ساوالان پورت : تاریخ پر فراز و نشیب ایران در طول تاریخ شاهد حوادث بسیاری بوده که در این میان آزربایجان در طولانی مدت یکی از بازندگان اصلی سیر تحولات تاریخی است . لذا در این مقاله ضمن بر شمردن وضعیت کنونی حاکم بر ایران و لزوم آمادگی آزربایجان را بر خواهیم شمرد .
در طول تاریخ 34 ساله انقلاب اسلامی و حکومت بنیادگرایان دینی در ایران اعترضات مدنی از سال 76 به دنبال انتخاب سید محمد خاتمی به ریاست جمهوری ایران وارد فاز جدیدی شد . که این اعتراضات حول محور جامعه مدنی ، آزادی بیان و ... که بیشتر خواسته طبقه متوسط شهری بود شکل گرفت و ادامه این روند باعث حوادث سال 88 و زایش حرکات سبز در قالب جنبش مدنی ایران بود .
در این میان نیز جنبش های دیگر از جمله جنبش برابری زنان و قومی و مذهبی نیز قدرت بیشتر یافته و به معرض ظهور رسیدند . که جنبش زنان و مذهبی اقلیتهای دینی همچنان در قالب جنبش مدنی ایران و همراه حرکات سبز در 3 سال اخیر بود . اما جنبش قومی مسیری دیگر به خود گرفت و خود را جدا از مرکز و اپوزیسیون تهران گرا سازمان دهی نمود . مستقلا اقدام به مبارزه مدنی و گاها مسلحانه (بلوچستان ،کردستان و خوزستان )نمود. منجمله حوادث الحواز در سال 84 به دنبال انتشار نامه محمد علی ابطحی رئیس دفتر رئیس جمهور وقت در مبنی بر تغییر جمعیتی خوزستان ، یا حوادث کردستان به دنبال کشته شدن شوانه سید ابراهیم اسفرایی در مهاباد در همین سال بود . اما سال 85 سالی بسیار مهم و تاثیر گذار در تاریخ جنبش های قومی است چرا که انتشار کاریکاتور موهن به ترک زبانان و شکل گیری اعترضات خیابانی به طور گسترده در مناطق ترک نشین که منجر به کشته شدن دستکم 16 نفر در این حوادث گردید . جنبش قومی را واررد جدیدی نمود ،علت آن نیز می توان در تقویت جنبش قومی در آزربایجان که دارای نفوس بسیار در سراسر ایران می باشد دانست و دیگر مسائل که خارج از موضوع مقاله است می توان بر شمرد . و ادامه این اعتراضات قومی تا بدین روز جست و گریخته و البته به صورت جدی در مناطق قومی ایران منجمله در یلوچستان ، آزربایجان ،خوزستان و ... باعث رخنه هر چه بیشتر تفکر قومی در بین توده مردم بوده است .
این مقدمه بدین جهت ارایه شد که نشان دهد جنبش های مدنی در ایران وجود داشته و تا بدین روز جای به جایی نبرده اند .
اما امروز ایران متفاوت از زمان های قبل است در حالی که پرونده هسته ای ایران وارد مرحله بسیار حساس شده و اجماع جهانی علیه ایران در حال شکل گیری است و اپوزیسیون تهران گرا در حال اتحاد و لابی گری ،خود را به قدرت های بزرگ تحمیل می نمایند از طرف دیگر تورم و وضعیت معیشتی در ایران کشور را به آستانه یک انفجار قوی آن هم نه از طرف طبقه متوسط شهری بلکه از سمت توده کم درآمد جامعه هدایت می نماید .
با گریزی به تاریخ انقلابات جهان منجمله ایران شاهدیم که اکثر حرکات عظیم و تاثیر گذار توسط قشر پائین جامعه آن هم نه به طور هدفمند ،بلکه به صورت کور که باعث ایجاد دیکتاتوری شده به وقوع پیوسته است . ایران نیز از این قاعده جدا نبوده و در صورت بروز اعتراضات توده ای که کاملا به صورت کور خواهد بود و باعث سقوط رژیم ملایان شده و مسیری ناپیدا در مقابل ایران قرار خواهد گرفت. و به یقین می توان گفت مقدمات ظهور دیکتاتوری نوع غیر از دیکتاتوری مذهبی و دینی آماده خواهد نمود.
و با این شرایط حال جنبش قومی و مدنی آزربایجان چه باید بکند تا این بار نیز چون گذشته یکی از متضرران بزرگ این حوادث نباشد ؟؟؟
در تحلیل عدم موفقیت جنبش سبز به نظر نگارنده جنبش سبز فاقد ادبیاتی است که بتواند تمام مردم را با خود همراه نماید .بسیاری از سیاسیون و جامعه پردازان مستقل و گاهلا وابسته نیز به این مسئله اذعان دارند که موید نظر اینجانب می باشد .
حال سوالی با مقدمه فوق مطرح می نمایم که آیا جنبش قومی آزربایجان جنوبی دارای ادبیاتی است که بتواند تمام اقشار جامعه و خصوصا طبقه کم در آمد جامعه دارای مشکلات عدیده اقتصادی و معیشتی می باشند همراه کند ؟؟؟
جواب این سوال قاطعانه منفی است ،هرچند که جنبش قومی آزربایجان دارای جایگاه خاص و ویژه در بین طبقات پائین شهری است اما فاقد ادبیاتی است که بتواند این قشر را در اعتراضات ناشی از وضع معیشتی همراهی کند . و همانند سایر جنبش های مدنی حاکم در ایران بازنده بازیهای سیاسی آینده خواهد بود .
حال چه باید کرد ؟؟؟
فعالان مدنی آزربایجان باید توجه بسیار بیشتری روی مسایل اقتصادی مردم گذاشته و با سازمان دهی سریع و گسترده خود در سطح تمامی شهرهای ترک نشین آمادگی این را پیدا نماید که در صورت بروز اعتراضات اقتصادی با نکته سنجی و تب سنجی مناسب جامعه(همچنان که در اعتراضات شهریور 90انجام داد ) خود مستقلا و به دور از هیاهوی مرکز گرایان واد عمل شده و مدیریت حوادث را در شهر های آزربایجان بدست گیرند و مسیری در جهت اهداف جنبش مدنی و قومی آزربایجان بدان ترصیم نمایند و در غیر این صورت این سر آزربایجان است که بی کلاه خواهد ماند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر