۱۳۹۲ شهریور ۷, پنجشنبه

تحولات سوریه؛ ترک ها و کردهای سوریه- تحلیل سیاسی آرازنیوز



در روزهای اخیر مسئله ی سوریه مورد توجه جدی دولت های تاثیرگذار جهان و منطقه ی خاورمیانه قرار گرفته است. استفاده ی دولت سوریه از سلاح های شیمیایی بر علیه مخالفان خود سبب گشته است که احتمال حمله ی نظامی بدین کشور حالتی جدی به خود بگیرد. به گونه ای که فضای دیپلماسی بسیاری از کشورهای جهان در چند روز اخیر بر این نکته متمرکز گشته است.

دولت های بزرگی همچون آمریکا و بریتانیا پیش از این، استفاده از سلاح های شیمیایی را خط قرمز خود بیان نموده اند و اکنون که دلایل مستحکمی بر استفاده ی دولت بشار اسد از این سلاح ها وجود دارد، همگان منتظر تحولات روزهای آتی هستند. در این میان جمهوری اسلامی ایران به عنوان متحد اصلی دولت بشار اسد؛ که به گونه ای که می توان دولت بشار اسد را حیات خلوت ایران به حساب آورد تمامی قدرت دیپلماسی خود را به کار گرفته است که مانع از اقدام نظامی علیه سوریه گردد. به خصوص پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی که نسبت به دولت قبلی خواهان تعامل بیشتری با غرب است و سبب ترمیم نسبی گفتمان های موجد بر علیه ایران شده است، سیاستمداران غرب سخنان دیپلمات ای ایران را در معرض توجه قرار می دهند.
اگر به به خاستگاه و رویدادهای رخ داده پس از آغاز جنگ داخلی در سوریه نگاهی گذرا بیاندازیم متوجه مسئله ای خواهیم شد که در پس تمامی این رخدادها موجود است و آن جدال هژمونی سنی و شیعی در منطقه است. دولت بشار اسد علیرغم در اقلیت جمعیتی بودن ارکان های قدرت را در اختیار داشت و کشورهایی همچون ترکیه و عربستان داعیه دار گفتمان اسلام سنی هستند. دولت آمریکا و هم پیمانانش نیز نمی توانستند نسبت به تحولات موجود در یکی از پایه های مستحکم تروریسم مذهبی شیعی در منطقه یعنی دولت در سایه ی بشار اسد بی تفاوت بمانند و در مقابل آمریکا رقبای سنتی آن چین و روسیه نیز برای عرض اندام در معادلات جهانی در اظهار نظرهای مختلفی تنها به اظهار وجود در این معادلات بسنده نمودند. اما سؤالی که مطرح می باشد این است رفتار نقش آفرینان موجود در سوریه در آینده ی این کشور چگونه خواهد بود.
در وهله ی اول اگر جمهوری اسلامی ایران را مورد کنکاش قرار دهیم و اگر با نگاهی موشکافانه به سیاست های خارجی و داخلی ایران نظر اندازیم متوجه خواهیم شد که این کشور چندان چنان که ادعا می نماید در گیرودار گفتمان های ایدئولوژیک نیست و حفظ سیستم موجود را بر هر نوع درگیری ایدئولوژیک رجحان می دهد. اگرچه هم اکنون سنگ دولت بشار اسد را به سینه می زند به احتمال زیاد پس از سقوط بشار اسد تنها به نصیحت های پدرانه ی ! رهبر جمهوری اسلامی ایران آیت الله خامنه ای خطاب به جهانیان! اکتفا نماید و خویشتن را در وادی عمل به باتلاق سوریه نکشاند.
اما آنچه که سبب نگرانی سیاستمدارن آمریکاست نبود آلترناتیوی مناسب به جای بشار اسد است. مخالفان بشار اسد و آنهایی که نزدیک به معیارهای موجود جهانی در دولتمداری هستند؛ در داخل سوریه پایگاه مردمی ندارند و فراتر از آن در میان خود قادر به حل اختلافات جزئی نیستند و از این رو امید چندانی بدیشان جهت اداره ی سوریه ی آتی نیست. چنانکه دولت ترکیه چندین بار تلاش های مبنی بر این آلترناتیو سازی نمود ولی با شکست مواجه شد. دیگر آلترناتیوهایی که هم اکنون ابتکار عمل را در سوریه در دست دارند گروههای تندرو مذهبی هستند که می توانند در آینده ی نه چندان دور سبب ناامنی های گسترده ای در منطقه گردند.
از سوی دیگر کردهای سوریه با حمایت های مسعود بارزانی به عنوان گروهی عمل می نمایند که با وجود تجربه ی عراق به احتمال زیاد تنها برندگان جنگ موجود در سوریه خواهند بود. چنان که دولت ترکیه پس از ناامیدی از اپوزیسیون مرکزگرای سوریه در همایشی در روزهای گذشته در استانبول به تعامل با کردهای سوریه از طریق مسعود بارزانی روی آورد.
ولی وضعیت ترک های سوریه بسی اسفناک تر است. با وجود حمایت های دولت ترکیه ترک های سوریه به دلیل ضعف تشکیلاتی و نبود نخبگان تاثیرگذار در میان توده ی ترک های سوریه نتوانستند جایگاه مناسبی در تحولات سوریه داشته باشند و چشمانشان تنها به قدرت ترکیه اکتفا نمود و حقیقت سیاست ورزی امروزین سبب گشت که در ضعیف ترین وضعیت موجود باشند.
آنچه که در سوریه در حال رخ دادن است جزئی از گذار به نظم نوین خاورمیانه است که باید منتظر ماند و دید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر