از بدو پیدایش جمهوری اسلامی قدرتهای خارجی واشخاص و احزاب متعددی در فروپاشی رژیم پهلوی و به قدرت رسیدن خمینی نقش بسزائی داشتند. در مرحله گذر به همراهی تمام احزاب و اشخاص پرداخته و سپس با پاکسازی همراهان دیروز خود اقدام و حاکمیت کامل بر ارکان قدرت را مهیا ساختند در این گیر و دار جنگ 8 ساله هم فرصتی مناسب در نشر و گسترش اسلام حکومتی وحذف رقبای سیاسی وادامه ی سایه افکندن بر خواستهای ملل تحت ستم و در راس آنها ملت آذربایجان جنوبی رقم خورد و مرکزیت شوونیزم فارس دچار پراکندگی و تشتت گردید و ایدئو لوگهای نژاد موهوم آریائی متفرق و جای خود را به نو شوونیستها دادند.
ابتدای امر اربابان فکری و عقیدتی آریا پرست با قراردادن ولایت فقیه به عنوان فصل الخطاب و فراتراز اراده عمومی و فرا قانونی به جای شاه نوکر استعمار عملا پایه های همان دیکتاتوری از نوع دینی را از نو پایه گذاری کردند امااین تغییر در ماهیت و ذات نبود بلکه بازیگردانان عوض شدند نبض قدرت اقتصادی سیاسی نظامی در خدمت اعوان وانصار شوونیزم مرکز جدیدالتاسیس قرار گرفت اما ابسولوتیسم شاه به شیخ محول گردیدو در عرصه سیاست خارجی به قطب کمونیزم متمایل و دشمنی با کشورهای ترک نشین مخصوصا آذربایحان شمالی و ترکیه ادامه یافت . از بدو پیدایش رژیم جمهوری اسلامی همواره جدال بر سر کسب هر چه بیشتر زر و زور وجود داشته است و به دلیل حاکمیت دیکتاتوری مطلقه به مرکزیت راسیسم فارس ،نبود دموکراسی و سیستم تک حزبی حاکم به معنای واقعی کلمه انتخاباتی وجود نداشته است و همیشه به لطایف الحیل افراد انتسابی مورد نظر خود را به ملت تحمیل نموده و با استفاده از منابع عظیم ثروت وقدرت سیاست را در دین ادغام واز این طریق جهت گسترش اسلام ایدئو لوزیکی مورد نظر و حوزه نفود هلال شیعی به فتنه افروزی ادامه داده اند . از بدو موجودیت نا مشروع جمهوری به ظاهر اسلامی میان دو جناح پان اسلامیسم فارس گرا و پان ایرانیسم آریا گرا به اشکال مختلف تقابل و رقابت وجود داشته است. نقطه اشتراک همه جریانات محو و استحاله ملل غیر فارس بوده و همواره همانند دو لبه یک قیچی برای پاکسازی قومی ترکها و سایر ملل غیر فارس عمل کرده اند .
صف آرائی فعلی کاندیدا های ریاست جمهوری ایران
الف - اصولگرایان یا همان افراطییون اسلام جکومتی برخودار از حمایت بیت رهبری و دستگاههای تحت کنترل آنان که با استفاده از امکانات مادی معنوی سعی در حذف جناههای رقیب و ادامه قبضه کامل کشور را دارند.
ب- جناح موسوم به اصلاح طلبان که مورد حمایت اکثریتی اپوزوسیون داخل و خارج هستند که فعلا تنها امید تمامی بازماندگان سلطنت طلب و مجاهدین خلق به پیروزی عالیچناب سرخ پوش معطوف شده است . با حمایت رسانه ای و عقیدتی،سناریوهای مختلف برای تائیید صلاحیت یاعدم آن،برنده و یا بازنده شدن کاندیداتوری هاشمی مشغولند. عمده هدف این گروه تغییر چهره ولایت فقیه بر اساس تعریف امثال مسعود رجوی و هاشمی رفسنجانی از بطن جاکمیت و جایگزینی تفکر آریاگرائی و ایران پرستی مبتنی بر ترک ستیزی در همه ابعاد و شؤون جامعه ایرانی است. اتحاد عناصر سلطنت طلب و مجاهدین خلق و امثال خاتمی اقدامی جهت آرایش نیروهای این طیف و تلاشی نافرجام جهت بازیابی هژمونی در حال انقراض شوونیزم فارس است.
ج-در سوی دیگر دولت منتخب جناح اصولگرا قرار دارد که همچون مار در آستین پرورده خواب محافطه کاران را ربوده است. این جریان با تکیه بر نفوذ و امکانات تحت کنترل دولت احمدی نژاد است که سعی در ادامه حیات و راه دولت فعلی را در سر میپرورانند. باز هم نقطه اشتراکی این جریان و شعار اصلی آن به نام مکتب ایرانی بیان میشود که در ماهیت ادامه راه همان تفکرات نفرت انگیز برتری جوئی اقلیت فارس است.
با نگاهی اجمالی به شرایط منطقه ای و جهانی رژیم ایران بدترین دوران خود را میگذراند که با رکود اقتصادی ،تحریمهای کمر شکن بین المللی ،انزوای سیاسی، منطقه ای و شکست ایدئو لوژیکی رژیم در اداره کشور همه وهمه بیانگر روند رو به اضمحلال رژیم را نشان میدهد.
انتظار میرود در جریان این انتخابات رژیم با استفاده از سرکوب و ارعاب و آلت قرار دادن اعتقادات دینی طبقه دیندار و تبلیغ توهم توطئه و فرافکنی تمامی مصائب و نا رسائیهای موجود به بیگانگان سعی در حفظ هژمونی خود باشند. در این رقابتهای ظاهری میان طرفین ضمن افشا گریهای محدود بر علیه یکدیگر ، بر محوریت ترمیم و بهبود اوضاع نابسانان اقتصادی و معیشتی مردم و خروج از بن بست بین المللی را متمرکز شوند. نتایج انتخابات هر چه باشد قادر به جلو گیری از فروپاشی تدریجی رژیم ایران نخواهد بود و سر انجام به سر نوشت شوروی سابق دچار خواهد شد.
امروزه به جرات میتوان ایران را زندان ملل غیر فارسنامید و تا به حال هیچ نوع انعطافی در ایفای حقوق ملی و مدنی ملل غیر فارس وجود نداشته به طوریکه ترکها که اکثریت ساکنان این گشور را تشکیل میدهند از جقوق اقلیت بر خوردار نیستند و به واقع اکثریت محکومی هستیم که اقلیت حاکم مسلح بر تفکر سانترالیسم فارس بر کشور سایه افکنده است . امروزه صدها تن از فعالان ملی مدنی آذربایجانی و سایر ترکهای ساکن ایران در زندانها به سر میبرند اما کما کان در بایکوت خبری،رسانه ای ایادی شوونیزم فارس قرار داشته اند.
همچنانکه در جریان جنبش موسوم به سبز،ملت آذربایجان به دلیل عدم ایفای حقوق ملی شان و به رسمیت نشناختن حقوق پایمال شده آذربایجان در منشور و برنامه های این گروه وجود نداشت تمام تلاشهای این گروه نقش بر آب شد و حداقل حمایت نخبگان و جامعه آذربایجانی نتوانستند به دست آورند.
امروزه همه بر این امر واقفند بدون حضور ترکها هیچ تغییری امکان پذیر نخواهد بود. و دوران عقاید آریا پرستی به سر آمده است و همه خلقهای ساکن ایران از ترک و بلوچ و عرب گرفته تا کرد،خواهان احقاق حقوق ملی خود هستند. علیرغم کاندیداتوری دکتر اکبر اعلمی به عنوان یک ترک آذربایجانی کاندیدای ریاست جمهوری به نظر نمیرسد رژیم ایران دست به بخت آزمائی در آذربایحان بزند بلکه تلاش خواهند کرد با خذف ایشان با طرح شعاری برخی مسائل سطحی در صدد کسب آرای بیشتر باشند
نتیجه انتخابات هر چه باشد تغییر چندانی در احقاق خواستهای ملل تحت ستم و خصوصا ترکهای آذربایجان جنوبی و سایر مناطق ترک نشین نخواهد داشت.در فردای پس از انتخابات اتوریتاریانیسم، اتوکراسی، اریستوکراسی و الیگارشی موجود ادامه خواهد یافت. دیگر تار و پود تقکر و ائدئو لوژی پان ایرانیسم و پان اسلامیسم پوسیده و به بن بست رسیده است. در عصر بیداری ملتها و فروپاشی آخرین دیکتاتورها حرکت ملی آذربایجان و فعالان عرصه سیاسی مسئولیت خطیری بر عهده دارند که از یک طرف با طرح روشن و آشکار حقوق ملی مدنی ملت آذربایجان به شکلی فراگیر و کلان اقدام نموده و به نهادینه سازی ایدئو لوژی ملی بپردازند و وزن سیاسی و شعور ملی ملت ترک را به نمایش گزارند که این امر با تشکیل کمیته های هماهنگی در سراسر مناطق ترک نشین و اتحاد در اصول و عقاید و تبیین خطوط قرمز منافع ملی به شکلی هماهنگ حرکت نمایند و از سوی دیگر با در نظر گرفتن پراکندگی جغرافیائی ترکان و حضور حد اکثریشان در همه ابعاد و ارکان مختلف در جامعه امروزی به افشای سیاستهای راسیسم فارس در محو و استحاله ملل غیر فارس و خصوصا سیاست درحال اجرای زمین سوخته در قلب آذربایجان را افشا و عواقب وخیم آن را به چالش بکشانندو با احترام به عقاید مذهبی ملتمان که جزئی از فرهنگ ملت ما را تشکیل میدهد نتایج و عواقب شوم اسلام سیاسی و حکومتی را بر ملا و عمده هدفمان را تبیین ،تبلیغ و تحقق حقوق ملی و افشای چهره کریه دشمن اصلی ملت آذربایجان، یعنیشوونیزم فارس و نوگران سینه چاک نژاد موهوم آریائی مد نظر داشته باشیم.
در شرایط فعلی ملت آذربایجان بیشتر از انقلابی بودن باید سیاسی باشد و با تاکتیکهای مبارزه در رژیم و با رژیم به صورت یکپارچه و متحد عمل نماید چرا که شرایط جهانی و منطقه ای سریعا در حال تغییر است و نیاز مبرم به اتحاد و همدلی و اراده ملی داریم و معتقدیم که اراده ملی بر هر قدرتی پیروز خواهد شد. و در مرحله گذار به آزادی ملی و متلاشی شدن بنیان رژیم،همه آحاد ملت آذربایجان از هر قشر و طبقه ای در کنار قاطبه فعالان حرکت ملی خواهند ایستاد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر