اگرچه
این میزان از خشونت بین تماشاچیهای ایرانی شایع نیست، اما موارد دیگری
این دو گروه را از یکدیگر متمایز میکند. در بسیاری از کشورها، فوتبال قدمت
دیرینهای دارد. هر شهر کوچکی حتی با 20هزار نفر جمعیت یک تیم فوتبال محلی
دارد که بین اهالی آن شهر بسیار محبوب است. اگر تیمشان بازی داشته باشد،
حتما برای حمایت و تشویق در استادیوم حاضر میشوند.
این
تیمها معمولا باشگاههای قدیمی هستند. اما در ایران این طور نیست. دو تیم
شاخص که در پایتخت هم حضور دارند؛ یعنی استقلال و پیروزی از سال 1325 به
عنوان باشگاه کار خود را شروع کردند. در عین حال باشگاههای شهرهای مختلف
هم فوتبال بازی میکردند اما فقط این دو تیم مورد توجه قرار گرفتند؛ طوری
که مثلا در شهری مثل اهواز که یک تیم باشگاهی مثل استقلال اهواز را دارد،
تعداد طرفداران استقلال تهران بیشتر است؛ یعنی رسانهها، عمدتا رادیو و
تلویزیون و بعضا روزنامهها از ابتدا بیشتر به تیمهای پایتخت میپرداخته و
تیمهای شهرستانها کمتر دیده شدهاند.
اما
اتفاق خوبی که این روزها شاهد آن هستیم، شور و هیجانی است که طرفداران تیم
تراکتور سازی تبریز نسبت به تیم شهر خودشان نشان میدهند. این وسط فقط
فوتبال نیست که این میزان از علاقه را برانگیخته است. مسائل
قومی و زبانی باعث به وجود آمدن نوعی دوستی بین هواداران و باشگاه
تراکتورسازی شده که به زعم من رخداد خوشایندی برای فوتبال ایران است.
از
نمونههای مشابه تیم تراکتورسازی تبریز میتوان به بارسلونای اسپانیا
اشاره کرد. این تیم نماینده شهر کاتالانیا در مسابقات حرفهای فوتبال است.
مردم کاتالانیا زبان اسپانیایی خاصی دارند و خودشان را کاتالان میدانند.
مردم این شهر کوچک با جمعیت کمی که دارد در هیچ مسابقهای تیم محبوبشان را
تنها نمیگذارند و در استادیوم حاضر میشوند. تیم بلکبرن هم همینطور است.
نکته دیگری که باید به آن دقت کرد، نسبت موجود میان جمعیت یک شهر و تعداد
نفراتی است که به استادیوم میروند.
اگر
در شهری مثل تهران با حدود 15 میلیون نفر جمعیت، 150 هزار نفر برای تشویق
یک تیم به استادیوم بروند، اتفاق چندان بزرگی نیفتاده است اما وقتی در شهری
مثل تبریز با جمعیت 3-2میلیونی، 150هزار نفر در ورزشگاه دیده شوند، باید
آفرین گفت.
همشهری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر