۱۳۹۲ آبان ۱, چهارشنبه

مصاحبه ساوالان پورت با مسئول کمیته کارگری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان حول محور جنبش کارگری در آزربایجان جنوبی

ساوالان پورت : انقلاب صنعتی اروپا و به دنبال آن بوجود آمدن طبقه ی کارگر مسبب تحولات سیاسی بزرگی در بسیاری از کشورها شد که حتی تغییر ساختار سیاسی و یا اصلاحات سیاسی را در پی داشت.جنبش ها و اندیشمندان چپ همواره داعیه مبارزه برای حقوق کارگران و جنبش کارگری را داشتند بطوریکه تنها دفاع از حق طبقه ی کارگر را مختص خود می پنداشته اند.

در مطالعه ی تاریخ آزربایجان می توانیم به جنبش های کارگری و چپی برخورد کنیم که در جهت احقاق حقوق خود دست ها را از کار کشیده و برضد سیستم غیر عادلانه و بورژوازی حاکم مبارزه نموده است و اکنون در سیستم حاکم حاضر نیز کارگر و زحمت کش آزربایجانی با استانداردها و حقوق خود فاصله ی بسیاری دارد.

در راستای آگاهی بخشی این قشر زحمت کش جامعه آزربایجانی مصاحبه ی تئوریک و مفصلی با مسئول کمیته کارگری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان جناب آقای تایماز اورمولو ترتیب داده شد. همچنین گفتنی است ، جناب آقای مهندس تایماز اورمولو سردبیری تحریریه وبسایت "آزربایجان ایشچیلری" را نیز بر عهده دارند.


آغاز مبارزات کارگری در آزربایجان چه زمانی بود؟ تاریخچه ی مبارزه  کارگران آزربایجان در راستای احقاق حقوق خود چه فراز و نشیب هایی را طی نموده است؟

با سلام و تشکر از قبول زحمت دوستان در سایت ساوالان پورت سعی می کنم تا جاییکه امکان دارد و اطلاعاتم اجازه می دهد در خدمت عزیزان باشم .

اساساً تا اواخر قرن نوزدهم جامعه ما بر پایه معیشت کشاورزی و دامداری اداره میشد ، بنابراین قشر کارگر وجود خارجی نداشت و اگر بتوان آثاری از آن را جستجو نمود باید در بین دهقانان بی زمین و فقیر بدنبال آنان بگردیم ، اینان گاهگاهی در قیام های محلی گسسته بر علیه اربابان و صاحبان زمین و مباشران آنان اعتراضاتی صورت می دادند که همه آنها نیز نتیجه ای جز سرکوب شدید نداشتند.

جنبش کارگری از حدود صد تا صدوده سال قبل با مهاجرت آزربایجانی ها به آزربایجان شمالی و روسیه شکل گرفت و ابتدا وارد آزربایجان و سپس ایران شد. فعالان اخیر که آن زمان به اسم مهاجر شناخته می شدند مفاهیم سوسیال دمکراسی و جنبش کارگری را نیز با خود آوردند که از سران آنان حیدر خان عمواوغلی معرف خاص و عام می باشد.

اولین اعتصاب بزرگ در تهران و به سال 1906 توسط همین اشخاص یعنی مهاجرین سازمان دهی شد. حیدر خان عمواوغلی یک سال بعد یعنی 1907 اعتصاب کارگران صنعت برق در مشهد را سازمان دهی کرد. یک روز تعطیل در هفته ، لباس کار و غرامت حادثه دیدگان کار ازاهم در خواست  های آنان بود.

بین سالهای 1907 تا 1910 جنبش کارگری با رهبری آزربایجانیها در تهران ، رشت ، انزلی و تبریز در اوج خود بود .

1918 سال انقلاب کارگری بود. محمد آخوند زاده ، حسین شوقی ، مشهدی ابراهیم و رضایف اتحادیه های کارگری را سازماندهی کردند و همین اشخاص توسط کمونیست ها و در سالهای خونین استالین در اتحاد شوروی و در سالهای تبعید اجباریشان کشته شدند.شخص باقراف که مرحوم پیشه وری را از سر راه برداشته بود آنان را نیز مفتول کرد.

در سالهای اولیه جنگ دوم جهانی حزب توده توانست کنترل جنبش کارگری را در دست بگیرد. یوسف افتخاری و خلیل انقلاب دو چهره بزرگ آزربایجانی این مهم را به نتیجه رساندند.دکتر سلام اله جاوید استاندار آزربایجان و از یاران پیشه وری کلوپ حیدر خان عمواوغلو را تاسیس  کرد و توانست قانون 8 ساعت کار در روز ، جلوگیری از کار کودکان زیر 12 سال و حمایت از کارگران زن حامله را تصویب و به اجرا در آورد.با این تشبثات قانون کار در سال 1945 نوشته و تصویب شد.

 در سال 1946 محرم علی شمیری رهبرب اعتراضات را بدست گرفت و با تشکیل اولین اتحادیه های کارگری شکل جدیدی به مبارزات داد. در آن سالها در تبریز با دویست هزار نفر جمعیت 10 اتحادیه با 3000 عضو تشکیل شده بود.

بعد از کودتای 28 مرداد تا انقلاب 57 جنبش کارگری با فرود مواجه شد ولی هیچگاه متوقف نشد. بعد از انقلاب نیز وضعیت به منوال گذشته بوده و رهبران عمده کارگری همچون رهبران سندیکای کارگران شرکت واحد همواره مرکزیت مبارزه با آزربایجانی ها بوده است .

چه دلایلی باعث حذف رهبران اتحادیه های کارگری از جمله محمد آخوند زاده ، حسین شوقی ، مشهدی ابراهیم و رضایف  از سوی استالین شد؟

این مسئله بسیار مهی است که نیاز به تحقیق زیادی دارد.در هر صورت شرایط زمان استالین بسیار دشوار بود. صد ها آزربایجانی که در زمان سرکوب شدید حکومت ملی به شوروی مهاجرت کرده بودند در این سالها کشته شدند. هزاران نفر تبعبد در تبعید شدند و سالها زندانی شدند . این جوادث بار دیگر بعد ار انقلاب 57 دوباره تکرار شد .صد ها نقر دیگر  که اغلب اعضای سازمان فدائیان خلق و توده ای ها بودند از آراز گذشتند و به شوروی پناهنده شدند که سرنوشت مشابهی را تجربه کردند.

آخوند زاده ، شوقی ، ابراهیم و رضایف افرادی وطن پرست (یورد سور) ، پاک وخالص بوده وبه نیت سعادت ملت  وارد مبارزه با شاه و رژیم پوشالی او شده بودند.بعد از مهاجرت و قرار گرفتن در جریان زندگی در شوروی بالطبع متوجه شدند مدینه فاضله تصویری آنها یک دروغ کثیف بیش نبود ، از طرف دیگر در شرایط جدید فهمیدند هم قطاران فارس آنها علاوه بر اینکه کمونیست های منحرفی بودند پان ایرانیست های مرکز گرای نژاد پرستی  هم بودند که برای جان آنان ارزشی قایل نشدند ، روس ها هم که اساساً به آنان به جشم ابزار نگاه می کردند.بنابراین شروع کردند به مخالفت ، مخالفت با استالین ، KGB ، خروشچوف هم سرنوشت خوبی نداشت . این بلا بر سر پیشه وری ، بی ریا و صد ها نفر دیگر هم  قبلاً آمده بود. پیشنهاد می کنم دوستان کتاب "خانه دایی یوسف " را تهیه و مطالعه کنند. این کتاب توسط یک چریک فدایی خلق تبریزی نوشته شده است و شرایط تبعیدیها را  که بعد از انقلاب 57 به شوروی رفته بودند بسیار زیبا به تصویر می کشد. حتی مرحوم ذهتابی هم از دسته کسانی بود که در آن سیستم  بسیار اذیت شدند


وضعیت معیشتی کارگران امروز آزربایجان چگونه است؟

متاسفانه وضعیت کارگری در آزربایجان بسیار بد است و در دوران هشت ساله احمدی نژاد در بدترین وضعیت بوده است . خاطر نشان کنم اینجانب در دوران 17 ساله کار و اشتغالم در اورمیه و تبریز  و درکارخانجات متعدد و عمده از جمله تراکتورسازی شاغل بوده ام .

تجربه عضویت در اتحادیه های مختلف را داشته و در جریان برخی اعتصابات از جمله اعتصاباتی در شرکت موتورسازان تراکتورسازی تبریز بوده ام . آشنایی نسبتاٌ وسیعی با جامعه کارگری دارم . وضعیت مزد و شرایط کار در واحد های کوچک و شهرهای کوچک بسیار خراب تر از شهرهای بزرگ می باشد و وضع نسبی آزربایجان بدتر از متوسط وضعیت در مرکز می باشد.

تحریم ها کمر صنعت را شکسته و کارگران بسیاری بیکار شده اند. شاغلین نیز با تاخیر دریافت مزد و بلبشوی واقعی در وضعیت کاری مواجه هستند. اداره کار یکسره بر علیه کارگران رای می دهد و کارفرمایان که خود مستاصل از وضعیت اقتصادی و کاهش شدید سودشان هستند دمار ازروزگار کارگران در آورده اند آنها تنها راه کاهش هزینه ها را در کاهش سهم کارگران از سود کارخانه می بینند.  اداره تامین اجتماعی نیز نه تنها به فکر کارگران نیست بلکه باری بر بار کارگران افزوده است .

حوادث کار در بالاترین حد قرار دارند هم زمان کارگران در پایین ترین وضعیت حمایتی و آموزشی قرار دارند. امنیت کار در آزربایجان کلمه ممنوعه است . خانوادهای کارگری با بحران های متعدد دست به گریبان و محله های کارگری هر روز فقیر تر و در مقابل نارسایی ها و معضلات اجتماعی ضربه پذیر تر می شوند.

رفتار با فعالین کارگری بسیار بد است و با محرومیت ها و حکم های شدید روبرو هستند . شاهرخ زمانی فعال کارگری آزربایجان به یازده سال زندان محکوم شده و وضع سایرین نیز بسیار بد است . اگر بخواهم وضعیت را در یک جمله بگویم متاسفانه چیزی جز فلاکت و بدبختی قابل ذکر نیست .


به لحاظ تبعیض اقتصادی که بر ملل غیر فارس حاکم است شاهد مهاجرت کارگر آزربایجانی به مناطق صنعتی پایتخت و شهرهای مرکزی ایران هستیم. نظر شما در این باره چیست؟

پدیده مهاجرت از آزربایجان به مرکز و مناطق فارس نشین پدیده ای نوین است . در اعصار گذشته آزربایجان بسیار آبادتر از مرکز بوده به طوریکه امیر کبیر می گوید: می خواهم تهران را هم مثل تبریز آباد کنم . بعد از سرکوب و اشغال آزربایجان توسط ارتش شاهنشاهی و اظمحلال دولت ملی پیشه وری سیاست فقیر سازی آزربایجان در راس امور قرار گرفت . سرریز شدن پول نفت به تهران ، اصفهان ، شیراز و مشهد و انقلاب شاه و مردم و نابودی کشاورزی و دامداری از یک طرف ، فیلم های فارسی و تبلیغ زندگی پر جلال و جبروت تهران و تاسیس مراکز کار و تحصیل در تهران همه و همه دست به دست هم داده و روستایی فقیر آزربایجانی را راهی حلبی آباد های تهران کرد.این مهاجرت هم آزربایجان را خالی و هم فقیرتر می کرد و هم به آسیمیلاسیون ترک ها کمک شایانی کرد به طوریکه اکنون جمله من خودم ترکم اما ... مطلعی است که خیلی ها مخالفت با حرکت ملی آزربایجان با این جمله شروع می کنند.اکنون شهر کرج به عنوان یک مگاشهر ترک نشین مطرح است . این پدیده یعنی مهاجرت اکنون تبدیل به یک حربه علیه آزربایجان شده اما از یک طرف هم جبهه مبارزه را تا دروازه های فاشیسم رسانده است .در سال 2006 شخصاً شاهد لشگر کشی عظیم سرکوبی در تهران برای جلوگیری از تظاهرات مقابل مجلس در قضیه سوسک بودم . اکنون این مهاجرت تهدیدی برای ایران هم می باشد که یکی از نمودهای آن حضور هزاران آزربایجانی در بازیهای تراختور در تهران است .


چه عواملی در تشکیل کمیته کارگری نقش داشت؟ و به عبارتی دیگر چه عواملی لزوم تشکیل چنین کمیته ای را در شما ایجاد نمود؟

کمیته کارگری تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان در سال 2010 و با تولد خبرگزاری اورمو ایشچیلری پا به عرصه گذاشت . اگر قسمت درباره ما در ارگان خبری کمیته را بخوانید در آنجا نوشته شده است :

در تابستان 2010میلادی برابر با 1390هجری گروهی از فعالین مدنی آزربایجان در شهر اورمیه برای پر کردن خلا خبری موجود در آن زمان تصمیم گرفتیم تا با تاسیس ارگانی خبری با محوریت اخبار کارگری و مسائل اقتصادی آزربایجان نسبت به انعکاس اخبار شهر های مختلف آزربایجان حول محورهای اساسی حرکت ملی یعنی مقابله با آسیمیلاسیون ملی ، صیانت از محیط زیست ، حقوق بشر ، حقوق ملی و اقتصادی و صیانت از تمامیت اراضی تاریخی آزربایجان به مقابله با بایکوت خبری حاکم بر فضای مدیاتیک آن روز بپردازیم.این آژانس خبری وبلاگ اورمو ایشچیلری نام گرفت که در تابستان 2010به فعالیت پرداخت .ابتدا در آزری بلوگ به فعالیت پرداختیم و پس از دو بار تغییر آدرس و فیلتر شدن و سپس مسدود شدن کامل به بلاگر نقل مکان کردیم .  روز پنجشنبه سیزده ژانویه 2011 اولین پست خبری خود را با عنوان اقدامات خط دار و شبهه برانگيز مالي در آزربايجان پست کردیم . از آن روز تاکنون با مخابره صدها خبر ، عکس ، فیلم و گزارش و با پایبندی به اخلاق حرفه ای توانستیم اعتماد بسیاری از فعالین عرصه اخبار ، فعالین مدنی و خبرگزاری ها را بدست آوریم . مخابره اخبار اعتراضات مردمی دو سال گذشته بر علیه خشکاندن عمدی دریاچه اورمیه نقطه اوج فعالیت ما و تاج افتخاری بود که همیشه بدان مفتخر خواهیم بود. در کنار آن ارائه مقالات و تحلیل های خبری را نیز مد نظر قرار دادیم . همچنین با انتشار بیانیه ها و اطلاعیه های متعدد سعی کردیم نقطه نظرات خود را در مورد مسائل کارگری ،زیست محیطی ، سیاسی و اقتصادی با مخاطبان خود در میان بگذاریم . همچنین به انتشار بیانیه ها و اطلاعیه ها و تحلیل های تشکل ها و احزاب آزربایجانی نیز پرداختیم .

در این میان مورد تهدید ، تهمت ، آزار و هجمه های مختلف هم از طرف دولت و رژیم راسیستی ایران و هم از طرف اپوزوسیون تمامیت خواه و مرکز گرا و نیز اشخاص و سازمان های به ظاهر چپ ها و جهان وطنی ها نیز قرار گرفتیم . پس از دو سال و اندی فعالیت سخت ، خوشبختانه مقبول جامعه کارگری قرار گرفته و به عنوان زیر مجموعه و اعضای تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان (دیرنیش )AMDTو در راستای سیاست کلی این تشکیلات مبنی بر علنی نمودن تدریجی بخشی از مبارزات و ارگان های تشکیل دهنده این تشکیلات در جهت سازمان دهی و جذب نیروهای مستعد کارگری آزربایجان جنوبی و سایر فعالین بخش های مختلف اقتصادی تصمیم گرفتیم با تبدیل وبلاگ به سایت و تغییر نام ، از این پس با امکانات جدید و با بهره گیری از تجربه و پشتوانه ای که از حمایت اقشار مختلف ملت تورک آزربایجان جنوبی بدست آورده ایم با نام آزربایجان ایشچیلری به فعالیت بپردازیم .

از آن روز تاکنون نیز به اساس فکر شکل گیری متعهد مانده و سعی کرده ایم همیشه منافع کارگران و آزربایجان را مقدم بر خود دانسته و از مفاهیم اساسی و ملی عدول نکنیم .


بطور کلی قانون کار در ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟

قانون کار در ایران بعد از انقلاب و در شرایط انقلابی نوشته شد و در کلیت قانونی کارگر محور بود. در سالهای بعد از جنگ و جاکمیت هشت ساله رفسنجانی با تعییراتی سعی شد از کارگر محوری خارج و بسوی کارفرما محوری سوق پیدا کند. در دوران احمدی نژاد هم که عمل به قانون متوقف و آشنا محوری و دغل بازی اوج عمده ای گرفت و این بار در محاکم کارگری هر طرف نزدیک تر به آقایان بود دست بالا را گرفت که طبیعی است بازنده عمده این بی قانونی کارگران هستند.


به طور کلی قانون فعلی در ایران پر از اضداد ، موانع و مشکلات قانونی بوده و عملا به آن هم عمل نمی شود. معاهدات بین المللی کار رعایت نمی شود. زنان و کودکان بزرگ ترین قربانی این قانون هستند و شاغلین فصلی مظلوم ترین قشر و بزرگ ترین مغفول قانون فعلی را تشکیل می دهند. در کل قانون کار  ضمانت اجرایی ندارد . دستگاه حاکمه نیز نه قدرت و نه عزمی برای اجرای آن ندارد. دولت هم به عنوان بزرگ ترین کارفرما میلی برای اصلاح و عمل به قانون نیم بند فعلی ندارد. اتحادیه ها ، سندیکاها و تشکل های کارگری یا موجود نیستند و یا از هرگونه فعالیت منع شده اند ، هیج قانون کاری در هیچ جای دنیا بدون NGO یا نهاد های مردم محور غیر دولتی قدرت ندارد ، ما هم از این قانون کلی مستثنا نیستیم و در کل ارزیابی بنده از قانون و اجرای آن حداقلی است چیری در حد بد و خیلی بد است.


جمله ی معروف دموکراسی پیشرفت را به همراه دارد مصداق گفته های شماست. در حالیکه رژیم از تشکیل NGO ها جلوگیری به عمل می آورد و فعالین کارگری را به شدت سرکوب و راهی زندانها می کند، کمیته کارگری AMDT چه راهکارهایی برای مبارزه در این راه پیشنهاد می کند؟

ببینید در واقع کمیته کارگری تشکیلات مقاومت ملی هم یک NGO است . اعضا در پی احقاق حقوق کارگران در آزربایجان جنوبی هستند. اگر توجه کنید ما سعی می کنیم به اخبار جنبش کارگری اولویت دهیم . مسائل آنان را منعکس کنیم ، ما بخش ویژه حقوق کارگری داریم . اما متاسفانه مورد حمله از طرف رژیم ، نهادهای امنیتی و آقایان کمونیست که ظاهراً مدافع کارگران هستند هستیم.

 آنها از شکست انحصارشان در جنبش کارگری ناراضی و عصبانی هستند. اکنون کارگر آزربایجانی می بیند مشکلات ، خواست ها و مسائل او در حرکت ملی آزربایجان گوش شنوا دارد. اخبارش منعکس می شود و اعضای فعال آن را از جنس خود می بیند. کمیته کارگری در جنین محیطی و با شرایط سرکوب که شما اشاره کردید فعالیت می کند. ما همچون سایر کمیته های نشکیلاتمان شورایی عمل می کنیم . اخبار را گرفته در بین اعضا تجزیه تحلیل کرده و تصمیمات را اجرایی می کنیم.

در هر جا که حضور داریم سعی می کنیم در سازماندهی اعتراضات شرکت کرده و تجربیاتمان را در اختیار فعالین کارگری قرار دهیم . بدیهی است توضیحات با جزئیات قابل ذکر نیست .


به لحاظ ایدئولوژیکی اختلافات شما با چپ های به اصطلاح جهان وطنی بر سر چه مسائلی است؟

ببینید این سوال بسیار خوبی است . تبیین این سوال شاید بالاترین منفعت را دراین گفتگو داشته باشد. واقعیت این است که ما در تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان به هیچ عنوان دنبال ایدئولوژی نیستیم ، تنها منافع ملی آزربایجان مورد نظر ماست و خودی ، غیر خودی نه در مباحث ما و نه در اهداف ما پیش بینی نشده است . بخصوص در کمیته کارگری در به روی همه باز است . در واقغ ما با چپ مشکلی نداریم . توجه داشته باشید جریان چپ حرکتی اصیل است که ریشه در قبل ار انقلاب مشروطه دارد . علی مسیو و کمیته مچازات تبریز از اولبن ها هستند که به نوعی با این اندیشه ارتباط ارگانیک دارند. بعد از انقلاب بولشویکی در روسیه فضای چپ به سمت بولشویک ها تغییر جهت داد و به نوعی ماهیت وابسته یافت . مائوئیست ها هم بودند که بعد ها عرض اندام داشتند ولی اثر قابل توجهی در فضای سیاسی چامعه نداشتند. فضای فرهنگی نسبتاً باز ملی بخصوص موسیقی و سینمای آزربایجان در شوروی آزادی کامل البته در چارچوب منافع حزب حاکم داشت بنابراین رادیو و بعدها تلوریون باکو تنها منبع الهام در جنوب بودند به این ترتیب اکثریت عاشقان آزربایجان گرایشات و سمپات چپ داشتند. از آن گذشته سالهای دهه 60 و 70 سال اندیشه های انقلابی چریکی بود. فیدل کاسترو و چه گوارا الهام بخش روشنفکران عدالت جوی ما بودند. صمد بهرنگی ، بهروز دهفانی ، مرضیه اسکویی ، غلام حسین ساعدی ، اوختای و دیگران اکنون نیز مورد توجه جامعه ما هستند.

بنابراین آزربایجان و حرکت ملی آن خصومتی با چپ ندارد . مشکل در جای دیگر است ، مشکل از طرز تلقی و افکار منجمد برخی وفاداران چپ و کمونیست های قدیمی است . توجه داشته باشید اکنون در نبود شوروی وتغییر فضای سیاسی و جغرافیای سیاسی جهان باز تولید کمونیسم متوقف شده است . یعنی ما نسل تازه کمونیست نداریم و این پارامتر از فضای سیاسی ما حذف شده است . چپ ها  یا از سیاست خارج شده و خود را بازنشسته کرده اند و یا به اردوی ملی آزربایجان پیوسته اند. اکنون در اسکاندیناوی نیروی قابل توجه چپ با سواد و فعال داریم گرچه پایگاه قابل اعتنای داخلی ندارند اما نیروهای مطرح قابل اعتماد و بسیار فعال در فضای تئوریک هستند که خدمات بسیار قابل توجهی ارائه می دهند و ما ارتباط خوبی با این عزیزان داریم . اما قسمتی از چپ نیز وجود دارد که خود را تیول دار حرکت پیشه وری می دانند و در کانادا و کلن آلمان فعالیت دارند خصمانه با حرکت ملی آزربایجان برخورد کرده و به نام پان ترکیسم به مقابله با حرکت ملی می پردازند. حتی کار را به جایی رسانده اند که همکاری با تروریسم کرد دارند و فعالیت دوستان ما در مقابله با استیلای کرد بر آزربایجان را به نام فاشیسم و پان ترکیسم منکوب می کنند.

 توجه داشته باشید این آقایان جوانی خود را در این راه گذاشته اند اما متاسفانه در تونل زمان منجمد شده نتوانسته اند با حقایق جدید خود را وفق دهند. برخی از این آقایان دوران دانشجویی خود را در ترکیه و در دهه 70و در اوج جنگ ها و درگیری های خونین چپ و راست گذرانده وقتی شعارهای هارای هارای من تورکم و اشارت بوز قورد را می بینند یاد خاطرات تلخ خود می افتند و این اشتباه استراتژیک و تاریخی این آقایان است . اینها واقعبت حرکت ملی آزربایجان و عمق لائیسیته و دمکراسی خواهانه آن را نمی فهمند.

  این آقایان که کنترل انجمن قلم آزربایجان (ایران ) را دارند با نفوذ و ارتباطی که با اپوزوسیون فارس دارند گاه و بیگاه و در هر فرصت حرکت ما را فاشیستی قلم داد می کنند. این دوستان امروز در شهروند ، ایران گلوبال و شبکه های فارسی تلوزیون ها ی دولتی و غیر دولتی ارتباط هایی دارند. در واقغ این نشان می دهد ما با آنها مشکل نداریم بلکه این آقایان هستند که در هر فرصتی به مبنا های حرکت ملی حمله می کنند و عصانیت خود را بخصوص در مورد آزربایجان ایشچیلری که انحصار آنان در جنبش کارگری را شکسته است دشمنی دارند. بارها ما را متهم به فاشیسم ، ارتباط با اطلاعات  ایران و پان ترکیسم کرده اند. ما جواب آنها را داده و حتی شخصاً در پالتاک دعوت به مناظره کرده ام که البته هیچگاه اجابت نکرده اند.

به چه نوعی از اقتصاد معتقدید؟

اقتصاد مبحثی است که باید از اهل آن پرسیده شود و من در این ضمینه صاحب نظر نیستم . اجازه بدهید من جامعه ایده آل خودم را شرح بدهم .

من در ایده آل هایم اقتصادی می خواهم که همچون آمریکا پویا باشد. اما همچون کشورهای اسکاندیناوی امنیت معیشیتی کارگران را تامین کند. به عبارت دیگرهم سرمایه دار و هم نیروی کار در امنیت باشند.

در حقیقت من نه کارگر را دشمن سرمایه دار و نه سرمایه دار را خون آشام می دانم . اقتصادی مطلع نظر من است که رفاه اجتماعی را افزایش دهد رفاه دمکراسی بیشتر راهمراه خود می آورد.

آزادی فرزند دمکراسی است و در فضای آزاد کسی نمی تواند حق دیگری را به راحتی پایمال کند و زبان کسی را ببرد. ما باید به فطرت انسانی توجه داشته باشیم کارگر می خواهد کمتر کار کند ، پول بیشتری بگیرد و رفاه بیشتری داشته باشد ، سرمایه دار هم می خواهد کار بیشتری بکشد ، هزینه کمتری بپردازد و سود بیشتری عاید خود کند ، این فطرت انسان است و نمی توان با آن دشمنی کرد.این دولت است که باید روابط طرفین را طوری سامان دهد که سرمایه رغبت به ایجاد کار و کار توان و علاقه برای تولید داشته باشد. در واقع در تعادل است که جامعه پویا می شود در غیر اینصورت در تضریر طرفین و یا هرکدام از آنان به تنهایی این جامعه است که  به سمت بی ثباتی ، هرج و مرج  و در نهایت فقر و دیکتاتوری پیش می رود .

سعادت و رفاه ملت آزربایجان هدف اصلی ما اگر باشد  که هست ، باید این مسائل را به درستی تبیین کنیم و به آنان پایبند باشیم .بنابراین اگر بخواهم به سوال شما جواب رک و راستی بدهم باید بگویم به اقتصاد بازار آزاد و رقابتی با حداکثر تامین اجتماعی معتقد هستم

در انتهای بحث از شما جناب آقای تایماز اورمولو نهایت قدردانی را داشته و از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید بسیار متشکریم. ما تمامی دوستان در وبسایت خبری-تحلیلی ساوالان پورت برایتان آرزوی موفقیت داریم. در آخر اگر سخنی با خوانندگان و مخاطبان وبسایت دارید بفرمائید؟

من هم ممنون شما هستم که فرصت خوبی برای آشنایی ما و سایر دوستان فراهم کردید و ما توانستیم نقطه نظراتمان را مطرح کنیم.  همین طور از دوستان که با دقت این مطالب را مطالعه می کنند متشکرم . بدیهی است انتظار دارم دوستان با ما ارتباط بیشتری برقرار کنند و از طریق ایمیل سایت آزربایجان ایشچیلری و فیس بوک اخبار ، نظرات و احیاناً انتقادهای خود را با ما در میان بگذارند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر