اخیرا سید جواد طباطبائی حرفهایی را زده و یا در واقع توهینهایی
را بر زبان و ملت ترک اذرربایجان روا داشته که از جهات و زوایای مختلف قابل تأمّل
است.البته نه از آن جهت که حرفهای وزین و دارای بار معنای قابل احترام باشد،بلکه
از آن جهت که نمونهٔ جدیدی از بیسوادی و نیز روان پریشیی فردی تحصیل کرده و دارای
اسم و رسم را که توهین و تجری به ریشهٔ خود را به اوج رسانده به صورت آشکار
در معرض قضاوت عمومی قرار داده است.
پدیدهٔ طباطبایی را مینتوان از زوایای مختلف مورد بررسی قرار
داد.از جهات روانی،روانشناسی قومی،ادعاهای سخیفی که در مورد زبان ترکی،ملت
آذربایجان چه در جنوب و چه در شمال میکند،حرفهای دور از شان و تحقیر ازمیزی که در
مورد مبارزان آذربایجان تحت عنوان پانترکیزم بر زبان میآورد و
…ناگفته
نماند طباطبائی دارای ابعادی میباشد که کسی منکر آن نمیباشد و آن چیزی نیست جز
دانش اموختگی وی در رشته تحصیلی خود .سوالی که اینجا مطرح میشود این است که آیا صرفاً
با لحاظ یک نقطه قوی فردی میتوان از نقاط ضعف و یا منفی یک چنین فردی چشم پوشی
کرد؟به دیگر سخن آیا چنین فردی با تکیه بر عناوین علمی و مسائلی از این قبیل
مجوّز توهین ، تحقیر و تهدید ملتی را مینتواند داشت باشد؟ مشخصهی دیگر ایشان ترک و آذربایجانی بودن وی است هر چند
نامبرده خود را نه تنها ترک نمیشمارد بلکه کاملاً از ضد ترک بودن خود احساس شعف هم
میکند.باز آیا صرف ترک و آذربایجانی بودن میتواند تجویزی بر هتاکی و تجری به
ریشهٔ خود باشد؟هر چند دفاع علمی از قدرت و توانایی زبان و ادبیّات ترکی بهتر
است توسط متخصصین این عرصه صورت بگیرد ولی از آنجایی که اطلاعات طباطبائی در مورد
زبان ترکی فراتر از اتهام زنی از نوع خودزنی پیش نمیرود ،جوابدهی به این اراجیف
از عهدهٔ هر کسی که اندک اطلاعاتی در زبان ترکی داشته و نسبت به آن کینهای ندار
هم برمیاید.آن چیزی که در این نوشته کوتاه مدّ نظر من میباشد از جهت حقوقی بوده و
در چند بند مجرمانه بودن مصاحبهٔ ایشان را با نشریه مهرنامه مطرح خواهم نمود.۱-حرفها و جملات اظهار شده توسط ایشان دارای ماهیت نژادپرستی میباشد
به این صورت که وی ملت و اتنیک خاصی را به صورت جمعی مخاطب قرار داده و آن هارا
فاقد فرهنگ، داشتههای علمی و به طور کلی بی تاریخ و بیهوییت معرفی میکند.طبق
قوانین بین المللی اتصاف هر گروهی به صورت جمعی به صفاتی که موجب لطمه زدن به
هویّت جمعی آنها شود غیرقانونی بوده و از اعمال راسیستی محسوب میشود.مثال اگر در
میان یک اتنیکی جرائم ناموسی از اتنیک دیگر بیشتر باشد ، مثلا یک جامعه شناس در
نوشتهای اظهار دارد فلان اتنیک یا ملّت از المللی است که جرائم ناموسی مرتکب
میشود.آقای طباطبایی در جای جایی مصاحبه اش بارها هم آذربایجانیهایی جنوب و هم
شمال را مخاطب قرار داده و آنها را ، بیشعور،بیسواد، بیتاریخ و به طور کلی بی
تمدن معرفی کرده است.این اظهارات راسیستی بیشتر همه بر علیه مبارزان و فعالان آذربایجان
جنوبی توسط وی ارتکاب یافته است.طبق اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر،کنواسیونهای مختلف
ناظر بر نرمهای حقوق بشری و ضدّ نژادپرسی ،اظهار و تبلیغ افکار نژادپرستانه جرم
بوده و قابل تعقیب در دادگاههای تمام کشورها میباشد.
طباطبائی و نشریهٔ مهرنامه ضمن ارتکاب عمل ضّد نژادی ،قانون مطبوعات
ایران را هم نقض کرده اند.قانون مطبوعات ایران در مادی ۶ بند ۴ و تبصره
۲ همان ماده اعمال فوق را جرم دانسته و مجرم را طبق ماده ۶۹۸ قانون مجازات اسلامی قابل تعقیب و نشرییه را مواجه با توقیف
نشر میداند.هر چند مطمئنم سیستم قضایی ایران دست به چین کاری نخواهد زد ، ولی
این مساله ماهیت مجرمانه و راسیستیی مصاحبهٔ طباطبایی و نشریهٔ مهرنامه از بین
نخواهد برد.این جرم از جهت شدت دست کمی از عمل شنیع و نژادپرستانهٔ روزنامهٔ ایران
در سال ۱۳۸۵ ندارد و جوابی کوبنده تر از یک خرداد ۱۳۸۵ را میطلبد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر