۱۳۹۱ اسفند ۶, یکشنبه

مكريان يك نام جعلي است- تایماز اورمولو

ساوالان پورت : این نوشته قسمتی از مقاله بلند اینجانب تحت عنوان "پیشینه مسئله کرد از صفویه تاکنون " می باشدو بهانه باز نشر آن خبری از کمیته دفاع از غرب آزربایجان حاکی از انتشار نقشه های جعلی در ارتباط با نقشه جمعیتی و ملی آزربایجان غربی بود. سابقه حضور کردها در آزربایجان غربی به جنگ های صفویه  وعثمانی برمی گردد که به طور مشروح در مقاله فوق الذکر به آن پرداخته شده شده است - تایماز اورمولو

مكريان يك نام جعلي است
 
از حدود جيغاتي (زرينه رود ) تا خانا (پيرانشهر ) 400 پارچه آبادي بنام ترغاي مشهور بوده است. (اين منطقه را اكنون مكريان مي گويند كه كاملا جديد و جعلي است).نام كوه ترغه يا ترغاي كه هژار (دكتر شرف كندي دبير كل سابق حزب دمكرات كردستان ) آن را به وصف كشيده يادگار همين واژه تاريخي است. واژه بوكان نيز نه يك واژه كردي كه نام يكي از سرداران مغول مي باشد. همينطور دهات مابين بوكان و بانه بنام محال قباغ (قاباغ ) كندي مشهور بوده است . كه حتي هم اكنون پسوند نام فاميل بسياري از اكراد در بانه ؛ بوكان و مهاباد كنوني مي باشد. همچنين اسامي سلدوز ؛ صايين و صد ها قريه و روستا در حوزه مهاباد- بوكان بر همين روال مي باشد. اكنون در آكادميهاي غربي شاخه هاي نويني به نام هاي توپونيمي ؛ كليومتريك و دياسپورا باز شده كه به اين مسايل مي پردازد.
 

توضيح: ترغاي به معناي شانه بسر (هدهد) مي باشد. گفتني است نام پدر و لقب امير تيمور و الغ بيگ(باني رصد خانه سمرقند) ترغاي بوده است.(نگاه كنيد به مقاله نگارنده– اورمولو تايماز- برگي نا خوانده از تاريخ غرب آذربايجان(.
 
(بعد از سقوط اصفهان بدست افغان ها تا ظهور نادر و نبرد هاي كريمخان زند با آزاد خان افغان و خصوصاً بعد از سيزده سال جنگ باروسيه و كوچاندن ارامنه به ايروان در اين زمان  كه باعث تخريب روستاهاي خوي شد.
 
نام تاريخي ارمنستان فعلي چوققور سعد مي باشد و هيچ دولت ارمني در اين حدود وجود نداشته است . در تاريخ ذكر شده اولين گروه هاي ارمني به ارمنستان كنوني وارد شده و در زمان اشغال قفقاز توسط روسها بناي دولت ارمني ريخته شده و در زمان استالين قره باغ كوهستاني تبديل به محلي براي منازعات آينده و كانون بحران براي آينده ميشود كه با الحاق زنگه زور به ارمنستان و بسته شدن راه نخجوان به باكو به اوج خود مي رسد . بايد به اشتباه تاريخي جمهوري آذربايجان در بخشيدن ايروان به ارمنستان نيز اشاره كرد كه باعث اين همه زحمت براي ملت ما شد.)
 
حوادث قيام شيخ عبيدالله كرد با دسيسه عثماني و كوچاندن ايل بلباس از ديار بكير(به مهاباد) و طايفه شيكاك از حلب به (سلماس و اورميه، ايل جلايربه اطراف ماكو) وهركي نيز از سوريه و تركيه به مناطق مرزي ايران و عثماني كوچانده شده اند ، ورودجيلوها به غرب آذربايجان و بلواي ايسماييل سيميتقو(ايل شيكاك) كه همراه با خشك ساليها و قحطي هاي ناگوار بود سبب اضمحلال فرهنگ و دانش و توليد علم در آذربايجان غربي شد.
 
بنا براين همانگونه كه تاريخ شهادت ميدهد تا ظهور صفويه در ايران و شروع جنگ هاي عثماني و ايران و سرزمين هاي سوخته شاه طهماسب هيچ اثري از كرد ها در آزربايجان به چشم نميخورد. اولين تصادم اين قوم با آزربايجاني ها مربوط به زمان شاه عباس مي باشد كه محافظت از آزربايجان را به افشار مي سپارد وكرد ها در نزديكي سلماس در محدوده بين خان تختي تا سلماس در جلگه همواري كه در اين منطقه وجود دارد ، راه افشار را مي بندند كه سپاهيان افشار درس فراموش نشدني به اينان مي دهند . اين جلگه هم اكنون معروف به "كورد قيران دوزي" يعني جايي كه كردها تارو مار شدند مي باشد. يعني چيزي در حدود 250سال از سكونت اكراد در آزربايجان غربي نمي گذرد ، در مقابل هزاران سال سابقه زندگي ملت ترك در اين منطقه ، بنابراين كردستان ناميدن آزربايجان غربي و يا اورميه بيشتر شبيه يك جوك بي مزه  شبيه است تا يك حقيقت تاريخي.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر