۱۳۹۲ تیر ۱۳, پنجشنبه

روان نیاز به درمان دارد (تذکری در باب طباطبایی)- فرزانه بهرامی



به عنوان کسی که در کلاسهای هگل شناسی سید جواد طباطبایی بوده ام و کتابهای ایشان را خوانده ام و میدانم که نوشته های ایشان در باب انحطاط نزد متفکرین ایرانی از ملکیان گرفته تا بشیریه و ... "مورد بحث" هم نیست میخواهم چند نکته را در باب اظهارات جدید طباطبائی بنویسم.نخست لحن منحصر به فرد طباطبائی ایست که هر روز از تعادل خارج میشود. تک گویی و پر گویی و بعضا وراجی مرضی ایست که بسیاری از ایرانیان گرفتار آنند اما فحاشی چیزی ایست که کم کم باب میشود.
سخنان اخیر طباطبایی به غایت بی ادبانه است. این را نه فقط از باب جملات سخیفی (پان ترکیست ها حرف بی ربط زیاد می گویند و افسانه می بافند و چیزی از پیچیدگی های سیاسی نمی فهمند/مگر در زبان آذری چه منابع اساسی فرهنگ بشری وجود دارد که اینها میخواهند مدرسه آذری درست کنند/کل منابع ادبی موجود آذری را می توان در دو ترم برای پان ترکیست ها تدریس کرد/استاد دانشگاه باکو به اندازه دهاتی ایران سواد و به اندازه او شعور ندارد) که ایشان در گفته هایشان به کار میبرند بلکه از عدم پایبندی ایشان به ادب روشنفکرانه باید بررسی نمود.
انصاف ، در حد خود نوشتن و گفتن ، سخن نگفتن جایی که نمیدانی و سکوت اصول اولیه ادب روشنفکری ایست. تعمیم کوچه بازاری و به عبارت دیگر"اَه اَه" و "به به" برای تفسیر کل دنیا و به عبارت دیگر دوری از جنرالزیشن جزء اولین های ادب روشنفکرانه است.
من سعی میکنم به صورت خلاصه گزاره هایی که ایشان با تکیه بر آن سعی دارند اوضاع کنونی را بررسی کنند را بنویسم.
من میدانم که آقای طباطبایی توانایی خواندن درست و حسابی به زبان ترکی را ندارند. و میدانم که آشنایی ایشان در ادبیات ترکی از شعر حیدر بابای شهریار فراتر نمیرود.
حال به این جمله دقت کنید: مگر در زبان آذری چه منابع اساسی فرهنگ بشری وجود دارد که اینها میخواهند مدرسه آذری درست کنند؟ کل منابع ادبی موجود آذری را می توان در دو ترم برای پان ترکیست ها تدریس کرد/طباطبایی
این جملات هم فاشیستی ایست هم موهون و هم "خارج از حد هر بنی بشری" برای به زبان آوردن. جناب آقای طباطبایی که برخی به غلط لقب روشفکری به ایشان داده اند با کدام موقعیتی در مقام قضاوت در مورد وزن ارزشی فرهنگ و ادب یک ملتند؟ این چه ایدئولوژی بنیادگرایانه ایست که به ایشان اجازه میدهد خود را در جایگاه داروغه شهر ادب قرار دهد و در بوستان ادب و فرهنگ یکی را بر دیگری برتری بخشند؟ چگونه میتوان اشعار سعدی را بر اشعار فضولی اشعار حافظ را بر اشعار نسیمی اشعار خاقانی را بر اشعار نباتی و بالعکس با ارزش تر دانست در حالی که سخن همه اینان عشق و محبت دوست داشتن بوده است در زبانهای متفاوت؟! آیا چیزی جز یک ایدئولوژی بنیادگرایانه میتواند انسان را تا به این حد جری کند؟
برای این که کمی مسئله قابل درک شود و جلوه نژادپرستی بنیادگرایانه ایرانی از پس جملات ایشان برون آید به جای کلمه آذری کلمه اسلام یا مسحیت یا شیعه و سنی و ... را قرار دهید.
جمله به این قرار میشود:
مگر در مسیحیت/اسلام/شیعه/ سنی/ چه منابع اساسی فرهنگ بشری وجود دارد که اینها میخواهند مدرسه مسیحی/اسلامی/شیعی/سنی/ درست کنند. کل منابع دینی موجود مسیحیت/اسلام/شیعه/ سنی/ را می توان در دو ترم تدریس کرد.
آنجا که سخن به اساتید دانشگاه های باکو میرسد گفتگو حجالت آور تر میشود. چگونه میتوان تصور کرد کسی که خود را نظریه پرداز میداند و برای همه بدبختی های ایران نسخه انحطاط را میپیچد چنین بی لجام سخن بگوید؟ مگر طباطبایی نمیداند که نباید گنده گنده سخن گفت؟ باید با احتیاط حرف زد. کوچک کوچک حرف زد. یک کاسه نکرد. استاید باکو، ایرانیان، ترک ها، فارس ها، اعراب و غیره همه محصول تعمیم و جنرالزیشن اند. روشنفکر که این گونه سخن نمیگوید! روشنفکر که یک جمعی را امکان تمیزشان را ندارد را به یک چوب نمیراند! انگ بی شعوری به همه اساتید دانشگاههای باکو نمیزند!
سنت روشنفکری خجل است. بگذریم!
کل تحلیل ایشان از موقعیت زبان فارسی و آینده زبات ترکی در ایران هم به دلیل عصبانیت ایشان در کلام جای بحث هم ندارد چون خارج از معیارهای عقلانی ایست و تلاش برای نفد آنها شاید بی ثمر است.
روان ایشان نیاز به درمان دارد.

۵ نظر:

  1. بینید به نظر من این چیزی که این آقا گفته رو میشه این جوری بهش نگاه کرد. اکثر بچه هایی که تو شهرهای ترک زبان به دنیا میان به نحوی دو زبانه های پارارل (مساوی) هستن و این روند داره شدیدتر میشه. در واقعه فارسی هم میشه زبان مادریشون. حرف این دوستمون که تحصیل به زبان مادری حق هر فرد هست و اینکه یادگیری بهتر اتفاق میافته کاملا درسته ولی در این میان باید توجه کرد که به خاطر سیاسی بودن قضیه, زبان ترکی داره رو به انزوا میره که فرهنگ ترکی رو هم با خودش مستقیم به انزوا میبره. ممکنه کم کم این زبان ترکی بدلیل کاهش بچه هایی که که به دنیا میان و اون رو به عنوان زبان غالب یاد میگیرن رو به نابودی بره که باز هم ارتباطی به خود زبان و غنای اون نداره بلکه سیاسی, اقتصادی, و فرهنگی هست. افسوس اینجاست که چرا این امر اتفاق افتاده. این حرف هایی که این آقا زدن ریشه در بی سوادیشون تو زبان شناسی, که مستقیما با این موضوع در ارتباط هست, داره ولی در کل روندی که داره میره جلو روند خوشایندی نیست. حالا ترک ها این وسط باید فرهنگ, اقتصاد, و قدرت سیاسیشون رو قوی کنن تا بتونن برای زبان ترکی جایگاهی باز کنن وگرنه ممکنه در آینده زبان آذری نامی وجود نداشته باشه و به زبان های مرده بپیونده. ولی خب در حال حاظر افراد زیادی هم هستم که تو شهر های آذری زبان, فارسی رو به عنوان زبان دوم یاد گرفتن که واقعا تحصیل به ترکی حقشون هست.

    پاسخحذف
  2. کلام آخرم اینه که حرف های این آقا بی پایه هست و از بیسوادیشون درست و اینکه باید ترک ها به زبان مادری تحصیل کنند درست ولی آیا این زبان مادری داره رو به زوال میره و با فارسی کم کم جایگزین میشه یا نه ترک ها میتونن جلوی این ساسیت های به قول وحید "امپریالیستی زبانی" رو بگیرن که به نظرم کار سخت ولی شدنی هست. خود همین کسی که این حرف رو زده باز هم به قول وحید تا دسته تو "امپریالیسم زبانی" فرو رفته و خودش خبر نداره که باز هم ریشه در زبان نداره و به اقتصاد, فرهنگ و به بی کفایت بودن افراد سر کشور بر میگرده. امروزه زبان فارسی فکر کنم از بدبخت ترین زبان هاست و حال و روزش بهتر از ترکی (منظورم ترکیه ایرانه یا همون اذری) نیست. هرچند ترکی در ترکیه که با ترکی آذری از یک خانواده ی زبانی هستن به مراتب خیلی غنی تر از فارسی ایران هست. کاش این آقا کمی هم از دست آوردهای زبان فارسی حرف میزد که تو این چندین سال چه گلی به سرش زدن و از کدوم ادبیات معاصر فارسی دارن حرف میزنن. یک جهان سوم زبانش هم جهان سومی میشه مهم نیست که پیشینه ی اون زبان سعدی باشه یا حافظ یا کسه دیگه, به مرور ضعیف و ضعیف تر میشه و در نهایت ممکنه به خاطره ها بپیونده. لاتین الان زبان مرده است ولی یادتون باشه یه زمانی زبان علم و پیشرفت دنیا بود

    پاسخحذف
  3. این نکته رو هم بگم که نظر من از دیدگاه زبان شناختی هست و خود من هم کارشناسی ارشد زبان شناسی کاربردی هستم که خیلی بیشتر به این موضوع ربط دارم تا آقای فلانی......

    پاسخحذف
  4. من این نظر رو جای دیگه واسه همین مطلب نوشته بودم و به همین دلیل ممکنه اشاره به کسای دیگه هم بکنه

    پاسخحذف
  5. طباطبایی بارها گفته که روشنفکر نیست و تنها یک پژوهشگر تاریخ است. زبان تندو تلخ طباطبایی را نباید همچون بی ادبی و دشنام تفسیر کرد. او می توانست این مصاحبه را انجام ندهد و خلقی از همشهریان خود را علیه خود نشوراند اما چه کند چنانکه در مکتب تبریز گفته است:
    من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر
    من ناتوان ز گفتن و تو از شنیدنش.
    جالب است که منتقدان طباطبایی بدانند که او در اثارش مجموعه تاملی در باره ی ایران به صراحت گفته و اعلام کرده است که زبان (زبان فارسی) نمی تواند هویت ایرانی را تعریف کند دلیل طباطبایی در انجا این است که در چنین صورتی ابن سینا و فلسفه ی او را حذف کرده ایم و دلیل دیگر او این است که زبان در حال دگرگون شدن است وزبان فارسی دیر یا زود قذرت علمی خود را از دست می دهد و سرانجام ناگزیر به سود یک زبان جهانی تسلیم خواهد شد. هویت ایرانی باید تکیه گاه مستحکم تری داشته باشد. بنابراین باید دست از تعصب برداشت و فرهنگستان فارسی را تعطیل کرد. چاه باید خود اب داشته باشد اب دستی فایدهای ندارد.
    اما چکند که کسی کتابهای اورا بعد از بیست سال نمی خواند و او ناگزیر شده است با چنین مصاحبه هایی مخاطبانی برای خود پیدا کند. فارغ تعصبات اگر اهل بشارتی مقدمه ی یک کتاب طباطبایی را بخواند اگر اهل بشارت باشد چه موافق او باشد وچه نباشد اورا تحسین خواهد کرد.
    طباطبایی در مورد زبان فارسی و جایگاه ان و اینکه وقت ان رسیده که با آن به گونه ای دیگر رفتار شود به تفصیل، استدلال پولادین کرده است. من فکر می کنم طباطبایی به دلایل سیاسی فعلا به زبان آذری که زبان مادری خود است تاخته است و بر ماست که هشدار او در مورد ناتوانی زبان فارسی را جدی بگیریم. من همه دوستان را دعوت به خواندن کتاب های شاهکار طباطبایی میکنم. در پایان همچنان که پروین گفته است : گر پند تلخ می دهمت ترشرو مباش تلخی نگر که خاصیت دواست.

    پاسخحذف