشود پيش بيني کرد که نام آ. ائليار، خواه روزي اسم حقيقي وي معلوم شود يا نشود، به عنوان بنيانگذار پديده جديدي در نشر انديشه در دوره اينترنت و فيس بوک، در تاريخ ژورناليسم در ايران بماند. بدون ترديد اين نوع اشتهار تاريخي، از آن دسته نام آوري ها نيست که مورد فخر اغلب مردم باشد اما به هر حال ،هر کسي سلائق و خواستهاي متفاوتي دارد. شايد براي “آ. ائليار” شهرتي از اين نوع نيز مايه افتخار ميباشد!
روش “آ. ائليار” اين است که ايشان در خصوص آن دسته از کامنتها و مقالاتي که از زيردست ايشان رد ميشود و نظراتي مخالف نظر ايشان دارد، نوشته هاي توضيحي خود را در صدر مقاله و يا در لابلاي نوشته وارد ميکند و به اين طريق با توضيحات پيشاپيش خود، مراقب است که مبادا “زهر” و اثر نامطلوب نوشته هائي که با سبک انديشه “آ. ائليار” نميخواند به ذهن خواننده “معصوم” رسوخ کند. با اين کار ،ضمن اينکه از مسموم شدن اذهان خوانندگان پيشگيري ميشود، انديشه و خط مطلوب و مورد پسند طيف “آ. ائليار” نيز بصورت واضح به کامنت گذاران و نويسندگان مقالات نشان داده ميشود تا در مطالب آتي خود رعايت کنند. در واقع با اين روش، “آ. ائليار” نه تنها وظيفه حراست از خوانندگان را به انجام ميرساند، بلکه کار تربيت و آموزش سبک انديشه و شيوه نويسندگي را نيز به عهده ميگيرد.
البته نبايستي تصور کرد که آقاي “آ. ائليار” در مورد همه مقالات و کامنت هائي که در خصوص مساله ملي در ايران در اين سايت درج ميشود چنين توجهي دارد. کامنتهائي که در ضديت با اهداف مدافعان حقوق ملي در آذربايجان است، در حوزه فعاليت وي قرار ندارد و مستقيما از “مرکز” نظارت ميشود.
يکي از نمود هاي جدي خلاقيت آقاي “آ. ائليار” در اين چند روزه در مورد مقاله شخصي به نام “آلپر آتاسي” امکان بروز پيدا کرده است. مقاله “آلپر آتاسي” در خصوص اهداف و مباني حرکت ملي آذربايجان بوده و عمدتا در توضيح نظر وي مبني بر اينکه اهداف محوري جنبش در تکيه به مساله ملي است، دور ميزده است. طبيعي است که مطالب مطرح شده دراين مقاله نظر شخصي نويسنده بوده و بازهم طبيعي است که نظرات موافق و مخالف خود را داشته باشد. اما آقاي “آ. ائليار” در راستاي ماموريت اديت نوشته فعالان آذربايجاني، در مرحله اول براي اين مقاله که نام آن “بررسی رفتارها و انتقادات مطرح بر حرکت ملی آذربایجان” بود نام تحريک آميز و خلاف خط فکري حاکم بر خود مقاله انتخاب کرد و در مرحله دوم، يادداشت ها و نظرات اعتراضي و توضيحي خود را جابجا در ميان نوشته هاي اين مقاله آورده و بدنبال آن بخشهائي از مقاله را با نظر خود پر رنگ کرد. نکته جالب ديگر اينکه در کنار تيتر مقاله نيز يک شکل “بوزقورد” نشاند.
براي درک اين شيوه محرمعلي خاني، توجه به عنوان انتخابي آقاي “آ. ائليار” خيلي روشنگر است. وي جمله اي از متن نوشته را که صرفا در درون يک سري توضيحات و با محدوديت و تعريف مشخص کليت مقاله ميتوانست مفهوم خاص مورد نظر نويسنده را داشته باشد، استخراج کرده و به صورت مجرد “هدف حرکت ملی آذربایجان سقوط حکومت نیست. ” در بالاي مقاله درج کرده بود. اين تحريف عريان انديشه و نظر يک نويسنده- جدا از اينکه موافق يا مخالف آن انديشه باشيم- نوعي شارلاتانيسم به حساب ميايد. نتيجه بديهي اين دست بردن در تيتر انتخابي نويسنده مقاله اين ميشود که اولا در خواننده مقاله و بخصوص آنهائي که در مرحله اول به عناوين مقالات نگاه ميکنند، يک پيش داوري در مورد محتويآت بوجود آيد و دوما با اين تيتر خاص، اهداف حرکت ملي آذربايجان به شکلي صريح مورد تخريب مستقيم قرار بگيرد. در کنار اين تجاوز آشکار به حريم نويسنده مقاله، نبايد اين را نيز ناديده گرفت که آقاي “آ. ائليار” با اينکار خود براي همفکرانش که منتظر حمله به انديشه هاي مخالف تفکر ايران محورش ميباشند، آتش تهيه نيز تدارک ديده و زمينه را براي حملات تخريبي مستقيم به کليت حرکت ملي آذربايجان فراهم ميکند. در همين مورد مقاله آقاي آلپر آتاسي، بلافاصله پس از درج مقاله با تيتر انتخابي “آ. ائليار”، يکي از همفکران ايشان با نام مستعار “احمد آذربایجان”، سر از پا نشناخته به ميدان آمده و ميگويد: ( آفرین بر آلپر آتاسی. آفرین که مبانی جنبش تورکیسم را در آذربایجان بطرز بسیار عالی جمع بندی کردی. بلی ما مخالف دولت ایران نیستیم. رهبران ما و قورقودهای زمانه ما آقای جواد هیئت و دکتر پروفسور زهتابی هم مخالف حکومت ایران نبودند.)
جالب است که اين طيف که اساسا حوزه فعاليت خودرا در مقابله با فعالان حرکت ملي آذربايجان ميدانند، بندرت در مقابل طرف آنوري که عموما بدون هيچ دخل و تصرفي در وصف پاکسازي ترکها از ايران و فرستادنشان به ترکيه و مغولستان مينويسند عکس العمل نشان ميدهند.
طبيعي است که اينگونه دخل و تصرف و تحريف آشکار، مورد اعتراض نويسنده و مراجعان به سايت نيز قرار بگيرد. هر چه باشد ديگر دوره محرمعلي خان نيست و عصر ارتباطات نيز جائي براي پرده پوشي و پنهانکاري نميگذارد. د راين مورد بخصوص، نويسنده مقاله “آلپر آتاسي” اعتراض کرده که (آقای ائلیار تیتر مقاله را عوض کردی، به دلخواه خود بخشهایی را رنگی کردی، به دلخواه خود بخشهایی را در اول مقال اضافه کردی، حداقل اندکی جوانمرد باش، آیا این مقاله درمورد یوزقورد است که آن لوگو را برایش انتخاب کرده ای؟)
با اين اعتراض و احتمالا با دستور “مرکز"، پس از باز گرداندن تيتر اصلي به نوشته، بازهم آقاي “آ. ائليار” شايد تحت تاثير همان ذهنيت غالبي که در اديت تيتر مقاله داشته، بازهم نوشته اي از خود را صدر مقاله مينشاند و به خواننده هشدار ميدهد که مبادا گول حرفهاي اين مقاله را بخورد که در هر حال ( ایران گلوبال در پرنسیب های خود دموکراتیک عمل میکند و در آرمانهایش نیز دموکراسیخواه است. و « بوزقوردیسم» را «حرکت ملی آذربایجان» نمیشناسد. بل به عنوان انحرافی در حرکت حق طلبانه مردم آذربایجان ارزیابی میکند. ترک گرایی نیز ایده لوژی بوزقوردیسم است)
البته اين بازگرداندن تيتر اول مقاله را آقاي “آ. ائليار” بدون منت نميگذارد و با حق به جانبي ميگويد که (آلپر آتاسی عزیز، در پی اعتراض شما به حق استفاده مدیریت از حقوق خود که - ادیت - انتخاب نوشته رسیده به تمامی یا قسمتهایی از آن - انتخاب تیتر جدید - و غیره است، من با صرف نظر از این مسایل کوشیدم خواسته شما را اجابت کنم. یادداشت به عنوان توضیح جهت اطلاع خواننده بر آغاز نوشته میماند. )
آقاي “آ. ائليار” خوب ميداند که از دوره اولين نشريات دوره مشروطيت تا زمان سايتهاي اينترنتي و صفحات فيس بوک و توويتر، ژورناليسم ايراني جريان هاي مختلفي را از سر گذرانده است.، ژورناليسم در ايران دوره شکوفائي مطبوعات در عصر مشروطيت را در مقابل دوره هاي سانسور رضا خاني ديده، دوره آزادي پس از آمدن متفقين به ايران تا کودتاي 28 مرداد را در مقابل خفقان عصر آريامهر داشته، دوره شکوفائي ادبيات ترکي در آذربايجان آزاد در دوره حکومت ملي را در مقابل کتاب سوزان پس از هجوم ارتش اشغالگر مرکزي تجربه کرده و دوره آزادي پس از انقلاب بهمن تا دوره سرکوب و تعطيلي مطبوعات پس از تسلط حاکميت اسلامي را هنوز در خاطره دارد. د ر طول اين همه سال، اين آذربايجاني ها بودند که خفقان مضاعفي را زير سرکوب سيستم توتاليتر شوونيست مرکز گرا متحمل شده اند. ژورناليست هاي آذربايجاني متعددي صرفا به دليل طلب حقوق اوليه ملي خود به زندان افتاده ويا در راه آزادي قلم جان باخته اند. در همه اين احوالات البته اينان ميدانستند که با سرکوب عريان و با سيستمي مقابله ميکنند که به هر حال با انتشار آزاد انديشه سر دشمني دارد. اما اينکه در خارج از کشور، در سايتي که مدعي است که ميخواهد مسائل ملي را مورد مباحثه قرار ميدهد، يک آذربايجاني، آنهم از طيفي که خود ادعاي دموکراسي دارد، پيدا شود که نه تنها خود را بصورت ابزار اعمال سانسور قرار دهد، بلکه به تحريف و تخريب انديشه نيز به پردازد، پديده جديدي است.
مشخص است که آذربايجاني بودن “آ. ائليار” از زاويه نگاه آنهائي که وي را به خدمت گرفته اند چيز غير معمولي نيست. در طول همه اين سالهاي سرکوب ملي، بخشي از کار از سوي کسانی پیش برده میشد که خود از جمع سرکوب شدگان بودند. اما در دوره خيزش ملي در آذربايجان، تصور اين امر که کسي با پيشاني باز و با احساس افتخار اين وظيفه را بر عهده گرفته و با ابداعات خود فصل جديدي در خدمت به سيستم سرکوب گر ايفا کند حيرت انگيز است.
ميشود پيش بيني کرد که نام آ. ائليار، خواه روزي اسم حقيقي وي معلوم شود يا نشود، به عنوان بنيانگذار پديده جديدي در نشر انديشه در دوره اينترنت و فيس بوک، در تاريخ ژورناليسم در ايران بماند. بدون ترديد اين نوع اشتهار تاريخي، از آن دسته نام آوري ها نيست که مورد فخر اغلب مردم باشد اما به هر حال ،هر کسي سلائق و خواستهاي متفاوتي دارد. شايد براي “آ. ائليار” شهرتي از اين نوع نيز مايه افتخار ميباشد!
منبع : یوردنت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر