چکیده
مقاله ای که پیش روی دارید سعی در بررسی و شفاف سازی در خصوص کار سازمان یافته و جنبش های تشکیلاتی و سازمان یافته دارد. بدین منظور سعی خواهیم کرد ویژگی های سازمان ها و جنبش های سازمان یافته را بسط و گسترش داده و این ویژگی ها را در حرکت ملی جستجو و از زوایای مختلف به آن اشاره شود.
مقدمه
موضوع ضرورت کار تشکیلاتی در مبارزات ملی آزربایجان جنوبی در جهت احقاق حقوق ملت آزربایجان جنوبی از مباحث روز در داخل حرکت ملی می باشد .
در عصر حاضر دنیا به سوی پست مدرنیسم و شیوه های فرانوین مدیریتی و ساختارسازی در حال حرکت است. امروزه سیستم های پیچیده و متراکم قادر به انجام تمامی امور هستند و به راحتی می توانند پله های تکامل را بالا روند.
آنچه مسلم است ، جنبش های سیاسی اجتماعی نیز می توانند سیر تکاملی را بپیمایند که خود را با اصول نوین هماهنگ کنند.
امروزه حکومت ها ، _هرچند ناکارآمد باشند_ با استفاده از تکنولوژی های روز سعی در پیچیده ساختن ساختار و مستحکم کردن پایه های خود هستند. تکنولوژی های ارتباطاتی و اقتصاد دولتی انحصارگرا ، حکومت های دیکتاتوری را نیرومند ساخته است.
با این حال به سبب دارا نبودن پایه و اساس مستحکم و مشروعیت در جامعه به شدت شکننده و ناپایدار هستند.
به هر حال لازمه ی مقاومت در برابر چنین سیستمی بهره گیری از نوع مبارزه دینامیک و سیستماتیک می باشد.
- انواع سازمان(مسطح،عمودی و هرمی)
سازمان ها از لحاظ ساختار و روابط اعضا با یکدیگر دارای تفاوت هایی هستند. از جمله مدل های ساختار و نوع روابط اعضای سازمان با یکدیگر می توان به انواع مسطح و افقی، عمودی و هرمی اشاره نمود.
بعد از انقلاب صنعتی ، جامعه به مدیریت علمی و منظم نیازمند بود. مباحث بوروکراسی و مدیریت علمی مواردی بودند که به شدت مستلزم پیاده سازی در جامعه آن روز بود.
ساختار بوروکراسی و مدیریت در جوامع، پیش از مطرح شدن "پست مدرنیسم" به صورت عمودی و هرم وار بود و با اینکه مباحث تمرکز زدایی و مشکلات ناشی از تمرکز مطرح می شد ولی راس امور و تصمیم گیرنده ی نهایی رهبر بود.
در سازمان هایی که مبتنی بر ساختار هرمی هستند ، اعضای رده های پایین بیشتر به صورت افرادی که اوامر رده های بالا را به انجام می رسانند وجود دارند و از توانمندی ها و اختیارات محدودتری برخوردار می باشند.
پیتر دراکر در سال۱۹۹۲ برای اولین بار از مدیریت فرانوگرا(پست مدرن) سخن به میان می آورد و مدیریت شبکه مدار و سازمان های مسطح و منعطف را جایگزین ساختارهای هرم وار بیان می کند.
پیشرفت تکنولوژی و گسترش ارتباطات در عصر نو مهمترین عامل ایجاد سازمان های مسطح و افقی شد. توانایی انتقال اطلاعات به صورت افقی و در کمترین زمان ممکن باعث شد تا سازمان هایی مسطح با شبکه هایی مقتدر و منعطف و با اختیارات بیشتر به وجود آیند.
انعطاف پذیری،خود کنترلی، هم آفرینی، ترغیب و نوآوری از خصوصیات بارز اعضا و سازمان های مسطح می باشد. بدین ترتیب اعضای چنین سیستم هایی افرادی فرهیخته و با بینش وسیع و عالم هستند.
- استراتژی
هر سازمان و سیستمی دارای سه مشخصه ی عمده می باشد.
1- اهداف
2- استراتژی
3- تاکتیک
2- استراتژی
3- تاکتیک
برای بسط و گسترش موارد بالا با طرح یک مثال شروع می کنیم.
برای مثال در جنگ ها ، ابتدا اهداف مورد نظر از جنگ مشخص می شود(مانند: اشغال یک منطقه معین) و سپس چگونگی انتقال نیروهای جنگی و مشخص نمودن تعداد نیروها و عدوات جنگی و نوع پیشروی و یا عقب نشینی و غیره... را استراتژی (راهبرد) گفته می شود.
اما در مورد تاکتیک های جنگ بعد از شروع جنگ شیوه ای که برای جنگیدن انتخاب می شود تاکتیک جنگ گفته می شود. بنابراین استراتژی خلا بین تاکتیک و هدف را پر می کند. بدین ترتیب نقش استراتژی در هر عملی از جایگاه بسیار مهمی برخوردار است.
- تفکر استراتژیک
طبیعی است وقتی که از اصول یک سازمان دارا بودن استراتژی و برنامه ریزی استراتژیک می باشد ، لازم است اعضای آن سیستم نیز دارای بینشی استراتژیکی باشند و استراتژیک فکر کنند.
یک متفکر استراتژیک؛ دارای بینش وسیع است به طوریکه تمام قضایا را در نظر می گیرد و از موارد اساسی آگاه است.
یک متفکر استراتژیک؛ بیش از آگاهی یافتن به دنبال یادگیری است بطوریکه موضوعات را از نزدیک دنبال می کند و با آنها درگیر می شود و از قضایا ادراک کافی بدست می آورد.
یک متفکر استراتژیک؛ دارای قدرت خلاقیت است. داشتن قدرت خلاقیت مستلزم داشتن آگاهی از مسائل روز و اساسی است.
یک متفکر استراتژیک؛ دارای قدرت پیش بینی و تحلیل آینده و بلند مدت را داراست. کسی که می تواند پیش بینی و برنامه ریزی نماید.
- تعاریف فعال سیاسی غیر تشکیلاتی و تشکیلاتی
فعال سیاسی مستقل عبارت است از شخصیت حقیقی که دارای توانایی های لازم برای طرح راهکار و ایده های نو برای مسائل مختلف سیاسی را دارد و همچنین دارا بودن از خط فکری و مشی سیاسی مستقل و مخصوص به خود از ویژگی های فعال سیاسی مستقل است.
علاوه بر موارد فوق ، یک فرد سیاسی مستقل به لحاظ مادی و معنوی نباید به سازمان ،حزب و گروه و نهادی وابستگی داشته باشد.
بر این اساس صفت مستقل در ادبیات سیاسی حرکت ملی آزربایجان به صورت سهو به کار برده می شود،بطوریکه افراد تنها به دلیل عدم عضویت در تشکیلات آزربایجانی خود را مستقل معرفی می نمایند. این درحالیست که اغلب فعالین غیر تشکیلاتی خط فکری و مشی سیاسی خود را از دیگر منابع عاریه گرفته اند و به خودی خود دارای تفکر مستقل و منحصر به خود نمی باشند.
در نتیجه فرد سیاسی مستقل فردی است نخبه و عالم به معادلات سیاسی که قادر به تحلیل مسائل بوده و بتواند به صورت مستقل جایگاه و نظر خود را در معادلات تحلیل و اعلام نماید.
تشکیلات سیاسی عبارت است از گرد هم آمدن افرادی در کنار هم در چارچوب ، اصول ، پرینسیب و مرام و خط مشی سیاسی معین که دارای اهداف ، استراتژی و نظم داخلی می باشد.
بنابراین افراد عضو در یک تشکیلات دارای مرام ،اهداف و خط فکری مشترک می باشند که فعالیت های آنها در چارچوب پرینسیب های معین شده ی تشکیلات بوده و دارای نظم می باشد.
بنا بر تعاریف فوق واژه ی فعال سیاسی مستقل معنای حقیقی خود را در حرکت ملی آزربایجان از دست داده است.
طبیعی است انتشار و صدور بیانیه و طرح اصول و چارچوب و کار گروهی منظم از امور مربوط به تشکل ها ،سازمانها و احزاب بوده و فرد غیر تشکیلاتی صلاحیت و مشروعیت انجام اموری این چنین را دارا نمی باشد.
- رهبریت دموکراتیک
با پیشرفت علم و افزایش وسایل ارتباطی و به تبع آن افزایش ارتباطات مابین جوامع و افراد ، آگاهی مردم و جوامع نیز طبیعتا افزایش یافته است و روز به روز بر این آگاهی افزوده می شود.
چنانچه شاهد آنیم با افزایش این ارتباطات که مسبب آن را می توان اینترنت و شبکه های دیجیتال ماهواره ای که دنیا را به صورت تار عنکبوتی به هم وصل نموده است جنبش هایی با رهبریت فردی به سختی پدید می آیند.
بهار عربی که کشورهای عرب را درنوردید و هم اکنون نیز در برخی از کشورهای عربی جریان دارد حاکی از راستی این مطلب دارد.
اینترنت و شبکه های اجتماعی نقش بسزایی در حرکت های آزادی خواهانه جوانان در کشورهای عربی داشت و این قابل کتمان نیست.
قاعدتا وجود رهبریت هر جنبش اجتماعی ملزم و بی تردید لازمه ی دوام و رسیدن به مقصد است. بنابراین بحث در مورد وجود یا عدم وجود رهبریت بی معنی است .
اما آنچه مورد بحث است چگونگی ساختار رهبریت یک جنبش اجتماعی است.
با نگاهی به جنبش های گذشته که در دنیا به وقوع پیوستند عموما فردی خاص از میان مردم برخاسته و با تولید یک ایده و فکر تازه و نو و نسبتا بهتر مردم را برای قیام علیه حاکم و بنای یک حکومت جایگزین که اغلب توسط همان رهبر ارائه می شده است، ترغیب می کرد.
رهبران دارای خصوصیاتی بودند که آنها را متمایز می نمود. افرادی شجاع،قاطع، باتدبیر، دارای قدرت تصمیم گیری بالا، مصمم ، با اراده و جدی، پایدار و سرسخت ، با ایمان به راه خویش، دارای قدرت مدیریت و داشتن اعتماد به نفس بالا، دارا بودن شخصیتی کاریزماتیک و از همه مهمتر داشتن تجربه و آگاهی و برخورداری از اندیشه و ایده های تازه که آنها را از بقیه ی مردم عادی متمایز می نمود و همین عوامل نیز باعث پیروی مردم از آنها می شد.
البته تمامی خصوصیات یاد شده در فوق الزاما در تمامی رهبران یکسان نبوده و بی شک دارای تفاوت هایی بوده اند.
در جنبش های اجتماعی و در برهه ای از روند تکاملی خود _که به آن در ادامه اشاره خواهیم نمود_شخصیتی فرهمند که از درون همان جامعه و از اعضای همان جنبش می باشد به عنوان رهبر برگزیده می شود.
شخصیت فرهمند بر مبنای ویژگی ها و خصلت های شخصیتی ، پتانسیل عهده دار شدن رهبریت جنبش را دارا می باشد.
آنچه مسلم است هر انسانی دارای نقاط قوت و ضعف می باشد و سپردن تمام امور جامعه بر یک فرد به احتمال قوی از قدرت یک فرد خارج است.
همچنین جمله ی معروف قدرت فساد می آورد را نیز نبایستی از یاد برد. داشتن قدرت دیر یا زود به ایجاد شخصیت دیکتاتوری می انجامد و در این هیچ شک و شبهه ای وجود ندارد.
از آن گذشته جوامع و جنبش های مدرن و آگاه به سختی تن به رهبریت فردی شخصی خاص می دهند ؛ زیرا با افزایش ارتباطات و گسترش علوم انسانی در بین افراد جوامع مدرن و به تبع آن افزایش آگاهی مردم ، اشتباهات افراد در راس امور سیاسی توسط افراد جامعه رصد و در صورت مشاهده با فرستادن سیگنالهای تنقیدی و بی میلی به پیروی از شخص مورد نظر شانس ماندن شخص در مقام رهبریت کاهش پیدا می کند . در هر حال مشروعیت رهبران وابسته به محبوبیت آنها در جوامع تحت رهبریت آنها می باشد.
مورد شخصیت پرستی در جامعه ی آزربایجان جنوبی و به خصوص حرکت ملی به دلیل بالا بودن نسبی آگاهی افراد جامعه کمتر مشاهده می شود لیکن نفی وجود آن نیز دور از واقعیت می نماید.
پدیده ی شخصیت پرستی نوعی رابطه ی روانی مابین افراد می باشد. شخص رهبر به دلیل داشتن خصوصیاتی که کمتر و یا عدم وجود در شخصیت طرف مقابل و همچنین کاریزمای موجود در شخصیت رهبر ، پیروان آن شخص رهبر را دچار نوعی برقراری ارتباط روانی مابین دو شخصیت پیرو و رهبر می نماید.
این رابطه می تواند تا حدی عمیق شود که به کمرنگ شدن منطق در اشخاص طرفدار شخص رهبر بیانجامد. در نتیجه بدون در نظر گرفتن زوایای مختلف قضایا به پیروی کوروکورانه از رهبر خود دست می زنند.
از آن گذشته اشتباهات ممکن الوقوع از طرف شخص رهبر می تواند رابطه روانی افراد با وی را خدشه دار نماید. که سبب دلسردی از رهبر و یا در مواقعی به نفرت نیز تبدیل خواهد شد.
بدین ترتیب سعی در رد رهبریت شخص محور تا بدینجا نمودیم لاکن در ادامه به معرفی جایگزینی برای گزینه ی مردود ارائه خواهیم کرد.
رهبریت شورایی
با شنیدن این عبارت ، اولین چیزی که در ذهن آدمی خطور می کند رهبریت دموکراتیک است. در این نوع رهبری اعضای جنبش در رده های پائین تر نیز می توانند در فرآیند تصمیم گیری شرکت کنند.
در این نوع، رهبریت دیکتاتور مابانه جای خود را به رهبریت انتقادپذیر، انعطاف پذیر ، پویا و دموکراتیک می دهد.
از نظر راقم، بحث و بسط دادن موضوع در مورد فواید و معایب شورا و رهبری شورایی لازم نیست و غالبا معلوماتی در خصوص این فرایند تصمیم گیری داریم.
اما آنچه مسلم است ، الیگارشی و قدرت طلبی و سلطه جویی در چنین مدلی به حداقل خود می رسد.
***
- مراحل جنبش های اجتماعی
هر جنبش اجتماعی برای رسیدن به اهداف و موفقیت بایستی با طی مراحلی سیر تکاملی خود را پیموده و توانایی های لازم را بدست آورد.
جنبش های اجتماعی از نظر وی.ئی گتیز1 چهار مرحله ی عمده را پشت سر می گذارند:
1. مرحله ناآرامی
2. مرحله برانگیختگی
3. مرحله ی قالب ریزی
4. مرحله ی نهادی شدن
2. مرحله برانگیختگی
3. مرحله ی قالب ریزی
4. مرحله ی نهادی شدن
• مرحله ی نا آرامی یا به عبارت دیگر مرحله ای که نارضایتی عمومی در جامعه به دنبال کژکاری و یا بی کفایتی و یا ناکارمد شدن نظام حاکم بوجود می آورد.
• مرحله برانگیختگی یا آماده شدن و عزم جامعه برای تغییر در وضعیت موجود ، که در این مرحله شخص و یا اشخاصی (شخصیت فرهمند) به عنوان رهبر جنبش از میان مردم برخاسته و هدایت پتانسیل موجود در جامعه را در راستای تغییراتی در بنیان نظام حاکم بر عهده می گیرند.
• در مرحله ی قالب ریزی و یا تشکیلاتی شدن و یا متشکل شدن جنبش اهداف و مطالبات و یا ایدئولوژی در درون جنبش شکل می گیرد و برای اعضا شرح داده می شود.
• با گذر به مرحله نهادی شدن، جنبش نوعی شکل بوروکراسی(دیوان سالارانه) را به خود می گیرد و رهبری حرفه ای ، منظم و منضبط جای شخصیت های فرهمند را می گیرد.
نهادی شدن جنبش درگرو جلب افراد بیشتری از عموم جامعه می باشد.
حرکت ملی در حال حاضر در مرحله ی قالب ریزی به سر می برد، به طوریکه تشکیلاتی شدن مبارزه در حرکت ملی به مباحث روز در داخل حرکت ملی مبدل گشته است. از مواردی که در این مباحث به آن اشاره می شود ضعف تشکیلاتها می باشد.
سوالی که در هر ذهن منطقی در خصوص این بحث بوجود می آید این است که آیا در جهت رفع ضعف ها و کمبود های تشکلات موجود اقدامی نموده ایم؟!
ما در مقابله باتشکیلات های تروریستی حرفه ای و قدرتمند پ.ک.ک و پژاک و یا حزب دموکرات کردستان و کومله و... و احزاب حرفه ای و متشکل ملت فارس کدامین تشکیلات یا حزب و یا جبهه نیرومند را برای مقابله در اختیار داریم؟ و آیا در مقابل دشمنان قدرتمند و سیستماتیک مان سپرهای سیستماتیک آماده کرده ایم؟
آیا منتظر خواهیم ماند تا معجزه ای شود و تشکیلات های ما نیرومند شوند؟ تشکلات ملی موجود متکی به ملت آزربایجان هستند و تنها نیرویی که می تواند تشکلات نیرومند را به وجود آورد پتاسیل موجود در ملت است.
بایستی برای گذر حرکت ملی آزربایجان به فاز و مرحله قالب ریزی و نهادی شدن قدم برداشته و به سوی متشکل شدن پیش رویم.
فعالین مستقل را نمی توان به عنوان یک کل در نظر گرفت و آن را یکپارچه با خط فکری واحد در نظر گرفت؛ زیرا همگی می دانیم که فعالین مستقل از طیف های مختلف با خطوط فکری متفاوت می باشند و نمی توانند به صورت یکپارچه به اخذ تصمیمات در مواقع بحرانی دست زنند.
این در حالیست که تشکیلات به صورت منسجم ،یکپارچه و منظم بوده و دارای صراحت در تصمیمات می باشد. هر تشکیلاتی چنانکه سیستم موجود در آن اقتضا می کند در موارد لزوم با اخذ تصمیماتی که در بیانیه هایش عینیت می یابد موضع خود را به صورت رسمی اعلام می دارد.
اخیرا تشکلات موجود در حرکت ملی آزربایجان ثابت نمودند که در مسائل کلان ملی توان همپوشانی همدیگر را دارا می باشند.
این نشانگر این مهم می باشد که تمامی سازمان های موجود در خصوص منافع ملی متفق القول بوده و تعاریف متشابهی از مسائل ملی دارند.
طبیعی است سازمان های موجود از تاکتیک های مبارزه ی متفاوت برخوردار باشند لیکن می توانند با نزدیک شدن و همکاری و مبارزه از یک جبهه ی واحد موفقیت های شگرفی در خارج و داخل برای ملت آزربایجان بدست آورند.
همواره شاهد آن بوده ایم که احزاب کرد و فارس در مواقع حیاتی با بیانیه های مشترک در مبارزه علیه رژیم هماهنگ عمل کرده اند.
در آزربایجان نیز شاهد آن بوده ایم که تشکلات و احزاب خصوصا بعد از اعتراضات ملت علیه خشکاندن عمدی دریاچه اورومیه به سوی همکاری هر چه بیشتر و کنار گذاشتن اختلافات پیشین و نزدیک شدن به هم نمودند.
***
- حرکت ملی و کار تشکیلاتی
نظام حاکم بر جغرافیای سیاسی ایران به صورت بسیار ناشیانه و به صورت مستقیم و بدون در نظر داشتن تاکتیک ها و علم جامعه شناسی سعی در ساختن جامعه ی اسلامی و یا به قول خود مدینه ی فاضله می باشد.
جامعه شناسان به این نتیجه رسیده اند که انسان از نوعی خصوصیت لجبازی برخوردار بوده است و حاکمیت نیز با اصرار سرسختانه ی خود به نوعی این خصوصیت اخلاقی را در فرد فرد جامعه ی ایران فعال می نماید.
امروزه دولت های جوامع توسعه یافته برای اجرای یک سیاست در جامعه ی خود با استفاده از آخرین یافته های دانش جامعه شناسی طرح ریزی و برنامه ریزی می کنند و با اجرای یک برنامه ی زمان بندی شده ی نسبتا دقیق به اهداف مورد نظر دست می یابند. این در حالیست که کشور هایی مانند ایران با قوه ی قهریه و بدون بستر سازی در جامعه سعی می کنند سیاست مورد نظر خود را پیاده سازی کنند و اگر بگوئیم همیشه با شکست رو به رو می شوند به دور از واقعیت نخواهد بود.
اجرای سیاست ها می تواند به دو صورت محسوس و مستقیم و غیر مستقیم و نامحسوس بر جامعه اعمال شود .
در گذشته اغلب از روش اول استفاده می شده است یعنی سیاست گزاران با بهره مندی از قدرت سیاست و برنامه ی مورد نظر را بر جامعه ی محکوم اعمال می کردند.
امروزه در جوامع دموکراتیک و توسعه یافته این روش به کل منسوخ شده و دولت ها با برنامه ریزی و به دنبال آن بستر سازی ، ناهنجاری های موجود در جامعه را به حداقل و در برخی موارد موفق به ریشه کن کردن آنها می شوند.
به نظر راقم سطور رفتارهای ناشیانه و به دور از معرفت رژیم حاضر ، از لحاظ روانی ، مسبب اصلی روی گردانی مردم ایران از رژیم و روی آوردن به سوی دیگر معادله یعنی اوپوزوسیون رژیم می باشد. همین امر یک امتیاز و یا به بیانی دیگر کارت برنده ی طرف دیگر معادله یعنی مخالفان رژیم می شود. حال اگر بخواهیم حرکت ملی آزربایجان را در ردیف مخالفین رژیم قرار دهیم ، حرکت ملی از این کارت برنده سهمی دارد با این حال بازیکنان حرکت ملی آزربایجان و به اصطلاح فعالان ملی آزربایجان باید با هوشیاری تمام و زیرکی با این کارت وارد میدان شوند.
نیرو های حرکت ملی اعم از حزب ها و تشکلات و گروه ها ی غیر تشکیلاتی باید چاره ای بیاندیشند برای مخاطبانی که استعداد دور شدن از ایدئولوژی نظام را به دنبال اشتباهاتی که برای طراحی جامعه ی مورد نظر خود انجام داده است ، دارند.
برای این بحث آوردن یک مثال از کتاب قدرت تلویزیون اثر ژان کازینو خالی از لطف نخواهد بود:
"در جنگ جهانی دوم آلمانی ها وارد خاک فرانسه شده و کشور را اشغال می کنند. با ورود آلمانی ها فرانسویان مبارز رادیو فرانسه ی آزاد را راه اندازی کرده و آلمانی ها نیز رادیو آلمان را وارد فرانسه می کنند.
مردم فرانسه به دو دسته تقسیم می شوند. عده ای به رادیو فرانسه ی آزاد و عده ای نیز به خاطر امنیت خود به رادیو آلمان گوش می دهند. بعد از مدتی این دو گروه فرانسوی به دو گروه متفاوت تبدیل می شوند. گروه اول به مبارزین برای آزادی فرانسه و گروه دوم در عین ناباوری به جاسوسان رژیم آلمان تبدیل می شوند. گروه دوم روزی که رادیو آلمان را انتخاب می کردند، نمی توانستند باور کنند روزی بر علیه کشور خود فعالیت خواهند کرد."
غرب با محصولات فرهنگی خود از جمله فیلم ها بازی های کامپیوتری و نرم افزار ها تمدن غربی را در سراسر دنیا اشاعه می دهند و مردمی را در آنسوی آبها مجذوب فرهنگ خود می کنند. با این حال تمدن های بزرگ شرق نیز تاب و طاقت مقاومت در برابر آن را ندارند. بنابراین نقش ابزارهای تبلیغاتی چون تلویزیون و اینترنت در مبارزات عصر حاضر اجتناب ناپذیر است.
لازم به تاکید است که هر حرکتی به علت لزوم حفظ استقلال خود و لزوم تعریف یک چارچوب کلی و شفاف از خود بایستی از تریبون های مخصوص به خود برخوردا باشد.
به نظر این حقیر، اگر بخواهیم از رسانه های رژیم برای نوشتن مطالب تورکی و فرهنگی استفاده کنیم، البته این نوع فعالیت ها می تواند در مقطع زمانی خاصی مفید واقع شود لیکن در تمام فصول نمی توان از آن به عنوان شیوه ی مبارزاتی استفاده نمود.
این نوع رسانه ها در اختیار و کنترل رژیم می باشند.
بطوریکه تمام نوشته ها و مطالب مندرج کنترل می شود. پیش تر شاهد آن بوده ایم که نویسندگان چنین ژورنالهایی دستگیر و به زندان نیز محکوم شده اند.
حضور پیداکردن جوانان حرکت ملی در مراسم ها و کلاس های بسیج و سپاه و مراسم های سخنرانی عوامل رژیم به خاطر گرفتن امتیاز یک روزنامه یا نشریه که اغلبا بی نتیجه می ماند، چیزی جز تحلیل انرژی و دلسردی برای جوانان درپی نداشته است.
گرفتن امتیاز این نوع رسانه نوعی مشروعیت به رژیم می بخشد.
به نظر راقم، هر امتیازی که برای نشر چنین ژورنالهایی اخذ می شود به گونه ای سطح مشروعیت رژیم را بالا می برد.
بطوریکه کار رژیم را در پاسخگویی به عدم آزادی و یا کمبود مطبوعاتی که به زبان تورکی نوشته می شوند در آزربایجان را راحت تر می کند.
جوانان فعال در شهرهای مختلف آزربایجان می توانند با کار تشکیلاتی منظم و با در نظر گرفتن امنیت خود در مرحله ی اول می توانند با چاپ و تکثیر شب نامه و سی دی و ایجاد و نوشتن وبلاگ های گروهی اثراتی به مراتب بیشتر از آن روزنامه در جهت بیداری بر روی شهر و منطقه ی خود بگذارند.
حرکت ملی آزربایجان حرکتی است مدنی و به دور از خشونت و شدت، بنابراین بنا به مقتظای این خصوصیت خود نیز مجبور است از روش های خاصی پیروی کند. حرکت ملی با قلم خود و محصولات فرهنگی خود مبارزه ای به شدت بزرگ و شدید را دوام می بخشد. با این حال از نواقص بسیاری رنج می برد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
حرکت ملی می تواند با اتکا به نیروهای جوان خود محصولات فرهنگی از جمله کتاب ها،مجلات و جزوات الکترونیکی ، کلیپ ها و ایجاد رادیو و تلویزیون های ماهواره ای اقدام نماید. اما چگونه می توانیم حرکت ملی را به یک تولید کننده ی محصولاتی این چنین تبدیل کنیم.
حرکت ملی آزربایجان باید در نظر داشته باشد که از شیوه ی رژیم نبایستی در راه مبارزاتی استفاده نماید گرچه مقایسه ی این دو به دور از واقعیت می نماید اما حرکت ملی آزربایجان با زیرکی و ظرافت هر چه تمام تر بایستی پیش رود.
حرکت ملی باید با شیوه های نا محسوس و آهسته محیط جامعه را به سوی اهداف خود سوق دهد که تا حدودی در این زمینه موفق عمل کرده است . افراد جامعه ی مد نظر ما به صورت نا خود آگاه و با توجه به اکتیو شدن روحیه ی لجبازی در رودخانه ی حرکت ملی شناور خواهند شد.
حرکت ملی آزربایجان به این منظور با توجه به اقتضای عصر خود باید از تمامی تکنولوژی های ارتباطی و تبلیغاتی که انسان این قرن از آن برخوردار است استفاده نماید تا بتواند جریان این رودخانه را به هدفی که دارد هدایت نماید.
با اینکه حرکت ملی آزربایجان جنوبی از پتانسیل مردمی قابل توجهی برخوردار است با این حال این پتانسیل موجود نیازمند ارگانیزاسیون و هدایت هوشمندانه دارد. بایستی کفه رهبریت و ارگانیزاسیون یک جنبش با کفه پتانسیل مردمی آن در تعادل باشد. در غیر اینصورت حرکت ممکن نیست به اهداف مورد نظر دست یابد.
رهبریت نه به معنای رهبری فردی خاص و یا رهبریت یک حزب بلکه مقصود از رهبریت در این نوشته به طور کلی قدرت ارگانیکی و مدیریت بحران در حرکت ملی است که اصولا نخبگان و آگاهان آن جامعه و یا جنبش اجتماعی در این مهم مسئول خواهند بود.
نبود یک جبهه ی واحد و به دنبال آن ایجاد یک شورای رهبری متشکل از اعضای آن جبهه از جمله نقاط ضعف جنبش ملی آزربایجان جنوبی است.
***
- بوروکراسی تشکیلاتی
پوپولیست ها بنا بر خصوصیات و ویژگی های شخصیتی و فکری خویش علاقه ی وافری برای استفاده از ابزارهای تبلیغی مذکور دارند.
اصولا یک پوپولیست سعی دارد تا در هر مکان و زمانی حضور پررنگ و در مرکز توجه و دید قرار گیرد. از سخنرانی برای عموم لذت می برد و حضور در تجمعات را هرگز از دست نمی دهد. به ندرت حاضر به فعالیت در پشت درهای بسته و مخفی می شود.
یک نمونه مشهود سیاست پوپولیستی رئیس جمهوری فعلی ایران است. ایشان در دوره ی قبلی ریاست جمهوری خود روزی نبود که به سفر استانی نرود و برای مردم پشت میکروفون سخنرانی نکند. اعتماد به نفس مثال زدنی ، نوع پوشش و نوع سخنرانی عام پسند وی سبب محبوبیت وی در اوایل ریاست جمهوری وی شد. او توانسته در سیاست خارجی نیز با سخنرانی های جنجالی تیتر اول خبرگزاری های دنیا را به خود اختصاص دهد.
بدین ترتیب با سیاستی عوام فریبانه در برهه ای توانست به راس توجه و دید در مجامع بین المللی و داخلی تبدیل شود.
با این حال نبایستی فراموش کنیم که احمدی نژاد یک فرد در یک سیستم به نام نظام جمهوری اسلامی بود و می توانست نیازهایی که از شخصیت پوپولیستی وی برمی خاست را با استفاده از امکاناتی که سیستم در اختیار او قرار می داد برطرف نماید.
فعالیت های پوپولیستی نیازمند وجود ابزارهای تبلیغاتی وسیع و کارآمد و امن می باشد. چنانچه در فوق اشاره شد هر جنبش سیاسی می بایست از ابزارهای تبلیغاتی مخصوص به خود استفاده نماید تا توانایی تعریف ماهیت خود در چارچوب معین را دارا باشد.
نتیجه ای که در می یابیم این است که نیازهای پوپولیست ها توسط ابزارهای تبلیغاتی ذکر شده برطرف شدنی می نماید، اما چگونه می توانیم این آرزوها را برای پوپولیست ها فراهم آوریم.!؟
آیا می توانیم بدون داشتن نظم در فعالیت ها و داشتن برنامه های کوتاه مدت و بلند مدت با نظم و سیستم رژیم به صورت مدنی مبارزه نماییم؟
انسان با مشاهده ی طبیعت و نظم نسبی در آن پیش تر دریافته بود که مستلزم رسیدن به آمال و آرزوها داشتن نظم در کارهاست و بدون این فاکتور رسیدن به آرزوها و اهداف بزرگ و طولانی مدت به محال می گراید.
این نظم رفته رفته در جنگ ها و اداره ی امور کشوری وارد و تکامل یافت. بعدها نیز مبارزان و انقلابیون نیز برای فائق آمدن بر حکومت های منظم سعی در تنظیم مبارزات خود نمودند و کم کم سازمان های سیاسی نیز به وجود آمدند. دیگرسرنگونی رژیم ها مستلزم کار سیستماتیک سازمان های سیاسی بود تا بتوانند بر سیستم حاکم غالب و خلا های موجود در نظام حاکم را شناسایی و وارد آوردن ضربه از همان نقطه ضعف را انجام دهند.
بوروکراسی به معنای سیستم کارکرد عقلانی و هدفمند می باشد و رژیم های کنونی از مدل های گوناگون دیوان سالاری بهره می جویند. تاریخ به ما نشان داده است حکومت هایی که سالیان دراز عمر و موفق به گسترش جغرافیای سیاسی حاکمیت خود شده اند از نوعی دیوان سالاری یا بوروکراسی سنتی پیروی میکردند.
برای مثال آتیلای کبیر برای اداره ی امپراتوری وسیع خود با آن کثرت قومیت از نوعی شیوه ی فدرال سنتی که شیوه ای از بوروکراسی است بهره می جست و یا امپراتوری روم که آخرسر بدون خون ریزی تسلیم آتیلای کبیر شدند نیز از نوعی بوروکراسی و نظم در اداره ی کشور خود استفاده می نمودند.
امروزه نیز لازمه ی حیات یک حکومت اداره ی کشور با استفاده از نظام و مدل بوروکراسی است.
ماکس وبر اولین جامعه شناسی بود که مطالعات عمیقی در این باره انجام و مدل ایده آل خود را در مورد بوروکراسی ارائه داد. او در مدل خود برای بوروکراسی 5 ویژگی عمده تعریف کرد.
1. تخصصی شدن کارها
2. سلسله مراتب
3. رفتار غیر شخصی
4. صلاحیت های فنی و شایستگی
5. آئین نامه ها و مقررات
2. سلسله مراتب
3. رفتار غیر شخصی
4. صلاحیت های فنی و شایستگی
5. آئین نامه ها و مقررات
با توجه به موارد فوق و برای غلبه بر بوروکراسی حاکم بایستی حرکتی مشابه و سازماندهی شده و منظم را آغاز نمود.
باید قبول کرد که در مقابل یک سیستم بایستی با سیستم ایستاد و مبارزه نمود تا بتوان خلا های موجود در سیستم دشمن را شناسایی و در آن خلل وارد نمود.
تشکیلات های موجود در حرکت ملی تا حدودی از این مدل پیروی می کنند و فعالان غیر تشکیلاتی نیز در جهت سازماندهی فعالیت های خود گام های لازم را برمی دارند.
تقریبا همه ی تشکیلاتها دارای آئین نامه و مقررات (اساسنامه و مرامنامه) می باشند و تا حدودی بر اساس استعدادها و صلاحیت های خود و نیز میزان تجربه و فعالیت های خود از سوی تشکیلات مربوطه دارای وظایف و مسئولیت هایی می باشند.
اعضای تشکیلات نبایستی به رفتارهای شخصی دست بزند و از انجام فعالیت هایی که مغایر با نظام نامه و مرامنامه ی تشکیلات خود می باشد پرهیز نماید تا به نظم و انظباط تشکیلات خدشه ای وارد نیاید. از طرفی دیگر یک تشکل سیاسی به لحاظ شخصیت حقوقی خود دارای مسئولیت و پاسخگو می باشد بنابراین در قبال عملکرد اعضای خود دارای حس مسئولیت پذیری خواهد بود این مسئله در صورت عکس خود بسیار ناقص و نتایجی ناخوشایند را در پی خواهد داشت.
بایستی تشکیلات های موجود به سوی تربیت نیروی متخصص و آموزش کادرهای خود و آماده نمودن آنها برای روزهای بحرانی پیش روند. این می تواند به صورت ایجاد هسته های آموزشی در هر تشکیلات و تولید جزوه های آموزشی برای اعضاء و در کل فعالین حرکت ملی باشد. همچنین فراهم آوردن شرایط تحصیل در خارج از کشور برای اعضاء که در برخی تشکیلات حرکت ملی به چشم می خورد، می تواند بسیاز حائز اهمیت و موثر واقع شود.
بنابراین بنا به نظر راقم سطور تمام طیف های مربوط به حرکت ملی آزربایجان با هر نوع طرز فکر و شیوه ی مبارزاتی و سیاسی چاره ای جز متشکل شدن و کار تشکیلاتی منظم ندارند.
تشکل ها و سازمان ها قادر به اداره و مدیریت بحران و جهت دهی به مبارزات و هدایت هستند. سازمان می تواند در صورت نیازدر برهه ای از مبارزات خود را به فاز پوپولیستی تغییر دهد ، این در حالیست که حرکت های پوپولیستی قادر به مدیریت در مواقع بحرانی و هدایت و رهبریت حرکت را ندارند.
سازمان های مبارزاتی همیشه به علت دارا بودن خصوصیات یک نظام حکومتی و بهره مندی از بوروکراسی سازمانی شانس بیشتری برای در دست گرفتن حاکمیت و بازی کردن نقش انتقال قدرت را دارند.
- چشم اندازی از تاریخ مبارزات تشکیلاتی در آزربایجان
در تاریخ آزربایجان همیشه احزاب و سازمانها بودند که توانستند در برهه هایی از تاریخ قدرت را در آزربایجان جنوبی به دست آورده و حکومت ملی را تشکیل دهند.
برای مثال حزب مساوات در 1918 و حزب جبهه خلق آزربایجان(آزربایجان خالق جبهه سی پارتی سی) در 1991 نمونه هایی از مبارزات تشکیلاتی و سازماندهی شده در شمال آزربایجان است.
در آزربایجان جنوبی نیز حزب دموکرات به رهبریت خیابانی ، (حزب=)فرقه ی دموکرات آزربایجان ، حزب خلق مسلمان نمونه هایی از مبارزات آزادیخواهانه و ملی گرا می باشد.
رژیم حاکم بر جغرافیای ایران به خوبی می داند که مبارزات سازماندهی شده و تشکیلاتی می تواند ضربات مهلکی بر پایه های حکومت وارد نماید. بدین سبب تمرکز خود را بر سرکوب اعضای تشکیلات ملی نموده است و با صدور احکام سنگین برای اعضای تشکلات سعی در شکستن عزم مبارزاتی آنها می نماید.
این در حالیست که تشکیلات ها با استفاده از تاکتیک های مبارزه مخفی و منظم ، هزینه مبارزات خود را به حداقل می رسانند.
همچنین تشکیلات برای دوام بخشیدن به مبارزات گسترده ، مستمر و بی وقفه ی خود نیازمند منبع مالی پایدار و پویا است.
وارد شدن روابط شخصی در فعالیت های مبارزاتی ملی فعالین مشکلاتی را به وجود می آورد و تنها چاره ی این مشکل کار تشکیلاتی منظم و سازماندهی شده که بتواند روابط اعضای جنبش را تحت کنترل و در چارچوب مقررات اداره و هدایت نماید.
- به سوی اتفاق و انسجام ملی
امید است تشکلات موجود در حرکت ملی آزربایجان جنوبی بتوانند با کنار گذاشتن اختلافات پیشین و نزدیک شدن هر چه بیشتر به یکدیگر و ایجاد فضایی برای همکاری و مبارزه از یک جبهه ی واحد علیه حکومت نژادپرست گام های لازم را بردارند.
زمان چندانی باقی نیست و تشکیلاتهای ما باید هر چه سریعتر به سوی همکاری های متقابل در زمینه های اقتصادی و امضای منشورهای اخلاقی و نظام مند ساختن روابط مابین خود حرکت کنند و تشکیلاتهای خود را به سوی هر چه حرفه ای شدن سوق داده و نیز فعالین غیر تشکیلاتی نیز به سوی مبارزات متشکل گونه پیش روند.به این ترتیب فیلترهایی برای تخریبات در فضای مجازی و همینطور تا حدودی در فضای واقعی پیش بینی می شود و این سبب سالم سازی فضای حرکت ملی و کاهش حاشیه هایی که موجب جلوگیری از تمرکز فعالین بر مبارزات خود می شوند، خواهد شد.
" اوردا بیر یول وار اوزاقلاردا ، او یول بیزیم یولوموزدور دؤنمسه ک ده وارماساقدا او یول بیزیم یولوموزدور "
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر